مجله کودک 392 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 392 صفحه 32

مامانم، قایم باشک خیلی دوست داشت . یک روز من و او داشتیم قایم باشک بازی می­کردیم که یک مرتبه صدای در بلند شد. مامان در را باز کرد. یک پری کوچولو بود، با یک تاج برفی روی سرش. نمی­دانم پری کوچولو به مامانم چه گفت که او به من نگاهی کرد و با خوشحالی خندید. پری کوچولو هم خندید. بعد، یک تاج کوچک، مثل مال خودش، روی سر مامانم گذاشت و رفت. از همان موقع بود که مامانم شد یک پری. یک پری خیلی مهربان و قشنگ، با یک تاج برفی روی سرش. از همان روز که مامان من پری شد، کارهایی عجیب و غریب انجام می­داد. غذاهایش شده بود میوه و سبزی . خوابش هم خیلی کم شده بود. بیشتر وقت­ها توی خانه نبود. وقتی هم که بود، همه­اش یا با تلفن حرف می­زد، یا از پنجره به بیرون خیره می­شد. به خاطر همین چند بار بابا با او دعوا کرد، اما مامان فقط اشک می­ریخت و هیچی نمی­گفت. پری­ها بلد نیستند لالایی بخوانند محمد کاظم مزینانی موضوع تمبر: چهره شخصیت فرانسوی قیمت: 30 واحد سال انتشار: 1941

مجلات دوست کودکانمجله کودک 392صفحه 32