کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»
جایگاه احکام حکومتی و اختیارات ولی فقیه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : مؤمن، محمد

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

جایگاه احکام حکومتی و اختیارات ولی فقیه

مصاحبه با آیةالله مؤمن

جایگاه احکام حکومتی و اختیارات ولی فقیه 

‏ ‏

استاد: ‏توفیقی شد تا بنده به بهانۀ کنگره تبیین نظرات فقهی حضرت امام(ره)‏‎ ‎‏بخصوص نقش زمان و مکان در اجتهاد سخن بگویم، حضرت امام -  رضوان الله‏‎ ‎‏تعالی علیه -  در پیام مهمی که به روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام در‏‎ ‎‏اسفند 1367 فرستادند در قسمتی که مربوط به فقه است به فقه جواهری و سنتی‏‎ ‎‏تأکید کردند و فرمودند: «در مورد تحصیل و تحقیق حوزه ها این جانب معتقد به فقه‏‎ ‎‏سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم. اجتهاد به همان‏‎ ‎‏سبک صحیح است» و در عین حال در جملۀ بعد فرمودند: «این بدان معنانیست که‏‎ ‎‏فقه اسلام پویا نیست زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد هستند». امام در‏‎ ‎‏اینجا برای دو عنصر زمان و مکان نقش قائل شدند؛ یعنی تغییر زمان می تواند در‏‎ ‎‏مورد اجتهاد بر روی موضوعی اثر بگذارد. بنابراین، باید این زمینه بنابر مبانی عمیق‏‎ ‎‏فقهی - که فقهای اسلام و شیعه بر آن هستند -  تفسیر شود. با این حال، به عنوان‏‎ ‎‏مقدمه باید گفت از نظر ما استنباط این است که: از مدارک احکام (عمدتاٌ قرآن و‏‎ ‎‏روایات) حکم الهی را که پیامبر و ائمه‏‏ فرموده اند، به دست آورد نه اینکه‏‎ ‎‏تفسیر دلبخواهی بشود. مطلب دوم اینکه احکامی که خداوند تبارک و تعالی؛ در‏‎ ‎‏قرآن شریف یا به واسطه در کلام پیامبر و ائمه -  علیه السلام – بیان فرموده و قرار‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 389

‏داده، احکام موسمی و موقتی نیست. احکام الهی، دایمی است و این از مسلّمات‏‎ ‎‏مذهب و بلکه از مسلّمات اسلام است. الّا اینکه این احکام روی موضوعات کلی‏‎ ‎‏قرار داده شده است و به تعبیر اصطلاحی از قبیل قضایای حقیقی است که در قضیۀ‏‎ ‎‏حقیقی روی یک موضوع کلی حکم می آید و هر وقت که آن موضوع تحقق یافت‏‎ ‎‏حکم هم دنبالش هست. جز اینکه ممکن است چیزی در زمانی از مصادیق این‏‎ ‎‏موضوع کلی باشد و در زمانی دیگر از مصادیق آن موضوع کلی نباشد و یا حتی در‏‎ ‎‏مکانی از مصادیق موضوع باشد و در مکانی نباشد بنابراین احکام الله همیشه روی‏‎ ‎‏آن عناوین کلی وسیع آمده است. ‏

‏مطلبی را به عنوان توضیح عرض می کنم که عمدۀ قانونگذاری که انجام می شود‏‎ ‎‏برگشتش به تشخیص موضوعات کلی است و به عبارت دیگر، همان طوری که‏‎ ‎‏اختیاراتی برای مسؤول خانواده برای ادارۀ آن خانواده قرار داده شده، یعنی‏‎ ‎‏خداوند تبارک و تعالی وظیفۀ هر شخصی را در ادارۀ زندگی اش مشخص کرده‏‎ ‎‏است، که این وظیفه یک رشته اختیاراتی را به بزرگ خانواده می دهد. ‏

 -  تشخیص مصالح و مفاسد؟ 

استاد: ‏تشخیص مصالح و مفاسد یعنی فرضاً تو که می خواهی برای زندگی خودت،‏‎ ‎‏و بچه هایت پولی را خرج کنی باید آنچه را به ضرر تو و به ضرر بچه هایت نیست‏‎ ‎‏انجام بدهی. نفع و ضرر آن برعهده مسؤول خانواده است. وقتی حکومت اسلامی‏‎ ‎‏تأسیس شد تشخیص موضوعات، برای تشخیص مصالح و مفاسد در جامعۀ‏‎ ‎‏اسلامی، در اختیار ولی امر است و  امکان دارد مجلس آن را قانونگذاری کند.‏‎ ‎‏بنابراین، تشخیصی مصلحت و مفسده بر عهدۀ ولی فقیه است و او می تواند از طریق‏‎ ‎‏مجلس قانونگذاری را انجام دهد و یا از طریق هیأت وزرا این کارها انجام بگیرد. ‏

 -  بعضی از بزرگان چون شهید صدر در نوشته های خودشان بخصوص در «اقتصادنا» تعبیری به نام منطقة الفراغ دارد که با بیان حضرت عالی 


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 390

دیگر منطقة الفراغی نداریم. 

استاد: ‏بله، درست است. همانطور که می فرمایید در سخنان ایشان هست، ولی‏‎ ‎‏واقع قضیه مطلبی را که عرض کردم با ظواهر روایات می سازد و فقها نیز بدان‏‎ ‎‏معتقدند در روایت هست که از امام(ره) می پرسند: آیا حکم همۀ چیز در کتاب خدا‏‎ ‎‏و در سنت هست یا نه؟ فرمود: بله، همه چیز بنابراین، ما به معنای منطقة الفراغ، که‏‎ ‎‏حکم کلی قضیۀ در آن بیان نشده باشد نمی توانیم ملتزم بشویم مگر اینکه منظور از‏‎ ‎‏منطقةالفراغ معین باشد که عرض کردم. ‏

 -  منظورتان غیر الزامیات است؟ 

استاد: ‏همه غیر الزامیات هم بیان شده است. ‏

 -  نه، منظورم این است که منطقة الفراغ، یعنی مصادیقی که در بستر جامعه احکام الزامی ندارد، چون مواردی که احکام الزامی ندارد مباح است. اینجا هم می تواند ولی فقیه دخل و تصرف بکند واجب گرداند. الان واقعاً همین طور است؛ یعنی قوانین که در رانندگی و... هست از نظر شرعی حکم اولیه اینها مثلاً اباحه است حالا مناقشه در مثال نشود اینجا هم می تواند کارشناس این قضیه، برحسب مصالحی که تشخیص می دهد به حسب اختلاف زمانها، دخل و تصرف کند و حکم الزامی صادر کند؟ 

استاد: ‏نه، آن جوری نیست. ‏

 -  یعنی الزامی نیست؟ 

استاد: ‏نه، فرقی نمی کند چه الزام باشد و چه غیرالزام. ‏

 -  بله، هست، ولی آقای صدر می گوید در منطقة الفراغ در آن مواردی که... . 

استاد: ‏من کار به کسی ندارم. حضرت می فرمایند منطقة الفراغ نداریم. ‏

 -  نه، ایشان تفسیر می کنند این منافات ندارد این نمی گوید همۀ احکام 


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 391

الزامی است. 

استاد: ‏الزام و غیر الزام هرچی هست. ‏

 -  آقای صدر می گویند، مباح هم می شود. 

استاد: ‏نه این جور نیست دلیل هم نداریم. هرچیزی که به اصطلاح کم و زیاد شدن‏‎ ‎‏آن و نفی و اثبات آن به دست مردم باشد در حکم خدا تصرف نمی شود. ولیّ امر‏‎ ‎‏کارش این است که مصلحت را وقتی ببیند به جای آنها تصمیم گیری کند، این یکی‏‎ ‎‏از احکام و اختیاراتی است که برای ولیّ امر است. اصلاً ولی امر همیشه به جای‏‎ ‎‏مولی علیه تصمیم می گیرد... این معنایش این نیست که منطقةالفراغ است. ‏

 -  لازمه اش قانونگذاری است؟ 

استاد: ‏قانونگذاری است که عرض کردم. ‏

 -  ایشان هم همین را می گویند. 

استاد: ‏بسیار خوب ما حرفی نداریم، حالا ما نمی خواهیم حرف کسی را اثبات و یا‏‎ ‎‏نفی بکنیم، اما کلی قضیه همان قانونگذاری است، که اول هم عرض کردم، یعنی در‏‎ ‎‏مواردی که اختیار کشوری همانند سرپرستی منزل است... در تصمیم گیریهایی که‏‎ ‎‏در مورد جامعه هست یکی از اختیارات ولی  امر این است. البته منحصر به این‏‎ ‎‏نیست، اختیارات دیگری هم دارد، مثلاً ولی امر است که می تواند تشخیص بدهد‏‎ ‎‏در موارد تزاحم، کدام دلیل قویتر و شایسته تر است. ‏

 -  در بعضی روایات آمده: خداوند تمام احکام را به طور کلی ولو به طور جزیی بیان کرده، در کتاب خدا آمده است و روایت هم به این مضمون زیاداریم، ائمه، حتی رسول الله صلّی الله علیه واله وسلّم در بعضی روایات هست که حق قانونگذاری ندارند، بیان حکام خدا را می کنند آنچه  پیغمبر یا ائمه فرمودند بیان حکم الله است. در بعضی از روایات آمده مثلاً در دو رکعت نماز و امثال اینها که خود پیغمبر جعل قانون کرده یا مثلاً در باب «ارث» این روایات با  


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 392

آن روایاتی که می گوید اختیار قانونگذاری فقط مال خداست، چگونه قابل جمع است؟ 

استاد: ‏این بحث دیگری است و مطلبی که ما عرض کردیم دنبالۀ این بود که حضرت‏‎ ‎‏امام (رحمة الله علیه) مبنای نقش زمان و مکان را بیان فرمود. شما گفتید احکام را‏‎ ‎‏پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم و ائمه علیه السلام بیان فرمودند و فقهای ما نقش مستنبط و مستخرج را‏‎ ‎‏دارند هیچ اختیاری برای آنها نیست، اما به سراغ پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم و ائمه علیهم السلام می رویم‏‎ ‎‏که زمانی به لحاظ اینکه پیامبر یا امام (رهبر جامعه و ولی) بودند. این ولایت لوازمی‏‎ ‎‏دارد اگر ولایت فقیه را قبول داشتیم -  که داریم -  این اختیارات برای ولی فقیه نیز‏‎ ‎‏هست. از روایات مقامات و اختیارات بالاتری برای پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم و حتی امام علیه‏‏ ‏‏السلام‏‎ ‎‏اثبات می شود. ما روایات معتبر داریم که پیامبر و امام علیه السلام حق قانونگذاری دارد،‏‎ ‎‏منتها ولی فقیه حق ندارد. ‏

 -  این برای ولی فقیه هم است؟ 

استاد: ‏این دیگر مسأله ولایت نیست، مساله ای بالاتر از این حرفهاست. آن وقت با‏‎ ‎‏توجه به این مسأله اجمالاً استفاده می شود که نقش داشتن زمان و مکان در اجتهاد،‏‎ ‎‏خلاصه اش این شد که نه که حکم خدا که روی موضوع کلی خدا قرار دارد، تغییر‏‎ ‎‏بکند، بلکه وضع آن موضوع جزیی عوض می شود، خدا حکم را روی آن موضوع‏‎ ‎‏برده و فقیه تشخیص می دهد که در این زمان مصداق برای آن موضوع کلی هست؟‏‎ ‎‏بنابراین اگر ما این حرف را گفتیم هیچ معنایش این نیست که فقه ما، دیگر فقه الهی و‏‎ ‎‏آسمانی نباشد، فقه زمینی و خاکی شود و عرف را در فقه و احکام الله دخالت‏‎ ‎‏بدهیم. ابداً چنین نیست و هرگز عرف و مردم در حکم خدا دخالت ندارند. حکمی‏‎ ‎‏است که خدا و پیغمبر فرموده و نقش زمان و مکان موجب این جهت نیست. ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 393

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 394