مجله کودک 268 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 268 صفحه 5

شاگردانش مانند پدر بودند،در برخورد با افراد،مثل یک دوست و هم سن رفتار می­کردند و هیچ عکس­العمل منفی نسبت به حرف خوب نداشتند. حرف همه را گوش می­کردند و اگر خوب بود، عمل می­کردند و اگر خوب نبود، اعتنایی نمی­کردند. به طور کلی در شیوه­ی تدریس و زندگی علمی ایشان هم - وقتی انسان دقت می­کند- متوجه می­شود که هیچ یک از دانسته­های حضرت امام برایشان هیچ­گونه غروری به وجود نیاورده بود. دایم می­فرمودند: «احتمال دارد این طور باشد» یا «احتمال دارد آن طور باشد.» زمانی که ایشان در پاریس اقامت داشتند،آن بزرگوار به لحاظ خوب و مناسب نبودن جا و غذا از دوستانی که آمده بودند، مرتب عذر خواهی می­کردند. به دلیل حضور جمعیت زیاد و رفت و آمد مداوم، حضرت امام خیلی سفارش کرده بودند که مبادا حرکت یا رفتاری شود که همسایه­ها- که همه مسیحی بودند-ناراحت بشوند. در حقیقت امام (س)نسبت به رعایت آسایش و آرامش همسایگانشان بسیار مقید بودند و مواظب بودند که مبادا همسایه­ها از بابت جمعیت یا رفت و آمدی که به خانه­ی ایشان می­شود،ناراحت و اذیت بشوند. این رعایت و اخلاق باعث شده بود موقعی که امام می­خواستند به ایران بیایند، همه­ی اهل محل و مردم نوفل لوشاتو، از دوری ایشان و رفتنشان ناراحت باشند. به همین دلیل،مقداری از خاک فرانسه را به عنوان هدیه به حضرت امام خمینی دادند. در همان حال، جان به اتفاق دوست دامپزشک خود به نشانی خانه­ای می­روند که اودی در آنجا بوده است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 268صفحه 5