
خانم چیتی با پولک های روی سینه اش یک
آینه ساخت و آن را روی طاقچه گذاشت . بعد
با یک تکه پارچه دیگر گلدان قشنگی درست
کرد ولب پنجره گذاشت . شب که شد ، دیوار
دوباره آه کشید و گفت : « با این چیزها ، با
پنجره و طاقچه و آینه ، چرا دل کوچولوی
من بزرگ نمی شود تا یک کبوتر توی اون
لانه کند و من از تنهایی در بیایم؟ » . . .
این قسمتی از قصه ی کتاب بود که
خواندید. بقیه قصه را در کتاب که به
بهای 800 تومان چاپ و منتشر شده دنبال
کنید و بخوانید.
خواب های خوش بینی!
در شرایط بی وزنی اگر شما به خواب بروید از سطح جدا شده ، معلق زنان به اطراف می روید. این کیسه خواب شرایطی را فراهم می کرد تا فضانوردان در آن استراحت کنند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 378صفحه 35