کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»
زمان و مکان و تحول موضوعات
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : موسوی اردبیلی، عبدالکریم

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

زمان و مکان و تحول موضوعات

مصاحبه با آیت الله موسوی اردبیلی

«زمان و مکان و تحوّل موضوعات»

‏ ‏

 -  با تشکر از حضرت علی که وقتان را در اختیار کنگره قرار دادید. مسأله ای که لازم است مطرح شود این است که آیا می توان برای تأثیرگذاری زمان و مکان در اجتهاد، مکانیزمی را ارائه داد و آن را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، حقوقی، جزایی و ...، نظام مند کرد؟ 

استاد: ‏علم فقه علمی کاربردی است، بر خلاف بعضی دیگر از علوم اسلامی، حتی‏‎ ‎‏آنها که جنبۀ عمومی دارند؛ مثل علوم اعتقادی، فلسفه ، کلام و حتی اصول فقه. فقه‏‎ ‎‏چون با افعال مکلّف سر و کار دارد، جنبۀ کاربردی آن قوی تر است، نه این که علمی‏‎ ‎‏نیست، علمی و تخصصی است اما جنبه کاربردی اش قوی تر از دیگر جنبه ها است.‏‎ ‎‏لذا تحولات شاید در سایر علوم، کمتر اثر داشته باشد. شاید تکامل علمی باعث‏‎ ‎‏پیدایش مسائل جدیدی در جهت تکامل فکری شده باشد. اما در فقه چنین‏‎ ‎‏نیست. فقه عناصری دارد که بعضی از آنها با گذشت زمان و تغییر مکان، متحول‏‎ ‎‏نمی شوند. یکی از این عناصر، مدارک فقه است مدارک فقه، از همان ابتدا، عبارت‏‎ ‎‏بوده اند از: قرآن و قول، فعل و تقریر معصوم‏‏ . نمی توان گفت که زمان و مکان‏‎ ‎‏باعث می شود که ما منابع جدیدی را به این منابع بیفزاییم. اما موضوعات، چنین‏‎ ‎‏نیست؛ یعنی ممکن است موضوعی جدید پیدا شود و موضوعی قدیمی را به‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 385

‏دست فراموشی بسپارند. آنان که آگاهانه یا ناآگاهانه دم از اسلام واقعی و اسلام‏‎ ‎‏سنتی می زنند، منظورشان این است که به جای این منابع و مدارک الیتغیّر، از علوم‏‎ ‎‏جدید بیشتری برای تبیین و استنباط مسائل فقهی استفاده کنیم. غلط بودن این‏‎ ‎‏سخن به قدری روشن است که نیازی به استدلال ندارد. کسی که کمترین اطلاعی از‏‎ ‎‏مسائل فقهی داشته باشد، می داند که روش استنباط و مبانی استدلال فقهی، تغییر ‏‎ ‎‏پذیر نیست. حضرت امام(ره) گاهی می فرمودند که فقه باید همان فقه جواهری‏‎ ‎‏باشد. منظورشان این بود که مدارک و روش استدلال، همان مدارک و روش صاحب‏‎ ‎‏جواهر باشد. آنچه تغییر می کند، موضوعات است. بسیاری از موضوعات که در‏‎ ‎‏زمانهای گذشته وجود داشته اند، امروز از بین رفته اند؛ مثلاً موضوع عبد و امه، در‏‎ ‎‏روزگار قدیم، از موضوعات مبتلا به بوده است و لذا بخشهای عمده ای از کتابهای‏‎ ‎‏فقهی آن زمان را به خود اختصاص داده است. اما امروزه این موضوع از بین رفته‏‎ ‎‏است. در مقابل، موضوعاتی به وجود آمده که در آن زمانها جزو اوهام و خیالات به‏‎ ‎‏شمار می آمدند؛ مثل مسألۀ قبله برای کسی که در کرات دیگر بخواهد نماز بخواند.‏‎ ‎‏آیا برای چنین شخصی شرط قبله ساقط است یا نه؟ یا مثل مسألۀ نماز در مناطقی که‏‎ ‎‏شش ماه از سال شب است و شش ماه از سال روز . یا مسائلی از قبیل گمرک،‏‎ ‎‏تعزیرات حکومتی، روابط بین الملل، فروش اعضای بدن و تلقیح مصنوعی. این‏‎ ‎‏مسائل را مستحدثه می نامند؛ زیرا قبلا مطرح نبوده اند و امروز مبتلا به شده اند.‏‎ ‎‏موضوعات فرق کرده اند اما منابع، همان منابع است؛ بدین معنی که هنوز هم باید‏‎ ‎‏احکام این موضوعات را از کتاب و سنت استخراج کرد. و اما کمکی که پیشرفت‏‎ ‎‏علوم جدید می تواند بکند، تشخیص مصادیق موضوعات است. البته در بعضی از‏‎ ‎‏موارد نیز ما موضوع را از عرف می گیریم؛ مثلاً در احکام فقهی آمده است که اگر‏‎ ‎‏متنجس را شستید و عین نجس از بین رفت، گر چه رنگ نجاست باقی باشد، آن‏‎ ‎‏شئی پاک است. اما علم ثابت کرده است که اگر رنگ از بین نرفته باشد، دلیل آن‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 386

‏است که اجزای نجس هنوز باقی است. در این جا گر چه علم می گوید هنوز ذرات‏‎ ‎‏نجس باقی است اما عرف این رنگ را غیر از آن عین نجس می داند در چنین‏‎ ‎‏مواردی، موضوع را از عرف می گیریم. ‏

 -  شما فرمودید که علم فقه، علمی کاربردی است. یکی از معیارهای موفقیت علوم کاربردی، همراهی و تطابق داده های آن علم است با حقایق و جهان خارج. حضرت امام(ره) نیز در پاسخی که با آقای قدیری در مسألۀ شطرنج دادند ، فرمودند که این طور که شما می فرمایید باید تمدن امروز را به طور کلی کنار بگذاریم. از این فرمایش حضرت امام(ره) شاید بتوان استنباط کرد که یکی از معیارهای موفقیت و صحت اجتهاد، موافقت آن با دستاوردهای تمدن و علوم بشری است. 

استاد: ‏در مسألۀ شطرنج اتفاقاً نظر حضرت امام(ره) عوض نشد و همان نظر اولیه‏‎ ‎‏است. همان طور که می دانید مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمه الله) این گونه‏‎ ‎‏بازیها را به چهار دسته تقسیم کرده است: 1 -  بازی با آلات قمار همراه با برد و باخت‏‎ ‎‏که مسلّماً حرام است؛ 2 -  بازی با غیر آلات قمار همراه با برد و باخت، مثل انگشتر‏‎ ‎‏بازی؛ 3 -  بازی با آلات قمار بدون برد و باخت؛ 4 -  بازی با غیر آلات قمار بدون برد‏‎ ‎‏و باخت. بعضی از فقها بازی با آلات قمار بدون برد و باخت را بدون اشکال‏‎ ‎‏دانسته اند. حضرت امام(ره) نیز از همان قدیم، بر این نظر بودند. این طور نبود که‏‎ ‎‏ایشان ابتدا قائل به حرمت بوده و بعد دیده باشند که این با تمدن تطابق ندارد و لذا‏‎ ‎‏حکم به جواز کرده باشند. ‏

 -  در مسألۀ تحول موضوع، سؤالی که مطرح است این است آیا مبنای تشخیص موضوع، عرف است یا علم؟ 

استاد: ‏بسیاری از فقها از جمله، مرحوم میلانی و صاحب جواهر، بر این نظر که‏‎ ‎‏مفهوم از عرف گرفته می شود. علم در رقّت نظر برای تشخیص مصداق به ما کمک‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 387

‏می کند؛ مثلاٌ در مسألۀ خنثی، این که مفهوم مرد یا مفهوم زن چیست، این را از عرف‏‎ ‎‏می گیرند. اما این که آیا این فرد مشخص، مرد است یا زن، این را دیگر عرف‏‎ ‎‏نمی گیرند. مرحوم میلانی، در این جا عرف را تخطئه می کند. اما علم می تواند این‏‎ ‎‏مسأله را پاسخ بدهند. البته علمی که یقین آور باشد نه علم ظنی. ‏

 -  اتفاقاً غالب مسائل علمی، یقین آور نیست؛ زیرا برپایۀ تئوری و تجربه استوارند. نه تئوری علم آور است، نه تجربه و نه استقرا. 

استاد: ‏استقرایی که علم آور نیست، استقرای ناقص است. چنین علمی‏‎ ‎‏بسیار اندکند. غالب علوم یقین آورند. به طور معمول، محاسبات علمی، دقیق‏‎ ‎‏است. البته نباید ظن را به علم مخلوط کرد. ‏

 -  در مساله عرف، همان طور که می دانید، دو نوع عرف وجود دارد. یکی عرف عام و عادی و دیگری عرف متخصص که در فقه خبره (کارشناس) نامیده می شود. تشخیص موضوع که نیاز به کارشناسی دارد، گاهی چندان کار مشکلی نیست؛ مثلاً تشخیص این که این نوع ماهی، فلس دار است یا نه، کار مشکلی نیست. اما به تازگی نوعی دیگر از کارشناسی به وجود آمده که آن را تحقیقات میدانی می نامند و در زمینه های بسیاری مانند تشخیص حرج و ضرر کاربرد فراوان دارد. سؤالی که مطرح می شود، این است که آیا ممکن است مبنای فقه، تحقیقات میدانی باشد است؟ 

استاد: ‏اگر موردی باشد که باید به کارشناس و اهل خبره، مراجعه کرد گاهی مسأله‏‎ ‎‏به گونه ای است که نیازمند مراجعه به خبره و کارشناسی است؛ مانند تعیین ارزش یک‏‎ ‎‏کالا. در این جا نظر عرف عام به درد نمی خورد. اما گاهی نظر عرف ملاک است؛‏‎ ‎‏مثل تشخیص آب مضاف از غیر مضاف. در این موارد، نظر کارشناس، ملاک‏‎ ‎‏نیست. هر نظری که عرف بدهد، باید طبق آن عمل شود. ‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 388