رفته رفته خیانتهای بنی صدر شکل علنی به خود می گرفت تا جایی که امام فرمان عزلش را صادر کرد.
آشنایی من با امام هنگامی آغاز شد که برای ادامۀ تحصیل به اراک رفتم.
اوایل که امام از زندان اول تشریف آورده بودند، در مورد مدرسین حوزه با ایشان صحبت کردیم که چه کسانی باشند.
آشنایى من با حضرت امام به دوران کودکى برمىگردد.
اساساً امام از تظاهر خوششان نمیآمد. به عکس به کسانی که اهل تظاهر نبودند علاقه داشتند.
ایشان حاج آقا روح اللّه هستند. مردى بسیار فاضل و وارسته و بسیار با تقوا و منظم و مهذّبند.
امام همین که مىدید شخصى درسخوان و داراى استعداد است، مىفرمودند: «اینها را باید تقویت کرد و رشدشان داد».
امام مخصوصاً در مقابل ساواک بیاندازه شجاع و بیباک بودند.
یکبار حاج احمد آقا به مجلس تلفن کرده و نکته ای در مورد نطق های قبل از دستور بیان کردند
یکی از علما رو کرد به مرحوم حاج آقا مصطفی , گفت: «آقا مصطفی شنیدهایم خواب عجیبی دیدهای
وقتى پرده را کنار زدند و بچهها عکس امام را دیدند صلوات فرستادند.
من میخواستم تمام تصویرى را که از اوضاع دیده بودم براى آیتالله خمینى تشریح کنم
تا چشم را باز کردند، زبانشان هم به تعظیم و تکریماللّه حرکت کرد.
در شرایط سخت خوزستان پس از شروع جنگ، پیام آرامش آفرین حضرت امام دلها را محکم و امیدوار
بى توجهى به دنیا و تسلیم در برابر وظیفه و مسئولیت از ویژگیهاى بارز امام بزرگوار بود
یک روز در نجف به امام عرض کردم شنیدهام شما فرمودهاید طلبههای قم نباید بیایند به نجف.
مدتی که در نجف بودم، درس امام به غیر از درس آقاى بروجردى از درسهاى دیگر شلوغتر بود.
امام در اثنای درس به مستشکلین جواب کافی میدادند و اشکال طلاب را میستودند و میگفتند جلسۀ درس مجلس اموات نیست و باید طلبه اشکال کند.
در دفتر حضرت امام بودیم که ناگهان خبر دادند که نخست وزیرى و شوراى امنیت منفجر گردید.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.