مجله کودک 479 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 479 صفحه 3

پرنیان کارخانه / 5 ساله / از تهران بابا وقتی بابا از در میاد خنده و شادی میاره وقتی میگم دوستت دارم خنده به لبهاش میاره هر چی که میخوام میخره چقدر بابام مهربونه از صبح تا شب کار میکنه تا من نگیرم بهونه اگر یه روز کسل باشم کسالتم رو میبره به جاش منو شاد میکنه برام عروسک میخره وقتی براش شعر میخونم خنده به لبهاش میارم از خندهاش خوشحال میشم همیشه دعاش میکنم سالم و سرحال باشه همیشه کنار ما باشه فرخناز پاکنیا از تهران شیر من روزی در بیابانی قصری بود و در آن مردی زندگی میکرد که یک بچه داشت. این بچه جانی کوچولو نام داشت. روزی جانی کوچولو از پدرش اجازه گرفت و رفت به بازی. آنقدر سرش گرم بازی بود که نفهمید از پدرش دور شده. ظهر که شد، به خودش آمد، دید گم شده! ناگهان شیری او را پیدا کرد و به جایی برد که همهی شیرها بچهای مثل او را داشتند. شیر به جانی گفت: «بیا بخوابیم.» جانی گفت: «باشه.» آنها خوابیدند. ناگهان شیر سیاهی به آنها حمله کرد. آن دو با هم دعوا کردند. جانی کوچولو از آن وسط پرت شد و بعد از چند دقیقه دعواشان تمام شد. شیر سیاه زخمی روی زمین افتاد. آنها رفتند و رفتند تا به قصری رسیدند. شیر از جانی پرسید: «آیا این قصر پدر توست؟» جانی گفت: «بله!» ناگهان هزاران مرد سرخپوست به شیر حمله کردند. جانی بغل پدر پرید. شب شد جانی و پدرش خوابیدند. شیر که خیلی منتظر مانده بود، خوابش برد. او خواب دید که پدر جانی با او دوست شده و این خواب او هم واقعی بود. زهره مشتاق نیا از تهران مقدمه جلد آخر زندگی بر روی قایق و کشتی، شجاعت و مهارت خاصی را نیاز دارد. دریانوردان از گذشته تا کنون، انسانهای شجاع و بیباکی بودهاند. حتی امروزه با پیشرفت وسایل مخابراتی دریایی، هنوز شجاعت، ویژگی اصلی یک دریانورد است. در جلد آخر کتاب در مجله کشتی و قایق، با مطالب خواندنی و تصاویر دیدنی شما را با اطلاعات بیشتری آشنا میکنیم.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 479صفحه 3