قصهی حیوانات
1) بچه فیل فکر میکرد که خیلی چیزها بلد است.
2) او میدانست دور شدن از بزرگترها، خطرناک است.
3) میدانست، وقتی گرسنه بشود، مادر به او شیر خوشمزهاش را میدهد.
4) میدانست، وقتی خسته بشود، میتواند در سایهی بزرگترها بخوابد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 127صفحه 20