به نظر شما اهمیت معنوی و عبادی حج در میان عبادات و احکام اسلامی چیست؟

اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و کل عام. در میان مناسک اسلامی حج جامع ترین و باشکوه ترین عبادت است چرا که تقریباً تمامی عبادات را در خودش جمع کرده است و حج از این جهت منحصر به فرد است. مراسم و مناسکی که هم قرآن و روایات بسیار بر آن تاکید داشتند و خود پیامبراکرم و معصومین هم به این امر خیلی اهتمام داشته اند و به نظر من جامعیت مناسک حج است که آن را تا این حد برجسته کرده است و بین مسلمان ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است.سرزمین مکه و مدینه به خاطر وجود مسجدالحرام و خانه خدا در مکه و به خاطر وجود قبر نورانی پیامبر اکرم و بقیع و مسجدالنبی در مدینه منوره واقعاً دو سرزمین آسمانی هست و شاید به خاطر حیات بسیاری از بزرگان دین ما به ویژه اهل بیت که عطر و بویشان در مکه و مدینه مشهود است و وحی در این سرزمین نازل شده و خاک آن سرزمین شاهد رفت و آمد پیامبر و اهل بیت بوده اند و تمامی اینها ویژگی خاصی به این سرزمین می بخشد. مناسکی هم که یک حاجی در موعد حج انجام می دهد ویژگی های خاصی دارد.

یکی از نکته هایی که در حج متبلور است این که افراد غنی و توانمند از لحاظ مالی و بدنی در آن سرزمین حضور پیدا می کنند و حضور اینها از ابتدای ورود باید محرم شوند و لباس دنیایی را از تن برکنند و لباس ویژه ای بپوشند و خودشان را پاکیزه کنند. دعاها و عبادات و نمازهایی که در حج باید به جا آورده شود و طواف که اوج عبادات یک حاجی بر گرد خانه خداست و سایر اعمال که هر یک برای خدا فلسفه ای دارد و حاجی به شکلی خود را از دنیا جدا می کند و به لحاظ ظاهری هم از دنیا دوری می جوید و لباس ویژه ای می پوشد و در روز عید قربان قربانی می کند. این مناسک به قدری لطیف و زیبا طراحی شده اند که وقتی جمع مسلمانان در کنار همدیگر این آداب را انجام می دهند به قدری آهنگ باشکوهی دارد که اگر کسی یک بار به حج مشرف شود دلش می خواهد هر سال آنجا باشد.

در روایات زیادی از ائمه فلسفه حج را پرسیده اند یا امام از بعضی از اصحاب خودشان پرسیده اند که شما که به حج رفتید آیا این اعمال را انجام دادید یا نه؟ و وقتی صحابی پاسخ درستی نداده حضرت می گوید گویا تو اصلاً به حج نرفته ای! آیا وقتی لباست را می کندی به این فکر بودی که از دنیا دل می کنی و دنیا را پشت سر می گذاری؟ یا وقتی قربانی می کردی آیا همه هوسها و آمال های خودت را قربانی کردی؟ یعنی مناسک به خاطر پیوستگی اش و چینش زیبای آنها در کنار هم و آن هم در سرزمین خاص از حاجی پیش و پس از انجام حج شخصیت تازه ای خواهد ساخت. این عبادت در میان تمام ادیان بی نظیر است البته دیگر ادیان هم به شکلی مراسم مشابه حج را دارند ولی حج مسلمین به قدری جامع است که شخص آثار حج را در خودش مشاهده می کند و بعد از بازگشت حاجی به راحتی می توان تشخیص داد که فرد تحت تاثیر مناسک و عبادات حج قرار گرفته است.در حج هم انفاق کردن و بخشیدن داریم، توبه و نماز و عبادت و کرنش و دعا دارد، در طواف و همخوانی های حجاج با هم زیبایی های بصری و سمعی دارد هم تفکر دارد و بسیاری وجوه دیگر؛ در حالی که سایر عبادات معمولاً یک بعد از این زیبایی را دارند مثلاً در نماز بعد عبادی پررنگ است اما دیگر انفاق ندارید.

حج از نگاه پیامبر اکرم و سایر معصومین تا چه اندازه ای اهمیت داشته و آنان با حج چه برخوردی داشتند؟

پیامبر اکرم چندسالی از زیارت خانه خدا محروم بودند و در کلمات پیامبر مشهود است که ایشان چقدر دلتنگ خانه خداست و حتی وقتی که قبله مسلمین از بیت المقدس به کعبه تغییر می کند پیامبر احساس تازه ای دارند و در سالی که با مشرکین قرار داد امضا می کنند روزشماری می کردند که چه زمانی به حج مشرف خواهند شد و وقتی به حج مشرف می شوند اوج خوشحالی پیامبر و اصحاب و مسلمانان است وائمه هم آنگونه که نقل است بارها با وجود سنگینی راه پیاه به حج مشرف شده اند و آن قدر مسافران حج مقدس و محترمند و خدمت به آنها مقدس است که امام سجاد در چندین سفر به صورت ناشناس به عنوان خدمه کاروان در خدمت حجاج بوده اند و اگر شناسایی می شدند کاروان را ترک می کردند. از بین ائمه ظاهراً تنها امام حسن عسگری که به خاطر تبعید و زندان موفق به انجام حج نمی شوند اما بقیه ائمه عموماً چندین بار اعمال حج را انجام داده اند. از همه این نکات می توان اهمیت خاص حج و جایگاهش را برداشت کرد.

ویژگی های سفر حج پیش از انقلاب را بفرمایید و در زمینه برخورد رژیم پهلوی با آن توضیحاتی بدهید.

تا پیش از دهه هفتاد میلادی به طور کلی وضعیت اقتصادی مسلمانان در اکثر کشورها چندان مطلوب نبود و تعداد کسانی که به حج می رفتند افراد کمی بودند یعنی کلاً حج خیلی به معنای امروزی شلوغ نبود. چون سرزمین های اسلامی غالباً فقیرند و بعضی از کشورها هم هنوز اقتصادشان مانند امروز پیشرفت نکرده بود. در ایران هم افراد معدودی مبادرت به حج می کردند و تعداد افراد آنقدر کم بود که اصلاً نوبت حج وجود نداشت. افراد متمول به حج می رفتند و عموماً هم پیرمردها به حج می رفتند لهذا حج یک امر عمومی و همگانی که همه مردم بشناسند و مطالبه کنند نبود. بعضی از کشورهایی که نزدیکتر بودند یا شرایط برایشان مهیا بود اهتمام داشتند مثلاً مصری ها اهتمام بیشتری داشتند اما به خاطر گرانی هواپیما با کشتی بیشتر می آمدند. با انقلاب اسلامی موضوع حج در دستور کار قرار گرفت و همزمان با افزایش درآمدهای کشورهای اسلامی از طریق نفت این امر در سایر کشورهای اسلامی هم رونق یافت. از دهه هفتاد میلادی قیمت نفت در جهان افزایش قابل توجهی پیدا کرد و از سوی دیگر توان تولید و استخراج نفت نیز افزایش پیدا کرد.

یک اتفاقی هم که از سال 42 به بعد اتفاق افتاد این بود که پیروان امام خمینی و سایر متدینین هم تا حدودی سعی می کردند از طریق کاروان هایی که تحت نظر اوقاف شاه بود به حج نروند. چون اوقاف زمان شاه خیلی خوشنام نبود. متدینین سعی می کردند اگر می خواهند حج بروند اول بروند عراق و از آنجا مشرف شوند.

پس از انقلاب مدیریت حج به چه شکلی بود و آیا این شرایط فرق کرد و به تعداد زائرین افزوده شد؟

بعد از انقلاب اولین سفر حج در سال 58 59 برگزار شد. سازمان حج هنوز به معنای اداری تشکیل نشده بود و امور حج و زیارت زیر نظر نماینده امام انجام می شد. امام در ابتدا آقای توسلی و برخی دیگر را منصوب کردند و در سال 60 که من رفتم تازه آقای محمد موسوی خوئینی ها را منصوب کرده بودند. موضوع بعثه و دفتر رهبری هم تازه مطرح شده بود. در آن سال شاید تعداد کل حجاج به یک میلیون نفر می رسید در حالی که امروزه به طور میانگین سه و نیم میلیون نفر به حج می آیند. عربستان هم وضعیت اقتصادی خیلی خوبی نداشت و خدمات مناسبی هم ارائه نمی داد. البته کاروان های ایرانی هم الان و هم قبل از انقلاب از لحاظ خدمات کاروان های نسبتاً بهتری بودند اما یک سری مشکلات نظیر مشکل آب و رفت و آمد اتوبوس ها و هواپیماها وجود داشت فرودگاه های عربستان وسیع نبود.

انقلاب اسلامی مصادف شد با این که درآمد کشورهای اسلامی بیشتر شد و خود ایران هم تبدیل به محور جدیدی در حج شد و امام هم حضور در حج را رهبری می کردند و موضوع برائت را مطرح کردند و لهذا می توان گفت شروع حج جدید را ظهور انقلاب اسلامی بدانیم و به نظر من از دهه شصت به بعد حج یک بحث جدی در جهان اسلام باز کرده است و الان از اکثر کشورهای جهان اسلام به حج مشرف می شوند و معمولاً وضع اقتصادی شان آنقدر خوب شده که با هواپیما می آیند و امکانات جدی هم بسیج می شود و حج امروز تبدیل به یک موضوع بین المللی شده است. اصرار امام برای چگونگی برگزاری حج و برخورد با سایر مسلمانان و توصیه هایی که به آل سعود به عنوان گرداننده حج داشتند امروز کاملاً موضوعیت دارد چون تجمع سه و نیم میلیون نفر انسان در یک جا یک اتفاق عظیمی است و این غیر از حج عمره است که طی سال عده زیادی در آن جا جمع می شوند.

ابعاد سیاسی و اجتماعی حج که از منظر امام خمینی مورد توجه قرار گرفته چه ابعادی است؟

امام حج را یکی از مناسک عبادی سیاسی و جنبه سیاسی اش را هم بسیار پررنگ می دانند در همه خطاب ها و صحبت هایشان خیلی روی این نکته تاکید می کنند و حج را یک کنفرانس بزرگ اسلامی از نمایندگان مسلمانان کشورهای مختلف تلقی می کنند که آنجا باید مشکلات کشورهای اسلامی طرح شود و برای آن راه حل پیدا شود و حج صرف یک مراسم عبادی نیست. در سال های اخیر با آمدن سعودی ها و با آمدن عبدالعزیز که پدر فهد و عبدالله است تقابلی با اندیشه امام داشته اند و سعی می کنند حج را یک عبادت صرف معرفی کنند و بیشتر از این نیز مجال و خدمات نمی دهند. علت آن نیز این است که آل سعود از جهت فکری نزدیک به وهابیت هستند و وهابیت تفکر ویژه ای دارند که انحرافی است و از سوی دیگر آل سعود وابسته به اسکتبار است و دوست ندارند که کشورشان اتفاق ضد استکباری بیافتد و لذا عملاً با سیاسی بودن حج مقابله می کنند و میزبان وقتی مقابله کند و امکاناتش را تدارک نکند شما با مشکلاتی مواجه خواهی شد و اوج این مشکلات از سال 66 در حادثه کشتار حج برای حجاج ایرانی پیش آمد و هر سال هم ممانعت و فشارهایی هست و از ارتباط بین حجاج و سمینارها ممانعت می کنند و مسجدالحرام و مسجدالنبی که باید مرکز روشنگری باشد در انحصار روحانیت وهابی است و آنها نیز معمولاً با همین خط مشی برخورد می کنند.

دومین نکته ای که امام خیلی تاکید داشتند حج را به عنوان یک نماد از وحدت بین مسلمانان می دانستند و در این قضیه هم گردانندگان حج خوب عمل نمی کنند چون آنها تفکری را ترویج می کنند که با تفکر غالب مسلمانان شیعه و سنی مخالف است و طبیعتاً مدارس و خطیب ها در مکه و مدینه وابسته به وهابیت است. وهابیت هم تفکری است که از آن امثال طالبان بیرون می آید و اینها ناخواسته موردنظر استکبار و آمریکاست و آنها دوست دارند که چنین اسلامی به جهان معرفی شود تا اسلامی که همه مسلمانان را زیر یک پرچم ببیند و برادر یکدیگر بداند و مشکلات یکدیگر را حل کنند و روحیه اخوت و برادری به همه جهان منتقل شود. به همین علت هم فتواهای خیلی مشهوری از امام هست که این برادری را تقویت کند و با تبلیغات وهابیها مقابله شود پیش و پس از انقلاب بعضی از شیعیان با زحمت و تکلف با خودشان مهر می بردند و در نماز جماعت آنها حاضر نمی شدند و ما انگشت نما شده بودیم که اصلاً شاید شیعیان نماز نمی خوانند و امام فتواهای صریح و روشنگری دارند که باید پشت سر اینها نماز بخوانید و مهر نگذارید و مسجدالحرام را ترک نکنید. که این فتاوا منجر به این شد که به یک باره حجاج ایرانی نمودی پیدا کردند و انقلاب اسلامی هم موجب سوالات و کنجکاوی سایر مسلمانان نسبت به ایران و شیعه شده بود. بعد از سال 59 هم که جنگ پیش آمد آن هم مورد توجه و سوال سایر مسلمانان بود.

علاوه بر این دو نکته که اولاً حج یک امر سیاسی و ثانیاً میدان وحدت مسلمانان است حضرت امام معتقدند که حج محل تزکیه و تهذیب نفس هم هست. بیانیه هایی که حضرت امام برای حجاج صادر کردند فوق العاده قوی و پرمحتوا و پر از مطلب است که تجزیه و تحلیل آنها بسیار سودمند است که تاکید بر وحدت و شناخت اسرائیل به عنوان دشمن مشترک و آمریکا و برائت از مشرکین و اخوت و برادری بین مسلمان ها در این بیانیه ها دیده می شود.

پس از حضرت امام حج چه تفاوت هایی داشته است و ارزیابی و توصیه تان برای حجاج چیست؟

امام یک نماینده ای را خودشان تعیین کرده بودند که پس از آقای توسلی که سال اول بوند، آقای موسوی خوئینی ها را معرفی کردند و پس از ایشان هم آقای کروبی تا پایان عمر حضرت امام نماینده ایشان در حج بودند. الان نماینده ولی فقیه در حج یک شخصیت روحانی است که امیرالحاج می گویند قبلاً آقای ری شهری بودند و در حال حاضر هم آقای قاضی عسگر هستند. پس از استقبال مردم و گسترش سازمان حج این تشکیلات از اوقاف مستقل شده و یک تشکیلات جداگانه ای است تحت عنوان سازمان حج و زیارت که اداره تدراکات و مدیریت اجرایی حج را بر عهده دارد که رئیس آن معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است و بعد از انقلاب این ساختار به وجود آمد و گسترش پیدا کرد. نماینده ولی فقیه هم هدایت معنوی را برعهده دارد. پس از فوت حضرت امام کارها مفصل تر و گسترده تر شده است. بعثه رهبری هم در دوران امام تعداد کمی بودند که الان گسترش قابل توجهی پیدا کرده است. مراجع تقلید هم معمولاً یک بعثه کمتر از ده نفر در حج دارند تا پاسخگویی حجاج باشند و با سایر مسلمانان و شیعیان ارتباط برقرار کنند. تنها ایرادی که به نظر من می رسد این است که وقتی حج خیلی بخشنامه ای و چارچوبی و دولتی می شود ابتکار و خلاقیت از بین می رود هر کاری همینطور است نماز جماعت هم اینگونه است.وقتی قدرت ابتکار و خلاقیت از مدیر و روحانی کاروان گرفته می شود به حال و هوای معنوی خدشه وارد می شود. پیش از انقلاب که بعضی از روحانیان و شخصیت های فرهنگی به حج می رفتند دستاوردهای خاصی را همراه می آوردند مثلاً آل احمد و دکتر شریعتی مطالبی را نوشتند یا ایرانیانی که به حج می رفتند یک دستگاه ضبط صوت با چند نوار سوغات می آوردند. نوارهای ضبط شده از سخنرانی های خوبی که در کاروان ها انجام می شد و مرسوم بود حاجی نوار سخنرانی را سوغاتی می داد. مثلاً می گفتند این سخنرانی دکتر شریعتی در «منا» است یا سخنرانی آقای فلسفی در مکه یا سخنرانی آقای کافی در مدینه و .... یا حتی مداحی های خیلی خوب را می آوردند الان کمتر از این موارد دیده می شود که الان به علت گرفته شدن خلاقیت و ابتکار عمل از مدیران و روحانیان کاروانها دیگر دیده نمی شود در حالی که به نظر می رسد حج قابلیت این را دارد که محل گفتگو و صحبت به همه مسلمانان باشد.

. انتهای پیام /*