حوادث ناشی از طوفان شن و برخورد یک هواپیما و یک چرخ بال و کشته شدن 8 نظامی باعث شد نیروهای آمریکایی با شکست و سرافکندگی خاک میهمن عزیزمان را ترک کنند.
هویّت شناسى مکتب اخلاقى امام به هویّت شناسى نظام باورها یا معرفت هاى بنیادین وى نسبت به جهان و انسان بستگى دارد. به عبارت دیگر، در هویّت شناسى یک مسلک یا مکتب، شناخت خاستگاه آن بسیار حایز اهمیت است. اگر هویّت اخلاقى امام با هویّت جریان هاى دیگر اخلاقى متمایز باشد، بى هیچ تردیدى باید زیرساخت هاى معرفتى آن ها متمایز باشند؛ یعنى خداشناسى، جهان شناسى، قرآن شناسى و انسان شناسى امام با دیگران متفاوت خواهد بود.
شاید یکی از مهم ترین مسائلی که بنی صدر در دوران ریاست جمهوری خود با آن مواجه بود انتخاب نخست وزیر بود. زمانی این مسأله برای بنی صدر دشوارتر می شد که در این انتخاب می بایست نظر مساعد مجلس که اکثریت آن را گروه ها و احزاب مخالف وی تشکیل می دادند نیز جلب می کرد.
اکنون بیست و هفت سال از پذیرش قطعنامه می گذرد و جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه مردمی آن مأمنی برای مسلمانان و مستضعفان در هر گوشه ای از دنیا شده و در مقابل شعار فریبنده و تو خالی "نظم نوین جهانی" ایستاده است. حفظ این حماسه به حفظ "پیام" و "ارزش" های ایجاد شده بستگی دارد.
امام خمینی در بیمارستان قلب مسوولیت ریاست دیوان عالی کشور را با اصرار به شهید بهشتی واگذار می کنند و آنگاه که دکتر بهشتی از پذیرش این مسوولیت عذر خواهی می کند؛ امام بر ایشان تکلیف می کند. تعبیر پراهمیت نقل شده از امام خمینی که می خواهم کسی آنجا باشد که «دلم آرام باشد» در شرایطی خطاب به ایشان برای پذیرش مسوولیت دیوان عالی کشور عنوان می شود که حکام شرع متعددی در انقلاب وجود دارند.امام اما، «دل آرام» خواهد بود؛ اگر شهید بهشتی در این مسوولیت باشد. شاید این تعبیر امام خمینی کم تر از تعبیر «بهشتی یک ملت بود» نباشد و نشان دهنده عمقی استراتژیک در رویکردهای امام خمینی برای اداره نظام قضایی کشور باشد.
ملت ایران بداند که دست پلید دولت در فعالیت است که مسیر نهضت اصیل و شکل گرفته و عمومى ایران را تغییر دهد و یکى از شاهکارها همین دامن زدن به لزوم جشن است که در پرتو آن خون پاک ملت اسلام را لوث کند و نهضت عظیم اسلامى را به سستى بکشد یا خداى نخواسته محو کند. ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندى مى داند که هر نغمه با هر اسم، او را از مسیر خود که قیام ضد شاهى است منحرف کند شیطانى است.
امروز روزى نیست که در خانه نشست و دعا خواند؛ روز مبارزه است. روزى است که دشمن به دین حمله مى کند و ما باید در مقابل بایستیم؛ و من تا آخرین قطره خونم مى ایستم؛ و شما هم باید به همه بگویید و در منابر به مردم برسانید که خطر، دین را تهدید مى کند. اگر ما کارى به دولتی ها نداشته باشیم، آنها کار دارند. خطر به قدرى زیاد است که هر کس درک کند، نمى تواند راحت بنشیند؛ و علت اینکه اگر بعضى ساکت بوده اند، مطلب را نفهمیدند.
در پی به شهادت رسیدن آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران ایشان در دفتر حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران، حضرت امام خمینی (س) پیامی خطاب به ملت ایران صادر کردند. در بخشی از این پیام که در تاریخ 9 تیر 1360 صادر شد، ایشان فرمودند که بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان شد.
به طورى که خبر شدم و نوشته اند به من، کارشناس هاى اسرائیل مشغول بپاداشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست مى کنند این اسرائیل که دشمن با اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است، این اسرائیل که «مسجد اقصى» را خراب کرد و دیگران مى خواستند ترمیم کنند و روپوشى کنند جرم اسرائیل را، براى این اسرائیل نفت از ایران رفته است. اینها شاه هایى است که برایشان باید جشن بگیرید!
پشتیبانى و حمایت علماى اعلام و روحانیان ایران از امام، تنها به صدور اعلامیه، تلگراف و نامه محدود نگردید، بلکه از علماى طراز اول حوزه هاى علمیه قم و مشهد تا علماى عالی مقام شهرستان ها به منظور نشان دادن حد اعلاى هماهنگى و اتحاد به تهران هجرت کردند و رسماً از رژیم شاه خواستار آزادى بى قید و شرط امام شدند.
«دستگاه قضایی کشور ما، متأسفانه استقلال خود را از دست داده و به صورت آلتی در دست هیأت حاکمۀ ایران قرار گرفته است. لذا صلاحیت ندارد که مرا محاکمه کند. البته اگر روزی محکمۀ صلاحیتداری که خارج از نفوذ دستگاه حاکمه باشد تشکیل شود، من حرف های خودم را خواهم زد.»
امام از هرگونه حرکتى که شائبه آینده سازى براى خویشتن داشته باشد سخت گریزان بود و از این رو نمى خواست کارى را که علماى طراز اول نجف انجام داده اند، تقلید کند و از این راه، خود را در ردیف آنان قراردهد و این از روح خداجویى، سلوک عرفانى و تهذیب نفس امام ریشه مى گیرد، چنانکه در شب سه شنبه 12 خرداد ماه 49 وقتى خبر درگذشت حکیم به نجف رسید امام آن شب را نخوابید و شب را به دعا و تفکر گذراند.
امام خمینی برخلاف برخی از افراد معتقد بود که هر چه از آغاز و مبدأ نهضت دور می شویم و فاصله می گیریم، لازم است این مناسبتها را پررنگتر و جدی تر و باشکوهتر برگزار کنیم نه اینکه به مرور زمان آنها را به فراموشی بسپاریم. امام نه برای یک سال یا ده سال. تأکیدهای مکرر امام مبنی بر بزرگداشت این روز، به قدری قوی است که هرگونه غفلت را از ذهن، زبان، فکر و اندیشه ما می زداید.
رژیم تردید نداشت که در ماه محرم سخنگویان مذهبى پیرو امام خمینى، از جنایتهاى دستگاه سلطنت سخن خواهند راند. ساواک براى پیشگیرى از آن چه در وقوعش شکى نبود جمعى از گویندگان مذهبى را احضار کرد و با تهدید و ارعاب به آنان یادآور شد که در سخنان خود سه مطلب را رعایت کنند: بر ضد شخص اعلیحضرت(!) سخنى نگویند؛ از اسرائیل و آن چه مربوط به اسرائیل است چیزى نگویند؛ نگویند اسلام و قرآن در خطر است و دستگاه را ضد اسلامى نخوانند!
خرداد 1357 در حالى فرا مى رسد که سرتاسر ایران، یکپارچه خون و آتش است و مردم با فریادهاى «تا شاه کفن نشود، این وطن، وطن نشود»، سرنگونى رژیم شاه را خواستارند. شرق و غرب هنوز از شاه حمایت مى کنند. رژیم بعث عراق، امام خمینى (س) را در فشار قرار داده و آمدورفت ایشان را زیر نظر دارد. سالگرد فاجعۀ خونین 15/خرداد/1342 فرا مى رسد و زمینه اى مناسب فراهم مى آید تا امام بیاناتى تاریخى ایراد فرمایند.
به موجب گزارش مأمور ویژه این ساواک طبق اطلاع واصله روز 9 /3 /42 عده اى از بازاری هاى تهران به ملاقات خمینى رفته و یکى از آنها به وى اظهار نموده بازاریهاى تهران مى خواهند در روز عاشورا دستجاتى به قم بیاورند و براى اینکه جلب توجه مأمورین نشود، به طور متفرق خواهند آمد و چون شایع است که دولت مى خواهد عده اى را به قم بیاورد، شما مواظب باشید.
در گزارش ساواک در اینجا آمده است که: «در این موقع خمینى از حضار سؤال مى کند: مردم لرستان در چه حالند؟ مى گویند: راجع به مدرسه فیضیه خیلى ناراحت هستند و قصد دارند همین روزها طومارى مبنى بر پشتیبانى از علماى قم درست کنند. و خمینى به سخنانش ادامه داد: اتفاقاً اکثر شهرستانها طومارهایى به همین منظور نوشته و به قم آورده اند. البته ما خیلى ممنون شدیم که مردم شهرستانها درباره دین، این طور با ما همکارى مى کنند.»
دانشگاه ها تعطیل و تظاهرات مردم و دانشجویان ادامه داشت، فرار سرمایه داران بزرگ از کشور آغاز شده بود. بجز امام که با قاطعیت رفتن شاه و پیروزى ملت را نوید مى داد. به جز مردمى که به گفته هاى امام به عنوان عارف مجاهد و مرجعى روشن ضمیر اعتقاد داشتند دیگران از تحلیل گران خارجى و سیاستمداران رژیم گرفته تا احزاب و شخصیتهاى مذهبى و سیاسى مخالف رژیم عموماً امکان حذف شاه و از آن مهمتر برچیدن بساط سلطنت در ایران را امرى ناممکن مى دانستند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.