خارپشت
فیل خرگوش
خواب
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.
یک روز ، را دید که پشت بوتهها پنهان شده بود.
پرسید: «چی شده؟ اینجا چه کار میکنی؟»
گفت: «هیس! منتظر هستم.»
پرسید: «پس چرا پنهان شدی؟»
گفت: «نمیخواهم مرا ببیند.»
پرسید: «با هم بازی میکنید؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 209صفحه 17