قتل مرحوم آقای شمس آبادی
از جمله وقایع بسیار تلخ برای اکثر انقلابیون و طرفداران حضرت امام در پیش از انقلاب ماجرای کشته شدن مرحوم آقای شمس آبادی یکی از علمای معروف و موجّه و متقی شهر اصفهان بود. ایشان اگرچه از علمای تراز اول شهر به شمار نمی آمد ولی از محبوبیت و نفوذ در بین مردم برخوردار بود. مرحوم شمس آبادی با اینکه میانه ای با انقلاب و انقلابیون نداشت ولی علیه امام و سایر انقلابیون هم حرکتی انجام نمی داد منتها علیه کتاب شهید جاوید و نویسنده و تقریظ نویسانش که در طیف انقلابیون قرار داشتند در بیت ایشان حملات و انتقادات شدیدی توسط سخنرانان و روضه خوانها در ایام ماه محرم و صفر صورت گرفت به طوری که منزل آن مرحوم به عنوان مرکز مخالفت با کتاب شهید جاوید شهرت خاصی در میان مردم پیدا کرده بود و هنوز یک سال از این جریانات نگذشته بود که آقای شمس آبادی به همراه یک روحانی به نام شیخ صفرعلی که در منزل ایشان روضه خوانده و علیه شهید جاوید صحبت کرده بود به قتل رسید و بعد از چند روز سیدمهدی هاشمی و جمعی دیگر به عنوان کسانی که در این قضیه نقش داشته اند دستگیر شدند. سیدمهدی اگرچه در قم حضور نداشت ولی به عنوان یک طلبه و روحانی انقلابی و فعال اصفهانی در بین طلاب و فضلای حوزه علمیه قم معروف بود. وی عمده فعالیتهایش را بعد از دوران طلبگی و دستگیری اش به خاطر سربازی، در اصفهان متمرکز کرده بود؛ بنابراین خود من هیچ وقت ایشان را قبل از انقلاب در قم ندیدم و تنها وصفش را از برادرش آقا سیدهادی داماد آیت الله منتظری می شنیدم. بعد از دستگیری ایشان روزنامه های وابسته به رژیم با بزرگنمایی این قضیه و ربط دادنش به مسأله شهید جاوید سعی کردند که انقلابیون و در رأسشان حضرت امام را با کنایه و گاهی هم صریحاً مسبب این قتل معرفی نمایند. متأسفانه در میان روحانیون و مخالفین شهید
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 295 جاوید نیز کسانی بودند که به این مسأله دامن می زدند و در همان جهتی که رژیم می خواست حرکت می کردند اما قضیه برای ما از هر دو طرف تلخ و ناگوار بود چون از یک طرف یک روحانی فاضل و متقی و موجّه کشته شده بود و از سوی دیگر این قتل به طیف انقلابیون و طرفداران حضرت امام نسبت داده می شد و مع الاسف قراین هم بر صحت این انتساب دلالت می کرد؛ چون همان طوری که گفتیم کتاب شهید جاوید را انقلابیون منتشر کرده و مورد حمایت قرار داده بودند و سیدمهدی هاشمی و دوستانش علاوه بر طرفداری از امام و آقای منتظری و آقای مشکینی از معروفترین طرفداران آن کتاب به شمار می آمدند و مرحوم شمس آبادی یکی از مخالفان سرسخت آن کتاب و حامیانش بود و تقریباً همه کسانی که در متن قضایا بودند از این موضوع خبر داشتند؛ به همین خاطر برای عموم آنها مسأله قتل آقای شمس آبادی توسط سیدمهدی خیلی دور از ذهن نبود ولی برای خود ما اصلاً قابل پذیرش نبود که حتی مسلمانی دست به چنین کاری بزند چه رسد به اینکه آن شخص نیز خودش طلبه و روحانی باشد به همین دلیل تلقی ما این بود که این مسأله نیز همانند مسائل متعدد دیگر یک شگردی است از طرف ساواک برای بدنام کردن انقلابیون و این قتل را یا خود ساواک مستقیماً مرتکب شده است و یا به تحریک ساواک بعضی از عوامل فریب خورده هوادار انقلاب انجام داده اند. ما در مواجهه با دیگران نیز همین برداشت را ارائه می کردیم اما در قم با این بهانه دوباره موج حملات به کتاب شهید جاوید و لعن و نفرین نویسنده و حامیان کتاب و قاتلین مرحوم شمس آبادی آغاز شد.
کتابخاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)صفحه 296