مجله کودک 409 صفحه 36
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 409 صفحه 36

یک وزنه ناقابل نوشته : مژگان بابامرندی ناهید: « من دیگر با تو بازی نمی کنم . مگر خودت نیامدی وگفتی بیا بازی کنیم .این رسم بازی کردن است؟ همه اش خودت دوچرخه بازی میکنی و حتی یک دور هم به من ندادی.» نوید: «خیلی خب حالا این قدر گریهنکن. بیا این دوچرخه ما لتو . من با وزنه بازی میکنم.» -:«باوزنه؟ مگر مامان چند بار نگفته خطرناک است؟ دفعه پیش یادت نیست چه بلایی می خواست سرت بیاید؟» -:«آن موقع من کوچک بودم و زورم نمی رسید.» -:«مثلا الان خیلی پر زوری؟ -: «به ،خواهر ما را ببین. یکدقیقه گریه نکن وسرت را بالا بیگری و خوب نگاه کن. ببین خان داداشت چه می کند؟ نگاه کن ، خودم تنهیی وزنه را تا این وسط هل داده ام.» -"«هل کهمن هم بلدم بدهم.» -: «یک کم اگر تحمل کنی ان را تا بالای سرم هم می برم.تا می توانی سیاحتکن. ببین چه زور و بازویی به هم زده ام.» ناهید: « آهان فهمیدم . از آن موقع تا حالا فکر میکنم این بازوها مرا یاد چه می اندازد. حالا یادم افتاد. یاد بازوهای مورچه.» نوید: «بی مزه! حالا که این طور شد برو کنار. خوب به این وزنه ناقابل نگاه کن و بعد هم برای دوست هایت تعریف کن.» -: « چی، تو فسقلی این وزنه را بلند کنی؟» نوید: « ناهید بدو بروکنار. این جا خطرناکه . ی ی ی ی ....» ناهید: « مامان ... مامان ....کمک ....» نوید: « هیس !چیزی کهنشده . چرا مامان را صدا میکنی؟» کاوشگران روبات های کاوشگر، کمک زیادی به فهم دانش فضا توسط انسان کرده اند .«وایکینگ» و «وویجر« دو کاوشگر معروف انسان هستند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 409صفحه 36