مجله کودک 05 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 05 صفحه 6

ترس و ضعف و گرسنگی میخواست خبراین بود: «کودکی دیروز صبرو طاقت بگیرد از پطرس در حوالی شهر خرمشهر پطرس امّا به زیر بار نرفت قصّهای جاودان و زیبا ساخت باز هم ماند و استقامت کرد تا نیفتد به دست دشمن، شهر تا که از حال رفت و بیهوش شد به کمر بست چند نارنجک ولی از پیش سد کنار نرفت... رفت و خود را به زیرتانک انداخت قصة پطرس هلندی را تانک آتش گرفت و دشمن هم بارها خواندم و هزاران بار گیج و مبهوت ماند و با وحشت نام پطرس دل مرا لرزاند شد فراری ز ترس آن کودک در دل خاطرات کودکیام او ولی غرق خون پاکش بود مثل یک آفتاب نورانی گل صدبرگ صد ورق شده بود یاد پطرس همیشه باقی ماند... در ملاقات تانک و نارنجک سالها از پیهم آمد و رفت بعد از آن درس را نفهمیدم سال پنجاه و نه رسید از راه چشمهایم به درس بود امّا اولین سال جنگ تحمیلی طاقت خواندن کتاب نداشت دشمن از هر طرف به ایران تاخت هیچچیزی جز او نمیدیدم همه جا بمب بود وخون و خطر زنگ آخر برای رفتن هم در سرآغاز سال تحصیلی زانوانم دگر شتاب نداشت یکی از روزهای پاییزی ناگهان پطرس از خیالم رفت که به همراه بچّههای دگر گرچه افسانة شهامت او نمنمک عازم کلاس شدم در جهان بزرگ و پیچیده مطلبی شنیدم از اخبار ما ز پطرس بزرگتر داریم که تمام تن مرا لرزاند داستانی پر از حماسه و عشق ناگهان گیج و بیحواس شدم ماجرای حسین فهمیده

مجلات دوست کودکانمجله کودک 05صفحه 6