مجله کودک 70 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 70 صفحه 31

نمی­شد که در خانه استراحت کند. کله شقی تو هم به مادرت رفته...! خلاصه، من محو تلویزیون توی سالن بودم و محو آن نگاه مصمم امام، که پرستار بخش روی شانه­ام زد و گفت: «مژدگانی،دختره!» واین طوری بود که تو به دنیا آمدی... 12 بهمن 1357، مریم کاش می­دانستی در چه روز بزرگی به دنیا آمده­ای. اول مادرت تأسف می­خورد که نتوانسته در مراسم استقبال امام شرکت کند. امّا بعد برایش افتخار شد که شناسنامه تو هم­سن شناسنامه انقلاب است. راستی به خاطر پسر شیرینت هم تبریک می­گویم. شنیده­ام که اسمش را می­خواهی بگذاری: «روح­الله.» امیدوارم که او هم مثل مادرش مهربان و باهوش باشد. تو شاید آن روزها را به یاد نیاوری که «روح­الله» ورد زبان مردم شده بود و بچه­های زیادی بعد از تولد، اسم «روح الله» را در گوششان می­شنیدند. وای!کاش فرودگاه را درآن روز می­دیدی، جمعیت در سرتاسر محوطه پر شده بود و همه یک صدا شعار می­د ادند. خیلی از خبرگزاری­های خارجی اعتراف کردند که این استقبال، یکی از باشکوهترین استقبال­های تاریخ بوده است. وقتی امام وارد ایران شد، خبرنگارها فقط از شور و هیجان مردم می­نوشتند. یادش بخیر وجب به وجب خیابانها و کوچه­ها را مردم آب­پاشی کرده بودند. همه جاچراغانی بود و روی آسفالت­ها پر از گل بود، مردم انگار همگی در یک میهمانی بزرگ دعوت بودند. در خانه­ای به وسعت ایران و همه مردم می­خواستند میزبان امام باشند. بچه­ها سرودهایشان را تمرین می­کردند. و بین بزرگترها شیرینی و نقل رد و بدل می­شد. شادی آن روزها قابل گفتن نیست... یادم نمی­رود روزی را که عکس استقبال از امام در صفحه اول همه روزنامه­های جهان چاپ شد و ایرانیها به خودشان افتخار کردند که چنین رهبری دارند. مثل اینکه خیلی خاطره تعریف کردم. هیچ وقت روز باشکوه تولدت را فراموش نکن. مواظب «روح الله» باش. خاله زهرا،لندن بهمن 1381

مجلات دوست کودکانمجله کودک 70صفحه 31