پرتال امام خمینی (س): گفتگوی ۸۶ / مسیح مهاجری

حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی و از جانبازان واقعه ۷ تیر ۱۳۶۰، در گفت وگو با پرتال امام خمینی (س) ضمن اشاره به نکاتی درباره ارتباط مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن صانعی با رهبر فقید انقلاب، به برخی خدمات آن مرحوم در بنیاد ۱۵ خرداد اشاره کرد. با تشکر از زحمات آقایان خیاطی و امیرحسین عابدینی که در تهیه و تنظیم این مصاحبه ما را یاری کردند.

 

  • ·        از سابقه آشنایی و ارتباط تان با مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن صانعی بفرمایید.

در سال های ۴۰ و ۵۰ چند بار در مناسبت های مختلف با آیت الله حاج شیخ حسن صانعی در جلساتی که دوستان مشترکمان نیز حضور داشتند، دیدار و صحبت داشتم که تا حدودی به مسائل انقلاب نیز مربوط می شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رابطه بیشتر شد که عمدتاً به دلیل حضور مستمر ایشان در بیت امام خمینی (س) بود. اوج این روابط، به زمانی مربوط می شود که آیت الله صانعی برای تشویق مسلمانان به اجرای حکم امام درباره سلمان رشدی مرتد جایزه تعیین کرد و از من خواست در روزنامه جمهوری اسلامی این موضوع را مطرح کنم. روزنامه، ذاتاً برای تشریح حکم امام انگیزه داشت و مطالب زیادی چاپ می کرد ولی در سالگردهای صدور حکم، هر سال مطلبی هم از آقای صانعی به مناسبت آن جایزه به چاپ می رساند. این موضوع، ماجراهائی هم دارد که فعلاً از آنها عبور می کنم.

در سال های دهه ۹۰ آیت الله صانعی در چارچوب فعالیت های بنیاد ۱۵ خرداد، اقدام به ساختن خوابگاه های دانشجویی کرد که از من هم برای مشاوره دعوت نمود و من هم با ایشان همراهی کردم. این همراهی، رابطه من با ایشان را قوی تر کرد و تا آخرین روزهایی که مسئولیت بنیاد ۱۵ خرداد برعهده ایشان بود، این همراهی ادامه داشت. بعد از کنار رفتن آقای صانعی از بنیاد ۱۵ خرداد نیز تا آخر عمرشان با ایشان رابطه صمیمی داشتم.

  • ·        ورود ایشان به مسائل سیاسی بعد از انقلاب چگونه بود؟

اصل همراهی آیت الله صانعی با امام خمینی (س) از اول نهضت اسلامی، انگیزه سیاسی داشت. تعقیب ها توسط ساواک، محکومیت ها و تبعیدهائی که ایشان متحمل شدند همگی به دلیل ورود ایشان به مسائل سیاسی مرتبط با نهضت بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم بر محور خط امام فعالیت سیاسی را ادامه دادند. آیت الله صانعی شاگرد و فانی در امام خمینی (س) بود. عشقی که او به امام داشت بی نظیر بود. علت این بود که او در امام علاوه بر علم، تقوا، صفا، اخلاص، شجاعت و ازخودگذشتگی در راه خدا و اسلام را دیده بود و به همین دلیل تا آخرین لحظه عمر به امام و راه امام وفادار بود و تمام مسائل سیاسی را با خط مشی امام تنظیم می کرد و می سنجید.

  • ·        مواضع سیاسی ایشان در قبال مرحوم آیت الله هاشمی چگونه بود؟

با آیت الله صانعی درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی، بسیار صحبت می شد. ایشان چون رابطه نزدیک و صمیمی مرا با آقای هاشمی رفسنجانی می دانست، از ایشان با من زیاد صحبت می کرد. شناخت آقای صانعی از آقای هاشمی بسیار قدیمی و عمیق بود و به اول طلبگی شان مربوط می شد. من هرگز ندیدم آقای صانعی درباره مواضع سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی نظر منفی داشته باشد. ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سال ها با آقای هاشمی رفسنجانی همکاری کرده بود و در تمام آن دوران از درایت و مدیریت بسیار قوی آقای هاشمی تعریف می کرد. یکبار برای شرکت در مراسم بزرگداشت مرحوم آیت الله ربانی املشی به همراه آقای هاشمی رفسنجانی به گیلان سفر کرد و در املش به همین مناسبت صحبت کرد. سخنران آن مراسم آقای هاشمی رفسنجانی بود ولی آقای صانعی هم صحبت کرد و گفت لازم است من اینجا درباره خود آقای هاشمی صحبت کنم. در آن صحبت، تمام حرف آقای صانعی این بود که آقای هاشمی رفسنجانی شخصیت بزرگی است که هنوز قدرش شناخته نشده است. بعد از سفر، آقای صانعی از من خواست صحبتش درباره آقای هاشمی رفسنجانی در روزنامه چاپ شود. او می دانست این صحبت و چاپ آن در روزنامه خوشایند عده ای نیست ولی با اینحال آن حرف را درباره آقای هاشمی زد و اصرار بر چاپ آن در روزنامه هم داشت و البته چاپ هم شد.

  • ·        از اقدامات ایشان در بنیاد ۱۵ خرداد اطلاع دارید؟

اصل تأسیس بنیاد ۱۵ خرداد برای دستگیری از محرومین بود. آقای صانعی در این زمینه کارهایی انجام داد ولی همت ایشان بیشتر صرف تقویت بنیه خود بنیاد شد. درباره جزئیات عملکرد ایشان در بنیاد باید افراد دیگری که اطلاعات کافی دارند صحبت کنند. کارهایی از قبیل ساخت مدارس و خوابگاه های دانشجویی، انجام دادند ولی معتقدم بیش از اینها می توانستند انجام بدهند.

  • ·        سعی نکردید در روزنامه جمهوری اسلامی با ایشان مصاحبه ای درباره خاطراتشان از امام داشته باشید؟

من، آیت الله حاج شیخ حسن صانعی را از سال ها قبل، گنجینه ای از خاطرات مرتبط با امام، تاریخ انقلاب و رجال سیاسی کشور تشخیص دادم و به همین جهت تلاش کردم ایشان را تشویق به مصاحبه تفصیلی با روزنامه جمهوری اسلامی کنم و این خاطرات بسیار ارزنده را از ایشان بگیرم و منتشر کنم. ایشان به شدت از پذیرش این خواسته امتناع کردند و من چون قانع نشدم، راه دیگری را انتخاب کردم و خوشبختانه تا حدودی موفق شدم. کاری که کردم این بود که در دیدارهایم با آقای صانعی، بدون این که صحبت از مصاحبه کنم، آنچه ایشان به مناسبت صحبت های مختلفی که پیش می آمد درباره امام می گفت، را یادداشت می کردم.

این مطالب، مجموعه ای شده که هنوز تدوینش نکرده ام ولی اگر این کار را انجام بدهم، خاطرات مفیدی خواهد شد. با همین انگیزه، دیدارهایم با آقای صانعی را افزایش دادم و با ایشان به سفرهای زیادی رفتم و از فرصت هائی که پیش می آمد استفاده می کردم و تا آنجا که ممکن بود مطالبی از خاطراتشان را یادداشت کردم. البته ایشان وقتی متوجه این کار من شد، از من خواست تا زنده است این مطالب را منتشر نکنم. این را هم لازم است بگویم که روزنامه جمهوری اسلامی در مناسبت های مختلف دیگر با آیت الله حاج شیخ حسن صانعی مصاحبه کرده از جمله در اربعین رحلت برادرشان مرحوم آیت الله حاج شیخ یوسف صانعی (رضوان الله تعالی علیه) مرجع نواندیش، که در ویژه نامه ای به همین مناسبت در مهرماه ۱۳۹۹ چاپ شد. در آن مصاحبه تفصیلی، ایشان بخشی از خاطرات که مربوط به روابط امام خمینی (س) با مرحوم آیت الله حاج شیخ یوسف صانعی بود را گفتند.

یکی از خاطرات جالبم از آقای صانعی این است که در دهه ۹۰ به خواست ایشان سفری به آمل کردیم و در یکی از روستاهای جاده هراز در جوار یک امامزاده که ایشان آن جا را از قبل شناسایی کرده بود، رفتیم. رئیس اوقاف استان مازندران هم با ما آمده بود. آقای صانعی از اوقاف یک قبر در حیاط آن امامزاده خرید و پولش را هم داد و یک سنگ قبر کوچک هم روی آن قبر خالی گذاشت که روی آن نوشته شده بود «سرباز گمنام انقلاب». این، عنوانی بود که امام خمینی (س) در یکی از نامه های شان به آقای صانعی داده بودند. آقای صانعی به من گفت من باید در اینجا دفن شوم و روی سنگ قبرم هم فقط همین جمله باشد و هیچ چیز دیگری به آن اضافه نشود. بعد از نصب سنگ قبر، خود ایشان در کنار آن قبر خالی حدیث کسا را خواند و با خوشحالی زایدالوصفی از آنجا رفتیم قدری بالاتر در دامنه کوه گشتی زدیم و برگشتیم، یکی از اهالی به ما گفت بعضی افراد به تصور این که شما کسی را اینجا دفن کرده اید، بعد از رفتن شما آمدند کنار این قبر فاتحه خواندند! از آن سال تا حالا حتماً افراد زیادی برای ایشان فاتحه خوانده اند. چند ماه قبل از فوت آقای صانعی هم از ایشان پرسیدم آیا هنوز همان جا را برای دفن در نظر دارید؟ جواب دادند بله باید همانجا دفن شوم. بعد از رحلت شان آقای نظام زاده (دامادشان) گفتند وصیت کرده اند در وادی السلام قم کنار قبر پدرشان دفن شوند.

. انتهای پیام /*