مجله کودک 86 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 86 صفحه 29

که جلب نظرنمی کند . تکه ای زغال فشرده می گذارد و در چهار نقطه مختلف در طول در نخ کلفت و سیاهی می بندد. آن طور که صبح یکشنبه فهمید، زخمتش بی فایده بود. زغال دزد دوباره سر کارش بود. البته نخ های در زیرزمین پاره نشده بودند ولی تکه زغال فشرده عوض شده بود. اگر چه دزد زغال آن را در همان ارتفاع گذاشته بود. شومن می بیند که وضعیت زغال ها عوض شده است. او تصمیم می گیرد قبل از این که به سراغ پلیس برود. اول ، یک بار با یکی دیگر از مصرف کنندگان زغال صحبت کند. در این جا خلاصه جواب یکی از ساکنان آن خانه را می خوانید. بش شتین: که این طور ، زغال های شما را می دزدند؟ پس من باید فوری قفل دیگری تهیه کنم. شما علامت گذاشته بودید؟ چه زیرکانه! هیچ وقت فکر نمی کردم که چنین چیزی در ساختمان ما بتواند اتفاق بیفتد. پلیس؟ آخ، اگر جای شما بودم، بیشتر فکر می کردم. فکر کنید چه رسوایی... شوتس: ولی، آقای شومن، شما حتماً به کلی اشتباه می کنید. من به راحتی نمی توانم یکی از ساکنان ساختمان را به عنوان دزد زغال مجسم کنم. ممکن است کار کسی از بیرون باشد؟ فقط به سراغ پلیس نروید پرس وجو مرا کاملاً بیمار می کند. خواهش می کنم هر طور شما بخواهید! بالاخره زغال های شماست که گم شده. که این طور، شما نخ بسته بودید؟ چه تله فوق العاده ای! مینکه: آدم این جوری از آدم ها مأیوس می شود. من که دیگر اصلاً تعجب نمی کنم. سال دیگر ما هم وسیله ی گرمایی گازی درست می کنیم. دست کم کسی نمی تواندآن را کش برود. خب معلوم است راحت بروید و پلیس بیاورید. پس پلیس برای چه هست! به هر حال آنها چیزی پیدا نمی کنند. یا این که فکر می کنیدآنها توی زیرزمین شما یک چادر می زنند؟ پس از این گفت وگوها، آلفونس شومن مدتی فکر کرد. هر جمله ای را که در روزهای آخر شنیده بود، یک بار دیگر به ذهنش آورد.حالا او می داند که چه کسی به زغال هایش دست درازی کرده است. پاسخ قصه ترجمه شماره گذشته: جواب:آقای کانتر، شکارچی ببر دروغ گفت که شاخ غول را شکسته اگر کمی باهوش تر بود، حتماً می دانست که در آفریقا ببر وجود ندارد. بدآوردی،آقای کانتر سوال: زغال دزد کیست؟

مجلات دوست کودکانمجله کودک 86صفحه 29