مجله کودک 98 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 98 صفحه 8

دوستی مان، تا بد خواهد ماند نوشته: مژگان بابامرندی امیرمحمد لاجورد پگاه: نسیم گل، چه شنیده ام؟ نسیم گل: سلامت کو؟ فعلا بیا تو. زود باش، بگو درست است یا نه؟ بله، ما باید از ایران برویم. کی؟ دیگر نمی توانم بایستم. زانوهایم می لرزد. نسیم گل: اخم هایت را باز کن. کمی بخند. از رنگش پیداست که شیرین است. فقط ما که نیستیم. همه افغانی ها باید بروند. پگاه: اما من نمی خواهم تو بروی. مگر دست من و توست. باید بروم. اگر بروی پس من چی؟ هر روزمان با هم بود. من چنان به تو عادت کرده بودم که تو همان خواهر نداشته من شده بودی. گریه نکن، اگر گریه کنی من هم گریه ام می گیرد. گریه که دردی را دوا نمی کند. برویم کمی بگردیم.. .می بینی سایه روشن برگ ها مثل غم و شادی زندگی هستند. می شنوی؟ صدای آب و پرنده ها را می گویم. همه چیز در حال گذشتن است . فقط یک چیز می ماند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 98صفحه 8