مجله کودک 128 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 128 صفحه 19

دماغم را بالا می کشم. چشم هایم می سوزد. حتما چشم های او هم می سوزد. وقتی مشتری نباشد قوطی واکس هم تمام بشود، حتما بابای آدم آدم را دعوا می کند. شاید هم بزند. او دارد یواش یواش می رود. چیزی نمانده به ایستگاه اتوبوس برسد. باید یک کاری بکنم. قلکم همان که شکل دلقک است با شکم گنده روی میزم ایستاده و می خندد. آن را بر می دارم. مثل یک سوسک زرنگ بالدار از پنجره آویزان می شوم و پایین می پرم. دنبال او می دوم و داد می زنم: «آهای سوسکی! صبر کن». صدایم توی خیابان می پیچد. می ایستد صورتش را به طرف من بر می گرداند و دماغش را بالا می کشد. صورتش خیس خیس است. انگشت هایش را بالای سرش می برد و می گوید: «آهای سوسکی چکارم داری؟» حالا مثل مثل خود من شده. وقتی حرف می زند صدایش می لرزد. متر پرواز کرد و به آرامی بر زمین نشست. در یک تلاش دوباره آنها 9/38 کیلومتر را در طی 38 دقیقه پرواز کردند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 128صفحه 19