خانهشان بغل خانة ما بود و آن موقع شمارة 30 مجله چاپ شده بود تا پیرمرد مجله را گرفت، مثل من رفت سراغ صفحة«آینه دوست» تا اسم خودش را پیدا کند. نمیدانم نامهاش رسیده است یا نه، اما وقتی که دید اسمش نبود، رفت به سراغ صفحة من و دوست... که دید آن صفحه حذف شده. خیلی ناراحت شد و گفت: آخه چرا این را برداشتهاند؟ بعد رفت سراغ قصة مصور و از آن خیلی خوشش آمد. بعد رفت سراغ قصة یکقل و دوقل، از آن هم خندها ش گرفت. و بعد آن را بست و به جلویش نگاه کرد و قدمهایش را تند کرد به احتمال زیاد رفت به نوهاش نشان دهد. من هم با آخرین سرعت دویدم تا خبر خوشحالکننده برنده شدنم را به خانوادهام بدهم....»
امیر حسین کیقبادی از کرج در نامهاش نوشته:
«دوست، نامیزیباست که آقای سردبیر توانستهاند به کمک آن با همه کودکان ایرانی آشنا بشوند. من تا به حال چند شماره از این نشریه را خریدهام، امّا آشنایی من با دوست برمیگردد به شمارة مخصوص نوروز81 که در شبی تاریک، برای خریدن روزنامه به دکهای رفتیم و من هم مجلة دوست کودکان را دیدم و از پدرم خواستم تا آن را برای من بخرد. بعد از آن، به هر جا که میرفتم دوست را به همه و بچههای فامیل نشان میدادم...»
امیرحسین، کارنامهای هم برای مطالب دوست تهیه کرده که خوشبختانه تمام نمرههای آن 20 است. امیر حسین درکنار نمرة نقاشی، این جمله را هم نوشته:«با تقدیر از آقای محمدحسین صلواتیان»
کسری مشهدی سهی دوست مهربان از تهران، تقاضای زیر را همراه با صد و شصت تومان پول! برای من فرستاده است:کسری جان، حتماً میدانی که هر گونه وجهی برای خرید مجله باید به حساب بانکی پرداخت شود و قبض آن به واحد توزیع، آن هم برای اشتراک مجله فرستاده شود.
امّا چون کار تو، نشان دهندة علاقة پاک و کودکانهای است که به دوست داری، این بار دو شمارهای را که خواسته بودی همراه با پولی که فرستادی، برایت میفرستم.
دوستان خوبم میلاد و مهران پور محبّی از تهران و سید سعید حسینیراد از سبزوار رمز جدول بعضی از شمارههای مجله را برای من فرستادها ند. از این که خوانندگان دوست، بچههای باهوشی هستند خوشحالم. ولی چون تکرار این کار باعث زحمت شما میشود، از شما و بقیه بچهها خواهش میکنم از ارسال این موارد خودداری کنید، اما برای من نامه بنویسید.
سر دبیر
با عرض سلام و ادب
من کسری مشهدی از شما می خواهم که مجله دوست کودکان را به شماره 44و 34 برای من بفرستید
مجلات دوست کودکانمجله کودک 42صفحه 5