حداقل میتونستند هر چیرو که برمیدارن سر جاش بذارن!
من دیگه بیشتر از این نمیتونم ناودون باشم-اِ باز اشتباه کردم- بیرون باشم- نه بابا،منظورم اینه که آویزون باشم!!
اُاُاُ ه ه ! من دارم میافتم!
«کلاوس» اون قفس رو ثابت نگهدار! من هی بالای سر لبهی میز تکون میخورم!!!
آیا غول و هسرش متوجهی سروصدا شدهاند! هفتهی آینده ادامهی داستان را میخوانیم و میبینیم.
رایانه اعلام میکند که خطر
تصادف به وجود آمده است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 268صفحه 39