مجله خردسال 105 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 105 صفحه 18

و به طرف خانه­ی رفت. مشغول تمیز کردن خانه­اش بود که سر و صدای را شنید. از خانه بیرون آمد و از پرسید :«چی­شده؟ چرا فریاد می­زنی؟» گفت: « جان ! کمک کن، توی تور اسیر شده. اگر تور را بالا بکشند، او می­میرد.» کمی فکر کرد و گفت: «باید عجله کنیم.» گفت:«از این طرف، از این طرف بیا !» گفت:«من به طرف تور می­روم. تو هم برو و را خبر کن.» پرسید :«برای چی؟» گفت :«کاری را که گفتم بکن. فقط او می­تواند به کمک کند.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 105صفحه 18