اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
امام خمینی حدود ۱۴-۱۵ سال در تبعید و در عراق به سر می بردند. در همه این سال ها ایشان برنامه مشخصی برای تشرف به حرم حضرت امیر سلام الله علیه داشتند.
یکی از پاسداران بیت به تازگی از شهرستان آمده بود و از نزدیک امام را ندیده بود و نمی شناخت تا اینکه روزی به در خانه ایشان می رود...
محمدتقی رضایی کوپایی که مدتی طولانی افتخار پاسداری از بیت و دفتر امام را بر عهده داشته است، به این پرسش که آیا امام از وضع مردم و مشکلات کشور خبر داشته، پاسخ داده است.
ما پس از سه ماه از انجام عملیات «والفجر یک» به علت مسائل خاصی که در عملیاتهای قبل داشتیم، با شیوه های جدیدی در عملیاتهای والفجر 2 و 3 حضور پیدا کردیم. دو عملیات فوق الذکر از حیث اهمیت و حضور خداوند متعال در آن به صورتی بود ...
من در جوانی می خواستم مشرَّف شوم حضرت عبدالعظیم؛ یک نفر واعظ خیلی مقتدر، خیلی واعظ اما به اسلام خیلی کار نداشت...
خبر شهادت مصطفی را حاج آقای جلالی به امام داده بود. آقای جلالی گفت امام پیغام دادند که آقای پیشوایی را پیش من بیاورید. به نظرم بعد از چهلم مصطفی بود، گروهی شدیم و به جماران رفتیم. بنده، حاج خانم، حاج آقا جلالی و خانم ایشان، حاج آقا مسافری و ...
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.