حضور زائران ایرانی در نجف و ملاقات با امام
در آن هنگام که ما به نجف مشرف می شدیم خوشبختانه عبور قاچاقی از مرز چندان مشکل نبود و می توان گفت که راه قاچاق تقریباً آزاد بود؛ مرحوم آقای حکیم نیز از این راه به راه صلواتی تعبیر می کرد. به هر حال آن موقع یعنی زمان عارف و قبل از روی کارآمدن حسن البکر و بعد صدام عبور قاچاقی از مرز خیلی آسانتر از گرفتن ویزا بود به طوری که یکی از علمای بزرگ آبادان (مرحوم آقای قائمی که دو ـ سه سال پیش از دنیا رفت) با اینکه خودش و پسرش گذرنامه داشتند ولی به جای گرفتن ویزا همیشه به صورت قاچاق به عراق رفت و آمد می کردند. خود من نیز در بار دوم تشرفم به نجف به جهت سهولت کار و تجربه ای که از سفر اول اندوخته بودم با اینکه 21 سال بیشتر نداشتم 25 نفر از طلاب را همراه خودم بردم به این صورت که از روی کارت تحصیلی خودم که آن موقع هویت نام داشت و جعلی بود 25 کارت جعلی دیگر درست کردم و عکسهای این افراد را روی آنها چسباندم و به طرف مرز حرکت کردیم و در آنجا به یک قاچاقچی در ازای هر نفر 250 تومان دادیم تا ما را به بصره ببرد. در بصره آزادانه سوار اتوبوس شدیم و به طرف کربلا و نجف رفتیم. البته افراد شخصی که کارت تحصیلی نداشتند کارشان مقداری مشکل تر بود. اینها برای اینکه در خود عراق نیز به مانعی برخورد نکنند می بایست مبلغی بین چهارصد تا پانصد تومان به قاچاقچی می دادند تا
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 178 آنها را به بغداد یا کاظمین برساند. ممکن است کلمه قاچاق و یا عبور قاچاقی از مرز این تصور را در اذهان ایجاد کند که این افراد مخفیانه و با ترس و لرز و پای پیاده مسیری پر پیچ و خم را طی می کردند در حالی که چنین نبود بلکه برای این کار ابتدا با یک قاچاقچی وارد معامله می شدند و پول را به او می دادند و او هم به اینها می گفت که در فلان جا و فلان ساعت حاضر شوند و بعد با ماشین این افراد را از راهی که بلد بود عبور می داد. مثلاً خود ما با اینکه قاچاقی رفتیم ولی خیلی راحت و با شورلت از مرز عبور کردیم. بعضی از قاچاقچیها با دادن رشوه به مرزبانان ایرانی و عراقی مسافران را خیلی راحت رد می کردند؛ اما بعضی دیگر چون خسیس بودند و می خواستند پولی به کسی ندهند مجبور بودند که از بیراهه و راههای پرپیچ و خم عبور کنند که موجب اذیت و آزار فراوان مسافران می شد؛ ولی در مجموع عبور از مرز خیلی آسان بود به همین جهت در مدت دو ماه محرم و صفر آن سالها بیش از ده هزار نفر از مرز عبور کرده بودند. در میان کسانی که به قصد زیارت آمده بودند افرادی که جرأت بیشتری داشتند مستقیماً به بیت امام می رفتند و با ایشان دیدار می کردند و گاهی پیغامها و نامه هایی را از طرف دوستان امام می آوردند و یا پیغام و نامه می بردند و به آنها می رساندند و اما کسانی که آن شجاعت را نداشتند و محتاطتر بودند، در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) و یا به هنگام تشرف امام به کربلا در حرم شریف حضرت سیدالشهدا (ع) با ایشان ملاقات می کردند و یا در مواقع اقامه نماز جماعت در حسینیه آیت الله بروجردی که به جهت گرمای زیاد نماز جماعت در پشت بام حسینیه در کربلا برقرار می شد به حضور امام می رسیدند و در آنجا با ایشان دیدار می کردند. منزل حضرت امام اگرچه به ظاهر تحت کنترل نبود ولی به احتمال خیلی زیاد در میان خود طلبه ها افرادی نفوذی بودند که رفت و آمدها را به آنها اطلاع می دادند.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 179