مجله کودک 128 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 128 صفحه 18

ماست کردم. خدا را شکر که مامان این جا نیست. و گرنه باز گوشم را تا آخر می پیچاند. واکس را می مالم به نوک دماغ و گونه هایم. او دو انگشتش را از پشت سر بالا می برد و می گوید: «سوسک سیاه». هر دو می خندیم. به دور و برم نگاه می کنم. هیچ کس نیست. تند بلوزم را در می آورم و به او می دهم. او هم پیراهنش را به من می دهد. زود می پوشم. حالا بیشتر شبیه هم می شویم. هر کدام یک مشت انگور بر می داریم و می خوریم. چقدر خوشمزه است. وقتی توی اتاق بودم این قدر خوشمزه نبود. لای شمشادهای لب جو می نشینیم و پایمان را آویزان می کنیم توی آب. مثل یخ خنک است. مثل آینه صاف. عکسمان توی آب می افتد. به نظرم او حالا دو تا شده. غروب شده من دلم گرفته. از پشت پنجره او را می بینم. از صبح یک مشتری هم نداشت. ولی قوطی واکسش تمام شد. بلوز و شلوار سفید من هم دیگر به درد نمی خورد. مامان حرص خورد و آنها را توی سطل آشغال فرو کرد. لحظه تاریخی فرا رسید! پس از 3 مرحله اشتباه و عدم توفیق در پرواز این بار در پنجم اکتبر 1905 میلادی آرزوها به تحقق پیوست. هواپیمای برادران رایت 37

مجلات دوست کودکانمجله کودک 128صفحه 18