مجله خردسال 209 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 209 صفحه 18

گفت: «نه! چند روز است که کارهای عجیبی میکند. او یواشکی به جایی میرود.» گفت: «خب برود.» گفت: «چند روز است که با من بـازی نمیکند. خیلی غمگین و بیحوصله است. من باید بفهمم او کجا میرود و چه میکند؟» میخواست چیزی بگوید که آمد. به گفت: «زود باش! بیا اینجا و پنهان شو!» اما خیلی بزرگ بود و نمیتوانست پشت بوتهها پنهان شود. او را دید، سلام کرد و رفت. او را صدا زد و گفت: « جان! دوست من! کجا میروی؟» گفت: «به دیدن یک دوست میروم.» پرسید: «پس چرا خوشحال نیستی؟» گفت: «دوست من یک بوتهی گل است. حالا مدتی است که زرد و پژمرده شده.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 209صفحه 18