یک نقشه ناجوانمردانه
امیر محمد لاجورد
مامان مشغول جمع و جور کردن کمد بود. من و خواهرم هم سرگرم شده بودیم و هر چیزی را مورد مکاشفه قرار می دادیم. اما برخلاف آنچه مامان می گفت ما فضولی نمی کردیم ، بلکه فقط کنجکاوی خود را ارضا می کردیم. در این جست و جوها بود که...
نوید : «ناهید ، اینجا را ببین. امروز روز تولد باباست. تو خبر داشتی؟»
نوید : «مامان جان ، ببین امروز روز تولد باباست. پول بدهید برویم بادکنک و کاغذ رنگی و هدیه برای بابا بخریم.» مامان : « تولد برای بابایت؟ شوخی می کنی؟ سنی از ما گذشته ، چیز دیگری گیر نیاوردید به آن بند کنید؟ بروید سرتان را جور دیگری گرم کنید. اخر تولد برای بابایتان؟» هر چه به مامان اصرار کردیم ، فایده ای نداشت که نداشت.
ناهید : « راستی چرا باباها و مامان ها روز تولدشان را جشن نمی گیرند؟»
- : «نمی دانم من هم یادم نمی آید تا به حال برای خودشان جشن تولد گرفته باشند.
ولی بیا ما امروز برای بابا جشن بگیریم.»
ناهید : «معلوم هست چه می گویی؟ ما که پولی برای خریدن هدیه نداریم. چرا این شکلی نگاه می کنی؟ چی توی سرت است؟»
نوید : «فکر خیلی خوبی کرده ام. من یک کم کاغذ رنگی دارم ، بیا...»
ناهید بعد از شنیدن نقشه من گفت که نه تنها فکر خوبی نیست ، بلکه بسیار هم ناجوانمردانه است. اما هر طور بود او را راضی کردم.
سفینه ساترن
سفینه ساترن بزرگترین و مجهزترین سفینه فضایی بود که انسان در آن سال ها ساخته بود. ناسا با این سفینه ، توانست آپولو را به فضا بفرستد. ساترن برای اعزام آپولو13 مورد استفاده قرار گرفت و در ساخت این سفینه از پیشرفته ترین فن اوری روز استفاده شده است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 378صفحه 10