مجله کودک 325 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 325 صفحه 14

من خودم هستم عباس قدیری محسنی مامان همیشه میگوید: «من پسر گل مامان هستم، اگر هر روز صبح دست و صورتم را بشویم و صبحانهام را کامل بخورم و هر شب مسواک بزنم و موهایم را شانه کنم.» بابا میگوید: «من شیر پسر بابا هستم، اگر هر غذایی را بخورم و اینقدر نگویم این را دوست دارم، این را دوست ندارم.» خانممعلّم میگوید: «تو شاگرد زرنگ کلاس من هستی، اگر همیشه درست را بخوانی و کمتر شیطنت بکنی.» مامان بزرگ هم میگوید: «من نوهی دردانهاش هستم اگر سوزنهایش را نخ کنم و برایش هر چیزی که میخواهد بیاورم.» کاظم آقابقال میگوید: «من پسر خوبی هستم، فقط شیطان بعضی وقتها میرود توی جلدم.» حتماً آن بعضی وقتها را میگوید که ناخنکی به تخمههایش میزنم و همه را با پوست میاندازم بالا. آبجیسمیه میگوید: «تو لوس مامان و بابا هستی.» و چیز دیگری نمیگوید. بغل دستیام توی کلاس میگوید: «تو بچّه مثبت هستی و دهانت هنوز بوی شیر میدهد.» امّا من صبحها اصلاً شیر نمیخورم و نمیدانم بچّهمثبت یعنی چه؟ فقط میدانم که باید به او درس یاد بدهم تا زرنگ شود، که نمیشود. او اصلاً دلش نمیخواهد درس بخواند. بابابزرگ بعضی وقتها مرا با خودش میبرد پارک و برایم بستنی قیفی میخرد و میگوید: «تو آیندهی من هستی. تو نسل من هستی و باید بچّههای زیادی دنیا بیاوری.» من معنای حرفهای او را هم نمیفهمم. امّا حرفی نمیزنم و فقط بستنیام را لیس میزنم. خاله همیشه وقتی مرا میبیند، ماچ بارانم میکند و میگوید: «تو داماد خودم هستی.» و من نمیدانم او بچّهی توی دلش را کی به دنیا میآورد. عمه میگوید: «تو باید نام رز: غروب آلپ ارتفاع بوته: 60 سانتی متر تیپ: بوته ای گل درشت استقامت گل: بسیار مقاوم زمان گل دهی : تابستان تا پاییز

مجلات دوست کودکانمجله کودک 325صفحه 14