مجله کودک 382 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 382 صفحه 34

پرنده های باغ ساعت ها آن جا می نشستند و به حرف های طوطی گوش می دادند و به پر های خوش رنگ او نگاه می کردند . در دلشان آرزو می کردند که ای کاش ما هم مثل طوطی رنگ های زیبا و قشنگ داشتیم . کاش خدا ما را هم زیبا و دوست داشتنی می آفرید . در بین تمام پرنده های باغ ، کلاغ سیاه کوچولویی بود که همیشه روی نزدیک ترین درخت در کنار طوطی می نشست و بدون اینکه حرفی بزند یا قارقاری کند ، با علاقه به کار هایی که طوطی انجام می داد نگاه می کرد . بعضی وقت ها آنقدر حواسش پرت می شد که یادش می رفت گرسنه شده است و باید غذا بخورد . کلاغ سیاه کوچولو به نوک زیبا و قرمز رنگ طوطی نگاه می کرد ، به چشم های زیبای او خیره می شد . آنقدر پر های قشنگ و رنگارنگ طوطی برایش جالب بود که دیگر هیچ چیز را بجز رنگ های سبز و قرمز و زرد و آبی نمی دید . به تها چیزی که فکر می کرد رنگ های شاد بود ، رنگ های زیبا ، رنگ هایی که خودش نداشت . رنگ هایی که حداقل از رنگ سیاه ، خیلی زیباتر بودند . کلاغ سیاه کوچولو سرتاپا سیاه بود ، پرهایش ، سرش ، نوکش ،پاهایش و دمش همه سیاهِ سیاه بودند ،رنگی که طوطی نداشت . کلاغ سیاه کوچولو همیشه از خودش می پرسید : چرا سرتا پای من سیاه است و طوطی این همه •موضوع تمبر:نظامی(پرو) قیمت:2 سناتوو سال انتشار:1935

مجلات دوست کودکانمجله کودک 382صفحه 34