مجله خردسال 203 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 203 صفحه 6

رفت عقب، عقب و عقب­تر، یک، دو، سه گفت و یک مرتبه آمد جلو، خودش را به دیوار خـانـه­اش کوبیـد. هی کوبید و کوبید تا یک تکه­ی دیوار کنده شد. توی خانه یک پنجره پیدا شد. هسته­ی آلبالو تندی از پنجره قل خورد بیرون. آن­جا چشمش به مورچه زرده افتاد که بی­هوش زیر باران افتاده بود. هسته­ی آلبالو مورچه زرده را قل داد و قل داد، عرق ریخت و نفس­نفس زد و او را از پنجره توی خـانه آورد. بعد هم همـان جا از خستگی کنار مورچه زرده افتاد و به خواب رفت. صبح که شد، خورشید از پنجره به هسته­ی آلبـالو تابید و بیدارش کرد. هسته­ی آلبالو تا چشمش به خورشید افتـاد گفت: «به به! چه خوشگل است!» بعد لب پنجره آمـد و آسمـان را کـه دیـد گفت: «به به! چـه خوشـگل اسـت!» بعد درخـت­هـا را دیـد و گفـت: «بـه بـه! چه خوشگل­اند!» مورچه زرده که بیدار شده بود، زود از پنچره سرخورد بیرون وگفت: «می­خواهی چیزهای قشنگ­تری هم ببینی؟» هسته­ی آلبـالو با خوش­حـالی گفت: «بله بله...» و از پنجـره قل خورد بیرون. مورچه زرده برو، هسته­ی آلبالو برو...

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 203صفحه 6