مجله کودک 325 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 325 صفحه 33

تولد یک پروانه داوود امیریان پیراهن فیروزهای از رختآویز جلو دکان لباسفروشی آویزان بود و تن به نسیم سپرده بود. نسیم بوی بهار داشت. هر رهگذری که از آنجا میگذشت، ناخودآگاه نگاهش روی لباس فیروزهای میماند. انگار تکهای از آسمان را به زیبایی دوخته بودند و آنجا آویخته بودند. صاحب دکان، پیرمرد قد بلند و خندهرویی بود. موهای سپید و چشمان کشیدهی سیاهی داشت. ایستاده بود جلو دکان و با مهارت برای لباسهایش مشتری صدا میکرد: «بیا خواهر! این پیراهن را ببین. سوغات یمن است. ببینید گلهای زیبای ایرانی چه جلوهای به آن داده است. شما برادر! این پیراهن فیروزهای را ببین. حتماً به قامت مردانهات میآید.» پیرمرد خنده به لب داشت؛ امّا دل نگران بود. خورشید به میانهی آسمان رسیده بود و او هنوز چیزی نفروخته بود. به دکانها و دستفروشهای دیگر نگاه کرد که چگونه با مشتریهایشان چانه میزنند و پول میشمارند. پیرمرد، خسته روی چهار پایهی کنار دکان نشست و به بازار شلوغ و پر رفتوآمد کوفه چشم دوخت. از دکان عطاری همسایه بوی خوشعطر میآمد. متوجه میانهی بازار شد. مردم به کسی سلام میکردند و راه را برایش باز میکردند. سریع از جا بلند شد. امامعلی(ع) با مردم حال واحوال میکرد و به سوی دکان پیرمرد میآمد. پیرمرد دست به سینه گذاشت و با احترام سلام کرد. امام جوابش را داد. پشت سر امام، قنبر با یک قدم فاصله ایستاد. امام به لباسها نگاه کرد. پیرمرد گفت: «سرافرازمان کردید یا علی. چه لباسی میخواهید؟» نام رز: بلسینگ ارتفاع بوته: یک متر و ده سانتی متر تیپ: بوته ای گل درشت استقامت گل: بسیار مقاوم زمان گل دهی : تابستان تا پاییز

مجلات دوست کودکانمجله کودک 325صفحه 33