اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
در طول عمرشان دیده نشد در انظار مردم تسبیح بدست بگیرند و ذکر بگویند.
رژیم کارهایی می کرد که مرجعیت شما را زیر سؤال ببرد و جنابعالی را از مقام مرجعیت به زیر بکشاند.
ما طلاب، به امام و آیت الله بروجردی یکسان نگاه می کردیم.
نکته مهمی که سبب شد امام در حوزه محبوبیتی پیدا کنند شیوۀ برخورد ایشان با این مسأله بود.
وقتی امام در نجف بودند تبلیغات مغرضین علیه امام زیاد بود.
هرگز به فکر این نبودند که با ثروتمندان و زراندوزان دنیا نزدیک باشند.
شرکت در این مجلس برای همه آزاد بود و هر کسی می توانست خدمتشان برسد.
هر وقت کسی قرآن را ختم می کرد و به آخر می رسید، رسم بود که به سایر بچه ها و به ملا، ناهار بدهد.
اگر در مجلس طلبه ای عادی می آمد، امام برایش احترام بیشتری قایل می شدند.
برای آنها بسیار عجیب بود که یک شخصیت جهانی با این همه دشمن که دارد با چه جرأت و شهامتی این چنین در اجتماعات و نماز جماعت ظاهر می شود.
به کربلا یا جای دیگر نمی توانستیم تلفن بزنیم. زیرا آن را تحریم کرده بودند.
این یخچال خیلی بزرگ است یک یخچال کوچکتر باشد بهتر است.
ایشان هیچ وقت از سهم امام استفاده نکردند تا وقتی که مجتهد و صاحب رساله شدند.
در مورد نظافت، امام حساسیت خاصی داشتند.
خبرنگاران از حکم شرعی پیوند اعضا از محضر امام استفسار کردند.
اینگونه تغییر، افتتاحیهاى جهت دستبرد اساسى به قوانین موضوعۀ این کشور خواهد شد.
اجازهٔ سخنگویی از طرف خودشان را به والاترین و برجسته ترین شخص مثل مرحوم حاج آقا مصطفی نمی دادند.
حتی اگر یک جمله شوخی می کردند در آن یک جمله هم نظر سازندگی داشتند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.