از شهادت حاج آقامصطفی تا استمرار حوزه/ تجلی صبر و بینش الهی امام خمینی

اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

روایت روزنامه نگار سرشناس ترک از دیدار با امام در جماران

روایت روزنامه نگار سرشناس ترک از دیدار با امام در جماران

به خاطر دارم لحظه ‏ای که توانستم او را تشخیص دهم دقایقی طولانی از خود بیخود شدم. بعد هم با دیدن انسان هایی که در پیاده رو جمع شده بودند و نیز رهگذران تقریباً توانستم جواب این مسأله غیر قابل حل را پیدا کنم. مسأله مهم این بود که من در تمام کشورها حتیٰ در کشور خودم برای صحبت کردن با یک مقام، باید از هزار مانع می‏ گذشتم ولی اکنون هنوز از ورودم به تهران 24 ساعت نگذشته بود که توانستم خانۀ رهبر انقلاب را پیدا کنم.

ناگهان قیافه امام متغیر شد

ناگهان قیافه امام متغیر شد

به امام بگویید از بابت بچه ‏های ما ناراحت نباشد ما سلامتی امام را می‏‏ خواهیم.

پانزده سال زیارت جامعه کبیره

پانزده سال زیارت جامعه کبیره

حضرت امام به مدت پانزده سال در نجف به طور مرتب هر شب در یک ساعت معین در کنار قبر مطهر مولای متقیان می آمدند و زیارت جامعه کبیره را می خواندند

پول موقوفه را از شهرداری بگیرید

پول موقوفه را از شهرداری بگیرید

نظام یک مملکت نیاز به جاده و خیابان دارد و باید تعریض شود، بنابراین شما می‏‏ توانید پول آن موقوفه را که به تعریض خیابان افتاده از شهرداری بگیرید و جای دیگری ملکی بخرید.

اول کسی که صورت دارایی خود را داد

اول کسی که صورت دارایی خود را داد

اول کسی که صورت دارایی خود و متعلقین خود را داد امام بود و تمام موجودیش را نوشت و فرستاد

خاطره  رهبر معظم انقلاب از روز بیعت همافران با حضرت امام(س)

خاطره رهبر معظم انقلاب از روز بیعت همافران با حضرت امام(س)

من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوی، که فاصله ی کوتاهی داشت با آنجائی که ما بودیم. آمادگی هائی به وجود آمد و امام عزیز ایستادند و این جوانها، این دلاورها، این سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ایمان و باوری که همیشه از اول شروع نهضت به مسئولیت خود و به نقش خود در اداره ی این انقلاب و این ملت داشتند، از اینها رژه گرفتند.آنها را نصیحت کردند، به آنها دل دادند، به آنها شجاعت دادند.

خاطرات نزدیکان حضرت امام از رفتار و روحیات ایشان در آستانه پیروزی انقلاب

خاطرات نزدیکان حضرت امام از رفتار و روحیات ایشان در آستانه پیروزی انقلاب

فرماندار نظامی اعلام کرد هر کس ساعت چهار بعدازظهر بیرون بیاید کشته خواهد شد. امام ما را خواستند و فرمودند: «بر همه لازم است که ساعت چهار بعدازظهر در خیابانها باشند و باید استقامت نمایند.»احتمال حمله به جایگاه امام می ‏رفت. مکانی در پشت مدرسه علوی برای امام در نظر گرفتیم. از امام عزیز خواستیم که برای استراحت به آنجا تشریف ببرند، فرمودند: من از این اتاق خودم بیرون نمی ‏روم. شماها اگر می‏ ترسید مرا بگذارید و بروید.

اولین شب حضور امام در ایران چگونه گذشت

اولین شب حضور امام در ایران چگونه گذشت

آن شب در مدرسه رفاه خبر آوردند کسی در عقبی حیاط کوچک مدرسه را می ‏زند. آن زمان چون اسلحه نداشتیم، از آن در با چوب حفظ و حراست می ‏شد. خلاصه در را باز کردند. دیدیم امام هستند، آن هم تنهای تنها و شاید حاج احمدآقا نیز همراه ایشان بود و از در دیگر آمده بود.

ایمان حضرت امام به پیروزی انقلاب اسلامی

ایمان حضرت امام به پیروزی انقلاب اسلامی

ما از طریق یکی از دوستان هماهنگ کردیم که حقیقت وقایع جاری را به امام منعکس نمایند. ایشان به پاریس عزیمت کردند. وقتی برگشتند، از مرحوم خلیلی پرسیدیم: آیا مطالب را به حضرت امام منتقل کرده اید؟ گفتند: بله، حضرت امام از تمام اخبار کشور دقیقا اطلاع داشتند، زیرا از یک کانال خاص اخبار را نمی گیرند، بلکه از کانال های متعدد خبر را دریافت می کنند .

خوزستان دین خود را به اسلام اداء کرد

خوزستان دین خود را به اسلام اداء کرد

وارد حسینیه جماران که شدند تن صدا بالا گرفت حسین جلوتر از همه با مشت گره کرده فریاد می زد ما همه سرباز توایم خمینی گوش به فرمان توایم خمینی

هجده هزار امضاء در حمایت از امام

هجده هزار امضاء در حمایت از امام

پس از ارسال اوراق، فرمانده لشکر مشهد، افسران و ساواکی ها را جمع کرده بود و با عصبانیت زیاد شروع به فحاشی نموده و گفته بود: شما از اعلیحضرت پول و حقوق می گیرید و از اموال دولتی استفاده می کنید، اما هیچ عرضه ندارید و کار نمی کنید، این آخوندها بدون داشتن هیچ امکاناتی 18 هزار امضا از مردم جمع آوری و به تهران فرستاده اند در حالیکه شما اصلاً نفهمیده اید که چه کسی این کار را کرده است.

خاطره مرحوم سید صادق طباطبایی درباره برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی

خاطره مرحوم سید صادق طباطبایی درباره برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی

یک ساعت بعد احمد آقا مجدداً زنگ زد و گفت آقا می گویند رفراندوم برگزار شود. گفتم احمد جان. خم رنگرزی که نیست. گفت صادق؛ تو آقا را می شناسی. من هم می شناسم! من دیگر برای بار دوم نمی روم به آقا بگویم نه! اگر می خواهی خودت بیا و بگو.

گریه برای حضرت علی اکبر(ع)

گریه برای حضرت علی اکبر(ع)

گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین ـ علیه السلام ـ به بالین حضرت علی اکبر. همین که گفتم، قربان غریبیت یا اباعبدالله! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر، امام دستمال از جیب درآوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم.

کیفیت عزاداری امام خمینی در ماه محرم در خاطرات نزدیکان

کیفیت عزاداری امام خمینی در ماه محرم در خاطرات نزدیکان

امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهۀ محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود که به حرم مشرف شوند.

صفحه 34 از 57 < قبلی | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | بعدی >