در یکی از شبهایی که تهران بمباران می شد و شدید هم بود، چون امام ناراحتی قلبی داشتند همه به ایشان توصیه می کردند که به محل امن بروند؛ اما ایشان چون هیچ گونه اضطرابی نداشتند تا به قلبشان فشار آید؛ لذا نپذیرفتند، عده ای به ایشان گفتند: حداقل امشب را در محلی امن بگذرانید، ایشان فرمودند: من از اتاقم بیرون نمی آیم، و بعد از ساعتی که به سراغشان رفتند دیدند که حضرت امام مشغول سرودن غزلی هستند که حاکی از آرامش کامل ایشان بود.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 83