بعد از فوت آیت الله بروجردی دستهای مرموزی فعالیت می کرد که نام هیچ مرجعی در مجالس عزاداری آن مرحوم برده نشود ، و پس از هیجده روز دربار سلطنتی تسلیت مرگ مرحوم آیت الله بروجردی را به نجف مخابره کرد به این امید که مرجعیت از قم به نجف منتقل گردد و بتدریج حوزه علمیه قم متلاشی شود، از آنجا که پانزده روز از وفات مرحوم آیت الله بروجردی گذشته بود و کمترین نتیجه ای برای معرفی ایشان به مردم گرفته نشد و ردیف فاتحه شخصیتها تمام شده بود ،و این خود مایه نگرانی عده ای شده بود که معظمٌ له فاتحه هم نگرفت، روز 25 شوال که شهادت امام صادق(ع) و مخصوص طلاب مشهد بود، شهید آیت الله سعیدی با عده ای دیگر از فضلای مشهد پیش استاد (حضرت امام خمینی) آمدند و به ایشان یادآوری کردند که اگر برای فوت آیت الله بروجردی فاتحه نگیرید، انعکاس مناسبی ندارد، با عنوان این مطلب و تفویض وقت طلاب مشهد به استاد، روز 25 شوال به نام معظم له فاتحه برقرار شد وقتی استاد که صاحب عزا بودند وارد مجلس شدند، مسئول اعلان فواتح ورود حضرت امام را اعلام کرد و گفت: این فاتحه از طرف حضرت آیت الله العظمی خمینی برقرار است، موقعی که فریاد آن شخص به گوش حضرت استاد رسید او را احضار کرد و با اعتراض شدید به وی فرمودند: تا عصر که این مجلس برقرار است حق نداری نام مرا بر زبان جاری سازی، استادی که بارها مبارزه با هوای نفس را سفارش کرده بود، حالا عملاً مبارزه با نفس را به شاگردان می آموزد.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 38