اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
اولین باری که خصوصی خدمت امام رسیدم در همان اتاق پنج دری منزل ایشان در قم بود.
تنها کسی که از قم به عیادت آیت الله کاشانی رفت امام بود
درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم.
استاد علامه آقاى حاجآقا روحاللّه خمینى زعیم بزرگ شیعه از دانشمندان بزرگ و متفکر این عصراند
آشنایی من با نام حضرت امام در سنین ده ـ دوازده سالگی از زبان والد بزرگوارم آیتاللّه سید محمد موسوی جزائری بود
یک روز عصر هوا ابر بود. درس اصول در مسجد اعظم در بعدازظهر کمى طول کشید.
استفادهاى که از درس حضرت امام کردم شجاعت در علم و ابتکار در علم بود.
امام مىفرمودند: این چه وضعى است که در مملکت از کاغذ اینجور استفاده مىشود؟
گاهی مدت درس ایشان، مخصوصاً درس فقه، به یک ساعت و نیم میرسید بدون اینکه خودشان احساس خستگی بکنند
بخشى از درس و گاه تمام آن به این تذکرات اختصاص مىیافت
جلوه هاى فقاهت حضرت امام(س) از آثار باقى ماندۀ ایشان به خوبى پیدا و مشخص است.
امام همواره طلبه ها را تشویق مى کردند که هنگام درس سؤال و بحث و انتقاد کنند.
روزی به اتفاق فرماندهان عملیاتی سپاه به محضر امام مشرف شدیم.
قبل از حادثه فیضیه و نزدیک عید، یک روز صبح زود، در بین راه که میرفتم اعلامیههایی را دیدم که به در و دیوار زده بودند.
روزى شاگردان با هم گفتند: «این درست نیست که ایشان نیز همانند ما روى زیلوى نازک و سرد بنشینند».
نوشتهای از بحث یکی از اساتید داشتم که اشکالاتی در آن به ذهنم آمده بود.
وقتی کویت امام را راه نداد و مجدداً به عراق برگشتیم.
صبر و استقامت و حلم و بردباری امام از بارزترین صفات معظمله بود.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.