برای همین با عجله پیش ..... رفت و گفت:
«......... جان! بیا ببین! یک نفر یک گل زیبا را کنده و آن را روی زمین انداخته.»
........ با تعجب گفت:« وای! چه کار بدی!»
....... گفت:« باید کمک کنیم و آن را دوباره توی خاک بکاریم.»
... و .... با هم به طرف ... رفتند.
....... و ..... با کمک هم ...... را بلند کردند.
...... گفت:« آن را کجا بکاریم؟»
....... گفت:« بیا این گل را پیش ....... ببریم. ..... خیلی مهربان است. با او دوست می شود و گل ما تنها نمی ماند.»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 177صفحه 18