چون نتوانسته بود هفت سینی را که خانم موشه گفته بود به خانه ببرد. خسته و ناراحت به لانه رسید.
بچه ها و خانم موشه با خوش حالی در را برای او باز کردند.
آقا موشه کیسه ی سنجد را روی زمین گذاشت وگفت:« نتوانستم هفت سین بیاورم. فقط سنجد آوردم!» خانم موشه با مهربانی گفت:« ما خوش حالیم که تو سالم و سلامت به خانه برگشتی.»
بعد سنجدها را از کیسه در اورد. آقا موشه هفت تا سنجد چیده بود.
خانم موشه خندید وگفت:« خب! این هم هفت سین.»
بعد، هفت تا سنجد را توی سفره ی عید گذاشت و همه با هم دور سفره ی هفت سین نشستند و عید نوروز را جشن گرفتند!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 177صفحه 6