اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
مرحوم آیت الله محمدرضا توسلی، مسئول دفتر و یار دیرین حضرت امام در خاطرات خود درباره روزهای ورود امام به قم خاطراتی را بیان داشتند که: بعد از انقلاب حضرت امام دو نوع ملاقات داشتند. یک نوع ملاقاتهای جمعی بود که در ابتدا در مدرسه فیضیه انجام می گرفت. چون اوایل ورود امام از تمام شهر های ایران ...
در مواقعی که امام رابه مدرسه فیضیه می بردیم، از خیابان رد می شدیم و وقتی آقا از ماشین پیاده می شدند جمعیت می ریختند و به عنوان تبرک به امام دست می کشیدند. جمعیت فشار می آورد و گاهی افراد که می خواستند به امام دست بکشند به عمامه ایشان می خوردند...
از پاسداران بیت حضرت امام نقل می کند: در شهادت آیت الله مفتح امام با ماشین آمدند در میان هزاران جمعیتی که بدن این شهید را تشییع می کردند. مردم از شدت علاقه به حدی دور امام ریختند که سقف ماشین می خواست خراب بشود...
آزاده ای نقل کرد: به ما اطلاع دادند که قرار است یکی از دولتمردان عراق به اردوگاه برای سخنرانی بیاید. او وقتی در بین سخنانش نام امام خمینی را می برد، بچه ها سه تا صلوات بلند می فرستادند...
برخورد هوشمندانه امام با عملکرد رهبران خائن ساف نمونه ای کم نظیر از مواضع روشن و آزاد ایشان در قبال سرنوشت ملت فلسطین بود...
آیت الله محمد مومن در خاطره ای از امام به بیان علت تاکید ایشان بر خواندن زیارت رجبیه پرداخته است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.