در مطلب پیشین اشاره شد که از میان رهبران انقلاب های جهان، تنها نام چند تن جاودانه مانده است که امام خمینی از جمله آنهاست. دلایل گوناگونی برای این پدیده می توان شمرد؛ همانند ایثار و از خودگذشتگی امام خمینی که شماره پیش توضیح داده شد. در این شماره نیز به یکی از ویژگی های اخلاقی امام خمینی، یعنی فروتنی اشاره می کنم.
اگر کسی بخواهد تسلط کامل بر مشرب عرفانی امام رحمه الله و سفارش ها و رهنمودهای اخلاقی ـ عرفانی آن بزرگوار داشته باشد، حداقل باید آشنایی اجمالی با کتاب های عرفانی
ایشان داشته باشد و آن ها را مطالعه کند؛ لذا معرفی آثار اخلاقی ـ عرفانی آن حضرت ضروری به نظر می رسد.
امام خمینی درباره مفهوم زهد می نویسد: زهد به حسب لغت، عبارت است از ترک شی و اعراض از آن و بی میلی و بی رغبتی به آن، و به معنی قلیل شمردن و حقیر شمردن نیز آمده. زهدِ اصطلاحی اگر عبارت باشد از ترک دنیا برای رسیدن به آخرت، از اعمال جوارحی محسوب است و اگر عبارت باشد از بی رغبتی و بی میلی به دنیا ـ که ملازم باشد با ترک آن ـ از اعمال جوانحی محسوب شود. بالجمله در معنی زهد، بی رغبتی و بی میلی که از صفات نفسانیه است، مأخوذ است.
آن کسی قلمش قلم انسانی است، آنی است که از روی انصاف چیز بنویسد، از روی انصاف صحبت کند. (صحیفه امام؛ ج 20، ص 129)
امام در اجتهاد، زمان و مکان را مؤثر می دانستند که این برای ما بسیار راهگشاست.
امام خمینی در تعریف خود از علم فقه، جایگاه آن را نیز روشن می کنند. «علم فقه» از نظر رسیدن به مقام قرب الهی و در رتبه بندی علوم -به اعتبار غایتی که دنبال می کنند - در رتبة متأخر از «علم به معارف» قرار دارد. مقصود از علم به معارف، آگاهی از جهان آفرینش، مبدأ نظام هستی و اسماء و صفات او، توحید، معاد و احوال قیامت، نبوت عامه و خاصه و امامت است که از آن ها به اصول اعتقادی یاد می شود و عرفان، حکمت و کلام عهده دار آن هستند.
امام خمینی، با درک و شناخت کامل از آدم و عالم، با جامعیت در علوم نظری وعملی، با زهد و وارستگی و شجاعت و قدرت در تصمیم گیری، چهارچوب حکومت اسلامی را مشخص کرد و جامعۀ آرمانی خود را بارها و بارها در طی مصاحبه ها، سخنرانی ها، تقریرات، ترسیم کرد. او با زندگی ساده و بی تکلّف، با این که در قلب ها جای داشت، آن همه عظمت و بزرگی را به رنگ ریا نیالود و جان قدسی خویش را اسیر آفت حقیقت سوز مقدس مآبی نکرد.
امام خمینی(س) نمونه کامل و مصداق بارز این سخن شریف امام صادق(ع) است که: «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم...»؛ ایشان در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و حکومتی خویش چنان زیست که گفته اش بر کرده اش پیشی نگیرد. همچنان که اجداد طاهرینش که رهبران مطلق بشریت می باشند چنین بودند.
یکی از کارکردهای مهم وقف، فقرزدایی از جامعه است. با گسترش فرهنگ وقف می توان میزان فقر و محرومیت را در جامعه کاهش داد؛ زیرا وقف یکی از راه های توزیع مجدد درآمد است و با توزیع مجدد درآمد، سرمایه های جامعه در اختیار همگان قرار می گیرد و با بهره مندی همگان از امکانات رفاهی و اقتصادی، زمینه های تکامل در ابعاد فرهنگی و اجتماعی فراهم می شود.
آن روزی که مدرس می گفت سیاست ما دیانت ما و دیانت ما سیاست ماست، یک دومی نبود بگوید احسنت، راست گفتی. ... یک روز سیاستهای محلی بازی می کند با اسلام مثل بنی امیه و غیره و امروز سیاست یک ابرقدرت مثل امریکا که یک سیاست حاکم است، آن سیاستی که می آید نفت ببرد آن سیاستی که می آید خلیج فارس را تسخیر کند ... در اسرائیل طرفداری از صهیونیستها می کند، ... این سیاست نه پدر دارد نه مادر و نه اصل، این دین را به حال خود نمی گذارد ...دقیقاً روی اسلام مطالعه می کند یک چیزهایی را برمی دارد و یک چیزهایی را می گذارد. این می شود اسلام امریکایی یعنی اسلام در تسخیر امریکا.
حضرت امام خمینی (س) درهای جدیدی را در تحلیل صحیح و بهره بری کامل و اساسی از قیام سید شهیدان عالم، حضرت ابی عبدالله الحسین (ع)، گشود و روزنه هایی را که فقها پیشین نشان داده بودند به راههای همواری مبدل ساخت تا فقها و صاحب نظران حوزه استنباط و فقاهت و دیگر ره جویان مباحث دینی – اجتماعی، گامهایی استوار بردارند.
به نظر می رسد، امام خمینی(س) هم به عرفان به عنوان راه دسترسی به ملکوت آسمان ها می اندیشد و هم به سیاست به عنوان راه سامان دادن به سازوکارهای جاری این زمین برهوت برای تجمیع اهداف و ابزار و مسیر نیل به تحقق انسان متعالی؛ یعنی همان تحقق مضمون عرفان دینی؛ اما در این شیوه حوزه های عرفان فردی و سیاست جمعی با ابزار و شیوه های خود، هر کدام در سپهر خویش، قواعد خود را دارند و با هم خلط نمی شوند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به شاخصه های عرفان امام خمینی(س) اشاره کرد و گفت: عرفان امام(س) تلازم میان شریعت، طریقت و حقیقت بود که دستیابی به آن جز با عمل به شریعت امکان پذیر نیست؛ عرفانی که تسلیم محض آموزه های دینی است و تا آخرین لحظه با شریعت همراه است.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را «قرآن صاعد می خوانند از ائمه معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» امامان و «دعای عرفات» حسین بن علی- علیهما السلام- و «صحیفه سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفه فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است [و] از ما است. [مفتخریم]
امام بیشتر از جهله متصوفه، بر ظاهرگرایانِ صرف خرده می گیرد و در سرتاسر آثارش می توان شواهدی از انتقادات گزنده بر ظاهرگرایان یافت. او کسانی را که مردم را به صورت محض دعوت می کنند و از آداب باطنی باز می دارند و می گویند شریعت جز صورت و قشر، معنی و حقیقتی ندارد، شیاطین طریق و خار راه می داند که سالک باید از شر آنها به خدا پناه برد؛ زیرا نور فطرت را در انسان می کُشند و حجاب های تقلید و جهالت و عادت و اوهام را به روی آن میکِشند و بندگان خدا را از وصول باز داشته، قلوب صافی بندگان را به دنیا و جهات مادّی و جسمانی و عوارض آن متوجه و از روحانیّات و سعادات عقلیه منصرف و عوالم غیب و بهشت آخرت را در مأکولات و مشروبات و منکوحات و دیگر مشتهیات حیوانی منحصر می کنند و می پندارند که هدف از انزال کتب و رسالت انبیا، اداره بطن و فرج است.