و آنها سه صنفند: پدر بلاواسطه. مادر بلاواسطه. اولاد و ان نَزَلوا؛ چه بلاواسطه او مع الواسطه به تقدیمِ الاقربُ فالاقرب، و چه ذکور یا اناث یا مختلف. و زوج یا زوجه با هر یک از این اصناف ارث می برند.
وامّا کیفیتِ تقسیم نمودنِ ترکه را به ارباب این طبقه، به این قسم است که یا در حینِ موتِ مورّث، یک صنف از این سه صنف موجودند، یا دو صنف، و یا سه صنف. و این هفت صورت می شود و در هر یک از این هفت صورت، یا احدُالزوجین هم هستند یا نه. و ذکر می شود احکام این چهارده صورت در ضمن ده مساله:
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به احدُ الابوین، پس تمام ترکه حق او خواهد بود؛ چه پدر باشد یا مادر.
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به اولاد، پس در اولاد بلاواسطه با اتحاد تمام ترکه حق او خواهد بود، و با تعدد و اتحاد در ذکوریت و انوثیت ایضاً تمام ترکه حق آنها خواهد بود که بالسویه قسمت
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 81 کنند، و با اختلاف لِلذَّکرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین می باشد. و امّا اولاد به یک واسطه پس با نبودن مطلق اولاد بلاواسطه وارثند، وارثِ مَن یَتَقَرَّبونَ بِه را می برند، یعنی فرض می کنیم حیات آن وسائط را حین موت مورّث و ترکه بین آنها قسمت می شود، للذَّکرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین، و بعد قسمت هر یک از وسائط بین اولادش قسمت می شود، للذّکَرِ مثلُ حظِّ الاُنثیین. مثلاً هرگاه کسی بمیرد و وراثِ فعلیِ او منحصر باشد به پنج پسر و پنج دختر از یک دختر، و به یک پسر و یک دختر از یک پسر، و ترکه او منحصر است به نه تومان. پس سه تومان حقِّ ده نوه دختری است، للذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، هر پسری چهار قران و هر دختری دو قران، و شش تومانِ دیگر حقِّ دو نوه پسری است؛ لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، به پسر چهار تومان و به دختر دو تومان. و همچنین است حکم در اولاد به دو واسطه که وارثیّت آنها در صورت نبودن اولاد بلاواسطه و اولاد به یک واسطه است. و باید اولاً فرض نمود حیات آن اولادهای بلاواسطه را و ترکه را بین آنها لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی قسمت نمود، و بعد فرض شود حیات اولاد به یک واسطه و قسمت هر یک از اولاد بلاواسطه را به اولاد او لِلذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی قسمت نمود، و بعد قسمت هر یک از وسائطِ دوم را بین اولادش لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی قسمت نمود، و امّا به سایر ورثه آن وسائطی که فرض حیاتشان می شود قسمتی داده نمی شود؛ از قبیل احدُ الابوین و احدُالزوجین شان.
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به پدر و مادر، پس اگر مادر حاجب ندارد - از اخوه ابوینی یا ابیِ میت - ثلثِ ترکه حقِّ اوست، و دو ثلث حقِّ پدر. و اگر حاجب دارد سدسِ ترکه حق اوست و پنج سدس دیگر حق پدر. و شرائطِ حَجبِ اخوه میت مادر را از ثلث، در آخر فصل دوم ذکر شد.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 82 آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به احد الابوین و اولاد، پس اگر اولاد منحصر باشد به یک دختر، یا به اولاد از یک دختر، یا به اولادِ اولاد از یک دختر، سه ربع از ترکه حقِّ دختر یا اولاد یک دختر است. و بر فرض تعدد و اختلاف آنها، للذّکرِ ضعف الاُنثی؛ دو ربع فرضاً و یک ربع رداً، باقی حق احدالابوین است؛ سدس فرضاً و نیم سدس رداً. و اگر اولادِ دو دختر یا زیاده باشد، یا اولادِ اولاد از دو دختر یا از زیاده باشد، چهار خمس از ترکه حقِّ بنات متعدده یا اولاد آنها می باشد، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی فرضاً و رداً، و یک خمسِ ترکه حقِّ احدُ الابوین است، ایضاً فرضاً و رداً. و اگر اولادِ ذکور، یا اولادِ ذکور و اناث، یا اولادِ اولاد از ذکور یا از ذکور و اناث باشند، پنج سدسِ از ترکه حقِّ اولاد یا اولادِ اولاد می باشد بالقرابه، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی و یک سدسِ ترکه حقِّ احدُ الابوین است بالفرض.
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به پدر و مادر و اولاد، پس این دو فرض دارد: آنکه اولاد منحصر باشد به یک دختر یا به اولاد از یک دختر و مادر حاجبی از ردّ نداشته باشد؛ سه خمسِ ترکه حقِّ یک دختر یا اولادِ یک دختر است فرضاً و ردّاً. و دو خمسِ دیگر حقِّ پدر و مادر است بالمناصفه، ایضاً فرضاً و ردّاً. و اگر در همین فرض مادر حاجبی از ردّ داشته باشد، پس سدسِ ترکه حقِّ مادر است و پنج سدسِ دیگر بین پدر و بنت واحده ارباعاً قسمت می شود فرضاً و ردّاً. آنکه اولاد اناث متعدده باشند، یا ذکور باشد چه متحد باشد یا متعدد، یا ذکور و اناث باشند، یا اولادِ اولاد از بناتِ متعدده یا از ذکور یا از ذکور و اناث باشند، پس دو سدسِ ترکه حق پدر و مادر است بالمناصفه، و بقیه حقِّ اولاد یا اولادِ اولاد است. و چنانچه سابقاً گفته شد باید اولاد و اولادِ اولاد قسمت نمایند، و بر فرض تعدّد و اختلاف، لِلذّکرِ ضِعفُ الاُنثی می باشد؛ چه در اولاد و چه در اولادِ اولاد.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 83 آنکه وارث فعلیِ آن منحصر است به احدُ الابوین و احدُ الزوجین، پس احدُالزوجین نصیبِ اعلی را می برند از نصف و ربع، و بقیه حقِّ احدُ الابوین است، در پدر بالقرابة و در مادر بالفرض و الردّ.
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به اولاد و احدُالزوجین، پس احدالزوجین نصیبِ ادنی را می برند از ربع و ثمن، و باقی حقِّ اولاد است؛ چه بلاواسطه یا مع الواسطه و چه متحد یا متعدد، و بر فرضِ تعدد و اختلاف، للذّکرِ ضِعفُ الاُنثی، و اولادِ به واسطه، ارثِ مَن یَتقرَّبونَ بِه را می برند؛ چنانچه گفته شد.
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به پدر و مادر و احدُ الزوجین، پس احدُالزوجین نصیبِ اعلی را می برد از نصف و ربع، و مادر با عدمِ حاجب ثلثِ مجموعِ ترکه را، و با وجودِ حاجب سدسِ آن را می برد بالفرض، و بقیه ترکه حقِّ پدر است بالقرابه، نه بالفرض.
آنکه وارثِ فعلیِ آن منحصر است به احدُ الابوین و اولاد و احدُالزوجین، و ترکه میت هم چهل و هشت تومان است و این سه فرض دارد:
آنکه اولادِ بلاواسطه یک دختر است، یا اولادِ به واسطه از یک دخترند با نبودن اولادِ بلاواسطه، پس حقِّ احدُالزوجین نصیبِ ادنی می باشد از ربع و ثمن، و بقیه ترکه بینِ احدُ الابوین و بین آن یک دختر، یا اولادِ یک دختر، ارباعاً قسمت می شود؛ یک ربع از بقیه حقِّ احدُ الابوین است فرضاً و ردّاً، و سه ربع حقِّ دختر یا اولاد اوست، ایضاً فرضاً و ردّاً. آنکه اولاد بلاواسطه چند دخترند، یا اولادِ به واسطه از چند دخترند، پس اگر وارث زوج است، ربعِ چهل و هشت تومان که دوازده تومان باشد حق اوست، و سدس او که هشت تومان باشد حقِّ احدُ
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 84 الابوین است، و باقی که بیست و هشت تومان باشد حقِّ بنات متعدده یا اولاد آنها می باشد، اگرچه حقِّ آنها دو ثلث ترکه است که سی و دو تومان باشد، لکن سابقاً گفته شد که اگر ترکه از سهام مفروضه نقص حاصل نماید، نقص بر بنت و بنات و اخت و اخوات وارد می شود. و اگر وارث زوجه است، پس ثُمنِ چهل و هشت تومان حقِّ زوجه است، و چهل و دو تومان دیگر بین احدُ الابوین و بنات متعدده، یا اولاد آنها اخماساً قسمت می شود؛ هشت تومان و چهار قران به احد الابوین داده می شود فرضاً و ردّاً، و سی و سه تومان و شش قران به بناتِ متعدده داده می شود، ایضاً فرضاً و ردّاً.
آنکه اولادِ بلاواسطه ذکور است؛ چه متحد یا متعدد، یا ذکور و اناث است، یا اولاد از ذکور یا اولاد از ذکور و اناث است، پس حقِّ احدُالزوجین نصیبِ ادنی است از ربع و ثمنِ مجموعِ ترکه، و سدسِ ترکه حقِّ احدُ الابوین است، و بقیه حقِّ اولاد است و بر فرض تعدد و اختلاف، للذَّکرِ ضعفُ الاُنثی؛ چه در اولاد بلاواسطه یا در اولاد به واسطه.
مساله 10- آنکه وارثِ فعلیِ آن پدر است و مادر و اولاد و احد الزوجین و ترکه میت نیز چهل و هشت تومان است مثلاً، پس این نیز سه فرض دارد:
فرض اول: آنکه اولاد بلاواسطه یک دختر است یا اولادِ به واسطه از یک دختر است، پس اگر وارث زوج است حقِّ او ربعِ ترکه است که دوازده تومان باشد، و حقِّ ابوین دو سدسِ از ترکه است که شانزده تومان باشد، الباقی: بیست تومان حقِّ بنتِ واحده یا اولاد او می باشد؛ اگر چه حقِّ بنتِ واحده یا اولاد آن نصفِ مجموعِ ترکه است که بیست و چهار تومان باشد، لکن به جهت نقصِ ترکه از سهام مفروضه، نقص بر بنتِ واحده و اولاد او
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 85 وارد می شود. و اگر وارث زوجه است، حقِّ او ثمن از مجموع ترکه است که شش تومان باشد، الباقی: چهل و دو تومان، پس اگر مادر مانع از رد نداشته باشد این بقیه بین ابوین و بنت واحده اخماساً قسمت می شود؛ به هر یک از ابوین هشت تومان و چهار قران داده می شود و به بنتِ واحده یا اولادِ او بیست و پنج تومان و دو قران. و اگر مادر مانع از رد داشته باشد هشت تومان که سدس ترکه است به او داده می شود و بقیه که سی و چهار تومان باشد بین پدر و بنت واحده ارباعاً قسمت می شود؛ هشت تومان و پنج قران به پدر داده می شود فرضاً و ردّاً، و بیست و پنج تومان و پنج قران به بنت واحده یا به اولاد او داده می شود، ایضاً فرضاً و ردّاً.
فرض دوم: آنکه اولادِ بلاواسطه چند دخترند، یا اولاد به واسطه از چند دخترند، پس حقِّ احدُالزوجین نصیبِ ادنی است از ربع و ثمن ترکه، و حقِّ ابوین دو سدس از مجموع ترکه است و بقیه حقِّ بنات متعدده یا اولاد آنها می باشد. اگرچه حقِّ بناتِ متعدده یا اولاد آنها، دو ثلثِ ترکه است که سی و دو تومان باشد، لکن به جهت نقصِ ترکه از سهامِ مفروضه، نقصِ دوازده تومان در صورتِ وارث بودن زوج و نقص شش تومان در صورت وارث بودن زوجه، بر بناتِ متعدده وارد می شود نه بر سایر صاحبان فروض.
آنکه اولادِ بلاواسطه ذکورند؛ چه متحد و چه متعدد، یا ذکور و اناثند، یا اولادِ به واسطه از ذکورند یا از ذکور و اناثند. پس حقِّ احدُ الزوجین نصیبِ ادنی است از ربع و ثمن، و حقِّ ابوین دو سدسِ از مجموع ترکه است و بقیه حقِّ اولاد یا اولادِ اولاد است و بر فرض اختلاف، للذَّکرِ ضِعفُ الاُنثی؛ چه در اولادِ بلاواسطه یا در اولادِ به واسطه.
کتابحاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانیصفحه 86