مجله کودک 187 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 187 صفحه 8

استراحت کرد. چشم­های حلزون پشت شیشۀ عینکش ازتعجب گرد شد. مزرعه­دار گفت: -بله، بوته هیجان­زده شده­بود، ولی جرات تکان خوردن نداشت. می­ترسید پروانه بترسد وفرار کند. سرانجام پروانه به حرف آمد و پرسید: -چرا آنقدر ساکتی؟ بوتۀ خار جواب داد: -راستش نمی­دانم. تا حالا کسی روی برگ­های خشک من ننشسته بود. پروانه پرسید: -چرا؟ بوته گفت: -چون آنها را می­گزم. بعد با ناراحتی ادامه داد: -دست خودم نیست. پروانه گفت: -ولی به نظرمن برگ­های تو نرم هستند. سپس به فکر فرو رفت و گفت: -خواهشی از تو دارم. بوتۀ خار خجالت کشید. تا به حال کسی تقاضایی از او نکرده بود. او با صدای آرامی گفت: -البته. پروانه گفت: -من بدنبال جای امنی برای تخم­هایم در زمستان هستم. بوتۀ خار پرسید: -یعنی من از آنها مراقبت کنم؟ پروانه جواب داد: -بله، خوشحال می­شوم اگر همۀ فصل زمستان آنها را در آغوش خودت پنهان کنی. این کار را می­کنی؟ بوتۀ خار با شادمانی گفت: نام خودرو: بدفورد نام کشور سازنده: انگلستان تعداد خدمه: 10 نفر وزن: 6800 کیلوگرم نوع اسلحه: ندارد موتور: بدفورد با حجم سیلندر 3500 سی­سی حداکثر سرعت: 48 کیلومتر در ساعت

مجلات دوست کودکانمجله کودک 187صفحه 8