اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
بیان امام در تدریس به قدری شیرین و رسا بود که هیچکس را نیازمند به اینکه از کس دیگری بپرسد و نظر امام را استفسار کند نبود.
امام فرمودند: بولتنهاى متعدد و مختلف بهصورت اسرافآمیزى منتشر مىشود
یک بار عده ای از شخصیت های دولت عراق خدمت چند نفر از آقایان مراجع از جمله حضرت امام رسیده بودند .
امام سعی بر آن داشتند کسانی که در پای درسشان حاضر میشدند صاحبنظر باشند.
همیشه حقیقت رفتارشان با حقیقت گفتارشان تطابق داشت.
من یک مرتبه هم ندیدم امام در کارهایشان حتی یک حیله شرعی به کار برده باشند.
روزی یکی از دوستان و شاگردان امام به بنده پیشنهاد کرد خدمت ایشان بروم بلکه موافقتشان را برای چاپ رساله بدست آورم.
امام در پاریس در یک خانه کوچک زندگی می کرد که دو اتاق بیشتر نداشت.
وقتی امام متوجه مطلب شدند با کمال قاطعیت از توزیع آن منع کردند.
امام در مسجد جامع شهر قبل از غروب و در ماه مبارک رمضان درس اخلاق میگفتند.
امام خطاب به بنیصدر گفتند این را از مغزت بیرون کن که اگر در جنگ نباشی، جنگ شکست میخورد
امام به طلبهها میفرمودند: «اول اگر جوانها زیاد سراغ مستحبات بروند، از واجباتشان باز میمانند.»
برخی از کاروانها توسط بنده از مراجع نجف استفتا کرده بودند که...
امام در 24 ساعت چهار ساعت بیشتر نمیخوابیدند
تعدادی از حقوقدانان و دانشگاهیان جلسهای خصوصی با امام در سالن نمایش مدرسه علوی داشتند.
زمانی که پیام برائت امام منتشر شد، من معتقد بودم که این پیغام تنها برای مردم ایران اسلامی نیست
در تنفس از آقای رجایی خواستم که با امام ملاقات کنند تا ببینند مسأله چیست؟
در ملاقاتی با امام در مورد کیهان از امام راهنمایی خواستم.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.