مجله خردسال 159 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 159 صفحه 19

گفت: «م خودم مواظب تخم­های هستم. شما بروید و به کارتان برسید.» ، قبل از این که غذای و شود، پا به فرار گذاشت. قبل از این که غذای شود، پا به فرار گذاشت. که خیلی کوچک­تراز بود و غذایی هم برای خوردن نداشت، پر زد و رفت و ، کنار تخم­های منتظر ماند تا او برگردد. هیچ وقت نفهمید که کوچولویی که مراقب تخم­ها بود، چه طوری یک بزرگ بزرگ شد! 1) یک روز، گرگ ماده در میان چمنزار گرگ نر را دید. 2) گرگ نر هم گرگ ماده را دید. 4) حالا گرگ­ها یک لانه­ی قشنگ دارند...

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 159صفحه 19