رسالتی که دانشگاه در جهت اعتلای جامعه و سرنوشت یک کشور و ملت دارد بر هیچ کس پوشیده نیست. این نقش آفرینی تا آنجا دارای اهمیت است که رهبر انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(س) سالها پیش از به پیروزی رسیدن انقلاب یعنی در همان سال های اولیه آغاز نهضت اسلامی و در پی فرمان تشکیل دانشگاه اسلامی از سوی رژیم پهلوی با موضع گیری قاطع و آشکار و تشبیه تاسیس این دانشگاه به قرآن سرنیزه کردن در برابر امیرالمؤمنین (ع)، از ماهیت مزورانه این اقدام پرده برداشتند. ایشان دانشجو را عنصری تأثیرگذار در حیات سیاسی یک جامعه قلمداد می کردند. (ر.ک؛ صحیفه امام ، ج 1، ص 303) و اساسی ترین نقش دانشجویان را ایجاد تحولات در عرصه سیاسی یک کشور می دانستند. (ر.ک همان، ج 3، ص 171- 172) از همین روی پیوسته آنها را به مبارزه علیه نظام حاکم تشویق کرده و تلاش برای پیشبرد نهضت اسلامی و کمک به مردم در ایجاد تحول و افشای نقشه های استعمار و دشمنان داخلی و خارجی را از اهم وظایف دانشجویان برمی شمردند. (ر.ک: همان، ج 9، ص 232 - 233)

پس از به پیروزی رسیدن انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی نیز دانشگاه و دانشگاهیان همواره از جایگاهی تأثیرگذار در منظر پیر جماران برخوردار بود طوری که ایشان دانشگاه را مرجعی برای انسان سازی می دانست و معتقد بود دانشجویان در دانشگاه می بایست از دو جهت تخصص و ایمان تربیت شوند تا به عنوان یک قشر تحصیل کرده محور روشنگری اجتماعی را بدست گیرند و در صورتی موفق خواهند شد که بتوانند آگاهی خود را در مسیر ارزش های الهی به کار گرفته و خود را از دیگر اقشار جامعه بویژه روحانیون جدا نسازند. (ر.ک: همان، ج 3، ص 325 - 326 و ج 6 ص 158)

"شما دانشگاهی ها کوشش کنید که انسان درست کنید. اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می دهید. اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر، انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاه های شما و ما تربیت شد، مملکتتان را نجات می‏ دهد. بنا بر این، کار، کار بسیار شریف، و مسئولیت، مسئولیت بسیار زیاد. الآن این مسئولیت به دوش ما و شماست. این مسئولیت بزرگ، یعنی سعادت ملت را شما و ما باید بیمه کنیم: قشر روحانی و قشر دانشگاهی. سعادت ملت را شماها باید بیمه کنید." (صحیفه امام؛ ج ‏8، ص 67 - 68)

همچنین امام خمینی (س) از سال ۱۳۴۰ به بعد که به صورت گسترده وارد مبارزه علیه حاکمیت طاغوت گردید، همواره دانشجویان را به عنوان یک قشر مؤثر در نظر داشته است و علیرغم وضعیت فرهنگی، اجتماعی و فکری آن دوران که فاصله زیادی بین حوزه و دانشگاه و مردم وجود داشت و دانشگاه پدیده تقریباً ناشناخته ای بود و رسانه های گروهی به دلیل عدم پیشرفت و گستردگی و توسعه نتوانسته بودند مردم را با دانشگاه آشنا کنند، ایشان با دانشجو سخن گفته و آنها را دعوت به دخالت در روند تحول نموده و اتفاقاً نقش اساسی در تحول را به دانشجویان واگذر می کنند. (ر.ک: ج 6، ص 159 - 161)

در آن زمان حوزه از نظر دانشگاه متهم به تحجّر و دانشگاه از طرف حوزه متهم به بی دینی بود، اما امام در چنین شرایطی از قشر دانشجو غافل نبود و به خوبی از نیرو و توان این قشر در ایجاد تحول، آگاهی داشت. ایشان در سال ۱۳۴۳ در زمینه مخالفت با کاپیتولاسیون فرمودند: «بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند.» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 412)

در همین زمینه دانشگاه از دیدگاه حضرت امام (س) آن قدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله‏ای این اهمیت را گوشزد کرده‏ اند: "دانشگاهی، دانشجو، چه دانشجوی قدیمی، چه دانشجوی جدید، همه مسائل توی دست اینها باید حل بشود. اینها قوه متفکره یک ملت هستند. اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست ما برود، همه چیزمان از دستمان رفته است." (صحیفه امام؛ ج 8T ص 141)

بنابراین، می‏ توان نتیجه گرفت که دانشگاه هم منشأ دردها و فسادهای موجود و هم منشاءِ اصلاح کشور است و بسته به اینکه دانشگاه ها، استادان و دانشجویان چه جهت‏ گیریهایی داشته باشند، ثمرات آن نیز مشخص خواهد شد.

"دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه چه دانشگاه علوم جدیده، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه می‏ گیرد. دانشگاه را باید جدیت کرد، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید، دانشگاه را اسلامی ‏اش کنید." (صحیفه امام؛ ج 8، ص 64)

از این رو دیدگاه کلی امام خمینی (س) این است که مبدأ همه تحولات یک کشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است که یک کشور را اصلاح یا تباه می ‏کند.

نکته بسیار مهمی که در بیانات حضرت امام خمینی (س) می توان یافت و امروزه نیز اهمیت مضاعفی یافته است؛ بحث اسلامی کردن دانشگاه و تربیت نیروی مومن و متعهد به انقلاب است. از آنجا که در دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی خوبی ها و بدیهایی که به یک ملت و کشور وارد می شود در نتیجه تأثیر دانشگاه و استقلال و وابستگی آن به قدرتهای غرب و شرق است، فلذا اصلاح دانشگاه برابر با اصلاح یک کشور قلمداد می شود و مهم ترین وظیفه ای که در جهت اصلاح و اسلامی کردن دانشگاه متوجه اساتید و دانشجویان است برداشتن موانع از سر راه و خارج شدن از بند وابستگی غرب و شرق است.

اسلامی کردن دانشگاه از دید امام خمینی (س) نه به معنای تدریس صرف علوم اسلامی در دانشگاه است بلکه به معنای رهایی از قید و بندهای استعماری و به خودکفایی رسیدن در عرصه های علمی است. ایشان می فرمایند: "معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من، ما از حصر اقتصادی نمی ‏ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی‏ ترسیم. آن چیزی که ما را می‏ ترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری می‏ ترسیم." (صحیفه امام؛ ج ‏12، ص 251 ـ 252)

امام خمینی همچنین از ایجاد اختلاف بین حوزه و دانشگاه توسط دشمن کاملاً آگاه بود و لذا به دانشجویان گوشزد می کردند که متوجه این توطئه باشند و همین تذکرات امام بود که باعث شد در سال ۵۷؛ روحانی و دانشجو در کنار هم در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسیار مؤثری ایفا نمودند و از این رو حضرت امام خود را در شکستن توطئه های دشمن در ایجاد اختلاف بین دو قشر دانشجو و روحانی موفق دید و فرمود:

"با همراهی همه قشرهای ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا کارگر و تا کشاورز، همه اینها با هم بودند، و یک همچو کار بزرگی را کردند، حالا بیشتر از آن وقت درصدد هستند. اگر آن وقت یک طرحی بود برای اینکه مبادا یک همچو چیزی بشود، حالا [دشمنان] فهمیدند که یک همچو چیزهایی می‏ شود. حالا فهمیدند که اگر آخوند و دانشگاهی و دیگر قشرها با هم باشند یک همچو کار بزرگی، یک همچو کارهای بزرگی می‏ کنند." (صحیفه امام؛ ج 13، ص 17)

 

. انتهای پیام /*