مجله کودک 86 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 86 صفحه 14

تصویر دوست بهار، ماندنی است نوشته: مژگان بابامرندی امیر محمد لاجورد شهرزاد دل تنگ است. به خاطره هایش نگاه می کند. دل تنگ امام، پدر، آسمان، کبوتر... پدر دیگر نیست، حتماً پیش امام است -«..بهزاد، بهزاد... می مانم تا نمازت بر سجاده پدر تمام شود. یادگاری های پدر... پدر با دشمن جنگید. بعد هم با شیمیایی بودنش. -: «این پوکه را که می بینم به خاطرات پدر فکر می کنم. به حرف هایی که می زد درباره بهار. امام ، عطر، گل، دلم می خواهد پدر بود تا با هم باشیم. با هم حرف بزنیم . و او آنقدر بگوید که ما فکر کنیم امام هنوز در بین ماست. کاش ما هم می توانستیم او را از نزدیک ببینیم.... چه باید بکنیم تا پدر وامام شاد باشند؟» شهرزاد : «ببین چه پیدا کرده ام. همانهایی است که پدر می گفت. گل، کبوتر، آسمان، امام... این بچه ها را ببین. هر کدامشان چیزی به امام هدیه می دهند. یکی بهار، یکی پرواز و دیگری انگار...»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 86صفحه 14