مجله خردسال 185 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 185 صفحه 4

گنج یکی بود ، یکی نبود . غیر از خدای هیچ کس نبود . زیر آب های یک دریای بزرگ ، ماهی کوچولو ، خوش حال بود . او یک گنج پیدا کرده بود ، یک گنج بزرگ بزرگ . یک روز که ماهی کوچولو روی آب دریا رفته بود ، این گنج را پیدا کرده بود . بچه ماهی ها وقتی شنیدند ماهی کوچولو یک گنج بزرگ پیدا کرده ، از او خواستند تا گنج اش را به آن ها هم نشان بدهد . ماهی کوچولو گفت : « گنج من خیلی زیباست . بعضی وقت ها توی آن پر از پولک های نقره ای می شود و لا به لای پولک ها یک سکه ی بزرگ نقره ای می درخشد . » بچه ماهی ها با تعجب به حرف های ماهی کوچولو گوش می کردند و می گفتند : « گنج ات را به ما نشان می دهی ؟ » اما ماهی کوچولو می خواست این گنج فقط مال خودش باشد . برای همین هم آن را به هیچ کس نشان نداد . تا این که یک روز که ماهی کوچولو برای تماشای گنج اش به بالای آب رفت ، آن را ندید . باران تندی می بارید . نه از پنبه های سفید خبری بود ، نه از سکه ی بزرگ طلایی . ماهی کوچولو با چشم گریان زیر آب برگشت و به دوستانش گفت : « گنج ام را گم کرده ام . نمی دانم چه کسی آن را برداشته است . »

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 185صفحه 4