جلوه های قرآن در وصیتنامه سیاسی - الهی امام خمینی (س) و تطبیق آن با دیدگاه تفسیری اهل سنت

پدیدآورنده (ها): اسکندرلو، محمدجواد (عضو هیأت علمی مدرسه عالی امام خمینی (س))

چکیده

امام خمینی(س) در آثار متنوع خویش، پاره ای از اندیشه های قرآنی خود را ابراز نموده اند. ایشان در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خود، پس از شرح سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ، به آیات متعددی از قرآن کریم استناد نموده اند. تحقیق حاضر، ضمن تبیین و تحلیل موارد مذکور، دیدگاه تفسیری اهل سنت را نیز در مقام مقایسه با آن مطرح کرده است. محورهای قرآنی وصیت نامه امام (س) عبارتند از: اخراج قرآن از صحنه زندگی، قرآن نجات بخش بشر از جمیع قید و بندها، مشارکت زنان در جهت تحقق مقاصد قرآن، قرآن و علم، قرآن و سیاست، قرآن و جهاد، قرآن و نصرت الهی، قرآن و توصیه به برادری.

واژه های کلیدی: .

قرآن، سنت، امام خمینی (س)، تفسیر، وصیت نامه

امام خمینی (س)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، یکی از مردان بـزرگ تاریخ و از شخصیتهای کم نظیر الهـی و مـلکوتی بود که تمام ابعاد و زوایای زندگی خویش را بر پایه دستورها و رهنمودهای قرآن و سنت، تنظیم نموده بود. در واقع رمز موفقیت و افتخارات معظم له عمل به قرآن و پیروی از از عترت طاهرین (ع) بوده است. وی در آغاز آخـرین پیام تاریخی خود می نویسد:

... ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکـرم (ص) بـه طور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن بـاشند و اگـر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست. ۱

آن گاه امام امت به شرح و بیان سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ می پردازد. نگارنده مقاله درصدد تبیین و تـحلیل مـواردی از این وصیت نامه است که به آیات قرآن کریم استناد شده است تا دیدگاه حضرت امام در آن گونه آیات با آرای تفسیری اهل سنت مورد مقایسه و سنجش قرار گیرد.

اخراج قرآن از صحنه زنـدگی

هـرچه ایـن بنیان کج به جلو آمـد کـجیها و انـحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری از مقام شامخ احـدیت بـه کـشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنـچه بـاید برسند، برساند و این ولیده علم الاسماء را از شر شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دسـت اولیـاء الله، مـعصومین علیهم صلوات الاولین والآخرین، بسپارد تا آنان به هر کـه صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گوئی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسـید... کـه قـرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنـکه بـاید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صـحنه خـارج شـد. ۲

در این بخش از سخنان امام امت، تقریباً به هشت آیه از آیات قرآن کـریم اسـتناد شـده که در اینجا شرح مختصری از آنها ارائه می گردد.

۱. قرآن و رشد جهانیان

 «... فقالوا إنا سمعنا قرآناً عـجباً یـهدی إلی الرشـد...» . ۳

قرآن کتاب بی نظیر و شگفت انگیزی است که همه جهانیان را به راه راست و رشد و کمال هدایت مـی کند. واژه «رشـد» به معنای راه راست و صاف، بدون پیچ و خم، و روشن و واضح است که پویندگان را بـه سـرمنزل سـعادت و کمال می رساند.

۲. نقطه جمع همه مسلمانان

 «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا؛ ۴ و همگی به ریـسمان خـدا «قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت» چنگ زنید، و پراکنده نشوید!»

در روایاتی که از پیامبر و ائمه اهـل بیت (ع) نـقل شـده، تعبیرات گوناگونی در مورد مفهوم حبل الله مطرح شده است، مثلاً در تفسیر الدر المنثور۵ از پیامبر اکرم و در کتاب مـعانی الاخـبار از امام سجاد نقل شده که فرمودند: «حبل الله قرآن است.» در تفسیر عیاشی از امـام بـاقر نـقل شده که فرمود: «ریسمان الهی آل محمد می باشند که مردم مأمور به تمسک به آنها هـستند.» ولیـ مـی توان در مقام جمع بین این روایات چنین گفت که مراد از ریسمان الهی هـرگونه وسـیله ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر و اهـل بیت او (ع). ۶

قـرآن کریم و تبلیغات و زحمات پیگیر پیامبر اکرم، در ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان قبائل کـینه توز عـرب به قدری چشمگیر و مؤثر بوده است کـه حـتی دانـشمندان غربی نیز به آن اعتراف نموده اند.

جان دیـون پورت، دانـشمند معروف انگلیسی، می نویسد:

... محمد یک نفر عرب ساده، قبائل پراکنده کوچک و برهنه و گـرسنه کـشور خودش را مبدل به یک جـامعه فـشرده و با انـضباط نـمود ودر مـیان ملل روی زمین آنها را با صفات و اخـلاق تـازه ای معرفی کرد، ودر کمتر از سی سال، این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه را مغلوب کـرد و سـلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین النهرین و مـصر را تسخیر کرد و دامنه فـتوحاتش را از اقـیانوس اطلس تا کرانه دریای خـزر و تـا رود سیحون بسط داد. ۷

توماس کارل می نویسد:

خداوند عرب را به وسیله اسلام از تاریکیها به سـوی روشـناییها هدایت فرمود، از ملت خموش و راکـدی کـه نـه صدایی از آن می آمد و نـه حـرکتی محسوس بود، ملتی بـه وجـود آورد که از گمنامی به سوی شهرت، از سستی به سوی بیداری، از پستی به سوی فراز و از عـجز و نـاتوانی به سوی نیرومندی سوق داده شده، نـورشان از چـهارسوی جهان مـی تابید. از اعـلان اسـلام یک قرن بیشتر نـگذشته بود که مسلمانان یک پا در هندوستان و پای دیگر در اندلس نهادند و بالاخره در همین مدت کوتاه اسلام بر نـصف دنـیا نورافشانی می کرد. ۸

دکتر گوستاو لوبون بـه ایـن حـقیقت چـنین اعـتراف کرده است:

... تـا زمـان این حادثه حیرت انگیز یعنی «اسلام» که دفعتاً نژاد عرب را به لباس جهانگیری و خلاق معانی به مـا نـشان داد، هـیچ یک از قسمتهای عربستان نه جزء تاریخ تمدن شـمرده مـی شد و نـه از حـیث عـلم یـا مذهب نشانی از آن بود. ۹

نهرو، دانشمند و سیاستمدار فقید هندی، در این باره می نویسد:

سرگذشت عرب و داستان اینکه چگونه به سرعت در آسیا و اروپا و آفریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالی و بزرگی را به وجـود آوردند، یکی از شگفتیهای تاریخ بشری می باشد، نیرو و فکر تازه ای که عربها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت سرشار ساخت، «اسلام» بود.... ۱۰

۳. تنزل قرآن از مقام شامخ احدیت به کشف تـام محمدی (ص)

 «کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدّبّروا آیاته؛ ۱۱ این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کرده ایم تا در آیات آن تدبر کنند.»

هدف از تنزل قرآن از عالم بالا و ملکوت به جهان پایین ایـن بـوده که از طریق تدبر در آیاتش بتوانند از برکات این کتاب آسمانی بهره مند شوند. تعبیر به «مبارک» به خاطر این است که قرآن دارای خیر مستمر و مـداوم اسـت و این تعبیر اشاره به دوامـ اسـتفاده جامعه انسانی از آموزه های این کتاب آسمانی دارد، و چون این کلمه به صورت مطلق به کار رفته، هرگونه خیر و سعادت دنیا و آخرت را شامل می شود.

۴. قرآن، ولیـده «عـلم الاسماء»

 «وعلّم آدم الاسـماء کـلّها...» . ۱۲

خداوند با مطرح ساختن مسئله آزمایش «علم اسماء» ، تفاوت استعداد فرشتگان را با آدم به آنها نشان داد. منظور از «علم اسماء» علم اسرار آفرینش و فهم خواص تمام موجودات است. در قرآن تعلیم به مـعنای جـنبه تکوینی آمده است؛ چنان که در سوره الرحمن می خوانیم: «علّمه البیان؛ خداوند بیان را به او آموخت» و روشن است که بیان، همان استعداد و خاصیت فطری است که در نهاد افراد قرار داده شده است که بـتوانند سـخن گویند.

در هـر صورت، به نظر می رسد که مراد امام امت از تعبیر «قرآن، ولیده علم الأسماء» این باشد که یـکی از بارزترین و کامل ترین مصادیق علم به اسماء و اسرار آفرینش و عالم هستی، هـمین کـتاب آسـمانی و بزرگ ترین سرچشمه هدایت یعنی قرآن کریم است.

۵. قرآن وسیله اقامه قسط و عدل جهانی

 «یا ایها الذین آمـنوا کـونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی أنفسکم أو الوالدین والأقربین؛ ۱۳ ای کسانی که ایمان آورده اید، پیوسته بـه عـدالت قـیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هرچند به زبان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان شما باشد.»

قـرآن کریم «عدالت اجتماعی» را اصل اساسی حاکم بر اجتماعات بشری می داند و همه مؤمنان را دعـوت به قیام به قـسط مـی کند و حتی می گوید خصومتهای شخصی یا قبیلگی نباید مانع از اجرای عدالت شود:

 «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولایجرمنکم شئآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتقوی؛ ۱۴ ای کسانی کـه ایمان آورده اید، برای خدا به داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید، و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است....»

۶. سپردن حکومت به دست اولیـاء الله

 «ونـرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین؛ ۱۵ اراده و مشیت ما بر این تعلق گرفته که بر مستضعفان در زمین منت نهیم و آنها را مشمول مواهب خود نماییم، آنها را پیشوایان و وارثان روی زمـین قـرار دهیم.» در ادامه می فرماید: «ونمکن لهم فی الارض؛ آنها را نیرومند و صاحب قدرت کنیم و حکومتشان را مستقر و پابرجا سازیم.»

این بشارتی است در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر و مژده ای است بـرای هـمه انسانهای آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور. نمونه ای از تحقق این اراده الهی، حکومت بنی اسرائیل و از بین رفتن حکومت فرعونیان بود. نمونه کامل ترش حکومت پیامبر اسلام و یارانش پس از ظهور اسلام بـود. و نـمونه گـسترده تر آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تـمام کـره زمـین به وسیله خاتم الاوصیا حضرت مهدی خواهد بود.

آیات مذکور از جمله آیاتی است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را مـی دهد. مـرحوم امـام امت نیز به همین مطلب اشاره کرده اند. در روایـات اسـلامی می خوانیم که ائمه اطهار (ع) در تفسیر این آیه اشاره به ظهور منجی عالم بشریت نموده اند. در نهج البلاغه از حضرت علی چنین آمـده اسـت:

لتـعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عظف الضروس علی ولدها وتلی عـقیب ذلک ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض...؛ دنیا پس از چموشی و سرکشی همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده اش خودداری مـی کند و بـرای بـچه اش نگه می دارد به ما روی می آورد... سپس آیه «ونرید أن نمن» را تلاوت فـرمود. ۱۶

در حـدیث دیگری از همان امام بزرگوار آمده است که در تفسیر آیه فوق فرمود:

هم آل محمد یبعث الله مهدیهم بـعد جـهدهم، فـیعزهم ویذلّ عدوّهم؛ این گروه آل محمد هستند. خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فـشاری کـه بـر آنان وارد می شود برمی انگیزد و به آنان عزت می بخشد و دشمنانشان را خوار می سازد. ۱۷

شایان ذکر است کـه حـکومت جـهانی مهدی هرگز مانع از برپایی حکومتهای اسلامی در مقیاسهای محدودتر پیش از آن از سوی مستضعفان علیه مستکبران نـخواهد بـود و هر زمان شرایط آن را فراهم سازند وعده حتمی و مشیت الهی درباره آنها تحقق خـواهد یـافت و ایـن پیروزی نصیبشان می شود. نمونه بارز و موفقیت آمیز، قیام مستضعفان ایران علیه شاه معدوم و استکبار آمـریکای جـهانخوار بود که به رهبری امام خمینی (س) منجر به تشکیل حکومت اسلامی ایران شـد.

از ایـن رو، امـام امت در همان بند اول از وصیت نامه سیاسی ـ الهی خویش چنین آورده است:

ما می دانیم که این انقلاب بـزرگ کـه دست جهان خواران و ستمگران رااز ایران بزرگ کوتاه کرد با تأییدات غیبی الهی پیـروز گـردید. اگـر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت سی و شش میلیونی با آن تبلیغاتضد اسلامی و ضـد روحـانی بـه خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بی حساب قلم داران و زبان مـردان در مـطبوعات... و آن همه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره... این ملت با این وضعیت یکپارچه قـیام کـنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد الله اکبر و فداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قـدرتهای داخـل و خارج را کنار زده و خود مقدرات کشور را به دسـت گـیرند. بـنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایـران از هـمه انقلابها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام، و تردید نـیست کـه این یک تحفه الهی و هـدیه غـیبی بوده کـه از جـانب خـداوند منان بر این ملت مظلوم غـارت زده عـنایت شده است. ۱۸

۷. از صحنه خارج نمودن قرآن که گویی نقشی برای هدایت نـدارد

 «وقـال الرسول یا رب إن قومی اتخذوا هذا القـرآن مهجوراً؛ ۱۹ و پیامبر خدا گـفت: پروردگـارا، قوم من این قرآن را رهـا کـردند.»

بدیهی است که این شکایت پیامبر اختصاص به امت عصر و مصر خویش نـداشته، بـلکه امروز نیز همچنان ادامه دارد. آری، قـرآنی را کـه رمـز حیات و نشاط اسـت و وسـیله فوز و نجات و عامل پیـروزی و رشـد و حرکت می باشد، قرآنی را که مملو از برنامه ها و قوانین زندگی است، رها ساختند و حتی برای قـوانین مـدنی و جزایی خویش دست به دامن بـیگانگان آویـختند. در همین روزگـار اگـر بـه اوضاع و احوال بسیاری از کـشورها و سرزمینهای اسلامی به ویژه آنها که زیر سلطه فرهنگی شرق و غرب زندگی می کنند نظر بـیفکنیم، مـتوجه می شویم که قرآن در میان آنها بـه مـثابه کـتاب تـشریفاتی و نـمادین درآمده است؛ تـنها عـباراتش را با صدای زیرا و جذاب از رسانه های گروهی پخش می کنند و جای آن در کاشی کاریهای مساجد به عنوان هنر مـعماری اسـت، بـرای افتتاح خانه نو یا مؤسسه ای فرهنگی، و یـا بـه مـنظور حـفظ مـسافر، شـفای بیماران و در نهایت برای تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده می کنند.

آنچه بیشتر موجب تأسف و ناراحتی است، شیوه استدلال و استناد آنان به قرآن کریم می باشد که به مـنظور اثبات پیش داوریهای خود از روش انحرافی تفسیر به رأی بهره می گیرند.

در برخی از کشورهای اسلامی مدارس پرطول و عرضی به عنوان مدارس «تحفیظ القرآن» مشاهده می شود و گروه زیادی از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغول اند، در حـالی کـه اندیشه های آنان گاهی از غرب و گاه از شرق، و قوانین و مقرراتشان از بیگانگان گرفته شده است، و قرآن فقط پوششی برای خلاف کاریهایشان است. بنابراین امروزه هم پیامبر فریاد می زند: «خدایا، قوم من قرآن را مـهجور داشـتند» ، محتوا و برنامه های سازنده اش را رها کرده و از صحنه زندگی خود دور نموده اند. ۲۰

آلوسی بغدادی، از مفسران معروف اهل سنت، نیز چنین عقیده ای دارد که مراد از مهجور قرار دادن قرآن ایـن اسـت که این کتاب را به طـور کـلی رها کنند و به آن ایمان نیاورند و تحت تأثیر وعده و وعیدهای آن قرار نگیرند. البته قول دیگری که نقل می کند این است که مهجور واقع شـدن قـرآن به معنای ترک قـرائت آن و عـدم انس با قرآن کریم است. ۲۱

۸. قرآن، کتاب زندگی

 «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول إذا دعاکم لما یحییکم؛ ۲۲ ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فراخوانند که بـه شـما حیات می بخشد، آنان را اجابت کنید.»

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد:

زندگی ارزشمندترین و پربهاترین کالایی است که یک موجود زنده برای خود سراغ دارد و روشن است که این ارزش را برای حیات، بـه خـاطر اثر آن یـعنی شعور و اراده قائل شده که موجب نشاط و سعادت آدمی می گردد. آری، انسان نیز یکی از موجودات زنده است مانند هـمه موجودات مجهز به سلاحی که زندگی معنوی او را که حقیقت وجود اوسـت تـأمین مـی کند که قرآن، آدمی را به همین مسیر دعوت می کند. و آن چیزی که رسول، مردم را به آن فرامی خواند دین حق اسـت و دیـن حق همان اسلام است که قرآن کریم آن را به پیروی فطرت و پذیرفتن دعوت آن بـه عـلم نـافع و عمل صالح تفسیر کرده است. البته از نظر قرآن کریم برای حیات یک معنای دیگری اسـت دقیق تر از آن معنایی که به نظر سطحی انسان می رسد. چون در نظر سطحی، حیات عـبارت است از زندگی دنیوی از روز ولادتـ تـا رسیدن مرگ که دورانی است همراه با شعور و فعل ارادی که نظیر آن در حیوانات نیز یافت می شود، و حال آنکه خداوند حکیم در وصف این نوع زندگی فرموده است: «وما هذه الحیاة الدنیا إلا لهو ولعـب وإن الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» . ۲۳

معلوم می شود که برای انسان زندگی دیگری شریف تر و مفیدتر از زندگی دنیا وجود دارد و آن زندگی اخروی است که به زودی پرده از رویش برداشته می شود و آن زندگی آمیخته با لهو لعـب و لغـو و گناه نیست و در آن، انسان جز به نور ایمان و روح عبودیت سیر نمی کند؛ وقتی به آن زندگی می رسد که استعدادش کامل شده باشد و این کمال استعداد به وسیله آراستگی به دین و دخول در زمـره اولیـای صالحین دست می دهد و آیه مورد بحث «یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول إذا دعاکم لما یحییکم» اشاره به همان استعداد نموده و می فرماید پذیرفتن و عمل کردن به آن دستورهایی که دعوت حـقه اسـلامی، بشر را به آن فرا می خوانند، انسان را برای درک آن زندگی حقیقی آماده می سازد... در هر صورت، تعبیر «لما یحییکم» مطلق است و اختصاصی به جهاد یا زندگی مادی نداشته، بلکه شامل ابـعاد مـختلف مـادی و معنوی می شود. ۲۴

قرآن نجات بخش بـشر از جـمیع قـید و بندها

... حقایق قرآنی به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است، می باشد.... ۲۵

این بـخش از سـخنان امـام راحل اشاره دارد به آیه۱۵۷ سوره اعراف که مـی فرماید: «... ویـضع عنهم إصرهم والأغلال التی کانت علیهم...؛ پیامبر اسلام بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود، برمی دارد.»

آن حضرت بـا بـرداشتن زنـجیر بت پرستی، جهل و نادانی، اسارت و استبداد، مردم آن دوران را آزاد کرد؛ بنابراین مـی توان گفت یکی از فلسفه های اصیل بعثت پیامبران و فرستادن کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم، نجات و رهایی انسانها از قید و بـند اسـارتهاست.

مـشارکت زنان با مردان در جهت تحقق مقاصد قرآن

ما مفتخریم که بـانوان و زنـان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تـعالی اسـلام و مـقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. ۲۶

 «ومن عمل صالحاً ن ذکر أو أنثی وهو مؤمن فـأولئک یـدخلون الجـنة» ؛ ۲۷ فخر رازی ذیل آیه «أنی لاأضیع عمل عامل من ذکر أو أنثی» می نویسد: تعبیر «من ذکـر أو أنـثی» بـیانگر این است که خداوند در پاسخگویی به بندگانش تفاوتی میان زن و مرد قائل نمی شود، در صورتی کـه هـمه در طاعت و بندگی یکسان باشند. این دلالت دارد که ملاک فضیلت و برتری در باب دین، خود اعـمال آدمـی اسـت و زن و مرد بودن، تأثیری در این باب ندارد. لذا روایت شده است که ام سلمه خطاب به پیـامبر گـفت: یا رسول الله من می شنوم که خداوند در مسئله هجرت نام مردان را ذکر نموده، ولی زنـان را یـاد نـکرده است. در اینجا بود که آیه ۱۲۳ سوره نساء نازل شد. ۲۸

 «من عمل صالحاً من ذکر أو أنـثی وهـو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیبة ولنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعلمون» ؛ ۲۹ اسلام زن را مـانند مـرد بـرخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است، می بیند؛ از این رو، هر دو را در یک ردیـف قـرار داده و بـرنامه های تربیتی و اخلاقی و علمی را برای آنها لازم کرده است. به عنوان نمونه، وعده بـرخوردار شـدن از سعادت کامل را به هر دو جنس داده و تصریح کرده است که هر یک از زن و مرد می توانند به دنـبال اجـرای برنامه های اسلام به تکامل معنوی و مادی برسند و به حیاتی پاکیزه که سـراسر آرامـش است گام نهند.

اسلام زن را مانند مرد بـه تـمام مـعنا مستقل و آزاد می داند و قرآن با آیاتی مانند «مـن عـمل صالحاً فلنفسه ومن أساء فعلیها» ، ۳۰ این آزادی را برای عموم افراد اعم از زن و مرد بیان مـی کند. از سـوی دیگر، چون استقلال، لازمه ارادهـ و اخـتیار است، ایـن اسـتقلال را در کـلیه حقوق اقتصادی می آورد و انواع ارتباطات مـالی را بـرای زن مجاز می داند و او را مالک درآمد و سرمایه خویش می شمارد: «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنـساء نـصیب مما اکتسبن؛ ۳۱ برای مردان از آنچه بـه اختیار کسب کرده اند بـهره ای اسـت و برای زنان ]نیز[ از آنچه بـه اخـتیار کسب کرده اند بهره ای است.»

بنابراین در برنامه های اسلام هیچ گونه تفاوتی از نظر جنبه های انسانی و مـقامات مـعنوی میان زن و مرد وجود ندارد. اسـلام هـرگز شـخصیت انسانی زن را همچون بـرخی از روحـانیین مسیحی در قرون پیشین، زیـر سـؤال نمی برد که آیا زن واقعاً انسان است و آیا روح انسانی دارد یا نه، بلکه برای زن هـمان اسـتقلال اقتصادی را قائل شده که برای مـرد قـائل شده اسـت. بـه هـمین دلیل در «علم رجال» اسـلامی، به بخش خاصی مربوط به زنان دانشمندی که در صف روات و فقها بودند برمی خوریم که از آنها بـه عـنوان شخصیتهایی فراموش ناشدنی یاد شده اسـت.

بـه طـور خـلاصه مـی توان گفت که از نـگاه قـرآن، درهای سعادت به طور یکسان به روی زن و مرد باز است، چنان که فرموده است: «بعضکم من بعض؛ ۳۲ هـمه از یـک جـنس و یک جامعه هستید.» ۳۳

همه نعمتها از خداست

خـداوند بـزرگ سـزای آنـان را... خـواهد داد انـه ولی النعم. ۳۴

 «... وأسبغ علیکم نعمة ظاهرة وباطنة...؛ ۳۵ و خداوند نعمتهای خود را ـ چه نعمتهای ظاهر و چه نعمتهای باطن ـ بر شما گسترده است.» بعضی از مفسران، نعمت «ظاهر» را چیزی می دانند که بـرای هیچ کس قابل انکار نیست، همچون آفرینش و حیات و انواع روزیها، و نعمتهای «باطن» را اشاره به اموری می دانند که بدون دقت و مطالعه قابل درک نیست، مانند بسیاری از قدرتهای روحی و غرائز سازند. بـعضی نـعمت «ظاهر» را اعضای ظاهر و نعمت «باطن» را قلب شمرده اند. بعضی دیگر نعمت «ظاهر» را زیبایی صورت و قامت راست و سلامت اعضا، و نعمت «باطن» را «معرفة الله» دانسته اند. و اما نعمت باطن، پوشاندن زشتیهای اعمال انسان و رسـوا نـکردن در برابر مردم است. ۳۶

مالکیت و حاکمیت مطلق خدا

خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد... وبیده ملکوت کل شیء.... ۳۷

 «فـسبحان الذی بـیده ملکوت کل شیء وإلیه تـرجعون؛ ۳۸ پس مـنزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست، و (همگی) به سوی او باز می گردید.»

حاکمیت و مالکیت بی قید و شرط همه چیز به دست قدرت خـداست، و چـنین خداوندی از هرگونه عجز و نـاتوانی مـنزه و مبراست، و در این صورت احیای مردگان و پوشیدن لباس حیات بر استخوانهای پوسیده و خاکهای پراکنده مشکلی برای او ایجاد نخواهد کرد. چون چنین است، به طور یقین همه شما انسانها به سوی او بـاز مـی گردید و معاد حق است.

از آنجا که امام امت راز موفقیت خویش و همه مؤمنان را در تمامی امور زندگی در ایمان به مبدأ و معاد می دانند، از این رو، با اشاره به آیه مذکور برای همگان دعا نموده اند.

قـرآن و عـلم

... علم و صـنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. ۳۹

از آیات متعددی می توان به اهتمام قرآن مجید به علم و صنعت پیـ برد که به برخی از آن آیات اشاره می شود:

 «أفمن یعلم انما أنـزل إلیـک مـن ربک الحق کمن هو أعمی إنما یتذکر أولوا الالباب؛ ۴۰ آیا کسی می داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نـازل شـده حق است همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر می شوند !»

 «الباب» جـمع «لب» بـه مـعنی «مغز» هر چیز است. بنابراین نقطه مقابل «اولوا الالباب» افراد بی مغز و پوک و میان تهی و بی محتوا هستند. ایـن آیه به گفته بعضی از مفسران بزرگ با تأکید هرچه بیشتر، مردم را دعوت بـه فراگیری علم و مبارزه بـا جـهل می کند، چرا که افراد فاقد علم را نابینا و اعمی شمرده است. ۴۱

از برخی آیات نیز فهمیده می شود که معیار برتری انسان بر سایر موجودات، امتیاز در علم و دانش است: «ولقد آتینا داود وسلیمان علماً وقـالا الحمدلله الذی فضّلنا علی کثیر من

پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی» پاییز ۱۳۸۵ - شماره ۱۹ (صفحه ۱۳)

عباده المؤمنین؛ ۴۲ ما به داود و سلیمان علم قابل ملاحظه ای بخشیدیم و آنها گفتند حمد از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.»

سیدقطب ذیل ایـن آیـه می نویسد:

این آیه درصدد بیان ارزش و جایگاه علم و دانش و منتی است که خداوند در این زمینه بر بندگانش نهاده است و برخی از بندگان خود را با اعطای این فضیلت، بر دیگران برتری بخشیده اسـت.

و عـلت اینکه خداوند نوع علم و موضوع علم را در این آیه متذکر ننموده این است که مقصود پروردگار، جنس علم به نحو مطلق بوده است حاکی از آنکه تمامی علم و حکمت، بخشش و عـطای الهـی است، منوط بر اینکه هرکس سزاوار دریافت آن شد، باید از این طریق متوجه خداوند شود و او را حمد و سپاس کند و از آن رهگذر در راه کسب رضایت الهی اقداماتی را انجام دهد... وگرنه امروز بـشر بـه مـراحل مهمی از علم رسیده است. بـه عـنوان نـمونه، اتم را شناسایی نموده و در امور مختلف به کار گرفته است، ولی متأسفانه به جای استفاده صحیح، از طریق ساختن بمب گروه عظیمی از مردم هـیروشیما را وحـشیانه قـتل عام نموده است.... ۴۳

روشن است که «علم» در ایـنجا مـعنای گسترده و جامعی دارد که علم توحید، اعتقادات مذهبی، قوانین دینی، قضاوت و تمام علومی را که برای تشکیل حکومت وسیع و نیرومند لازم بـوده در بـرمی گیرد؛ بـه این ترتیب قرآن مقام علم را در جامعه انسانی و در تشکیل حکومت بـه عنوان نخستین سنگ زیربنا مشخص ساخته است.

حضرت داود و سلیمان، معیار برتری خود را بر دیگران در «علم» خلاصه کردند نـه در قـدرت و حـکومت، و شکر و سپاس را نیز در برابر علم شمردند نه بر مواهب دیگر، زیـرا تـمام ارزشها ناشیاز علم است و هر قدرتی که در زندگی انسانها مشاهده می شود از علم سرچشمه می گیرد.

 «وعلمناه صـنعة لبـوس لکـم لتحصنکم من بأسکم...؛ ۴۴ و ساختن زره را به او داود تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کـند.» «لبـوس» هـمان گونه که مرحوم طبرسی بیان کرده است، هرگونه اسلحه دفاعی و تهاجمی را مانند زره، شمشیر و نـیزه شـامل مـی شود. ۴۵ البته قرائتی که در آیات قرآن است نشان می دهد که «لبوس» در اینجا به معنای زرهـ مـی باشد که جنبه حفاظت در جنگها داشته است. به هر حال خداوند از این صنعت بـه عـنوان یـک نعمت و لطف الهی یاد کرده است.

در چند آیه هم به صنعت کشتی سازی اشاره شـده اسـت: «فأوحینا إلیه أن اصنع الفلک بأعیننا ووحینا؛ ۴۶ ما به نوح وحی کردیم که کـشتی را در حـضور مـا و مطابق فرمان ما بساز.» تعبیر به «وحینا» نشان می دهد که نوح طرز ساختن کشتی را از وحـی الهـی آموخت، وگرنه چنان صنعتی تا آن زمان سابقه نداشت. در آیه دیگر می خوانیم: «واصـنع الفـک بـأعیننا ووحینا» . ۴۷ بدون شک کشتی نوح بسیار بزرگ بوده که علاوه بر مؤمنان راستین یک جـفت از نـسل هـر حیوانی را در خود جای می داد و آذوقه فراوانی برای انسانها و حیوانها حمل می کرد. بـه طـور مسلم، یک کشتی با چنین ظرفیت در آن روز بی سابقه بوده است.

قرآن و سیاست

باید به این نـادانان گـفت که قرآن کریم و سنت رسول الله آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند، در سـایر چـیزها ندارند. ۴۸

 «ولقد کتبنا فی الزبور من بـعد الذکـر أن الارض یـرثها عبادی الصالحون» . ۴۹

از این آیه فهمیده می شود کـه حـکومت صالحان یک قانون آفرینش است، یعنی جمله «أن الارض یرثها عبادی الصالحون» پیش از آنکه یـک وعـده الهی باشد، یک قانون تـکوینی بـه شمار مـی رود؛ زیـرا جـهان هستی مجموعه ای از نظامهاست وجود قوانین مـنظم و عـمومی در سرتاسر جهان دلیل بر یکپارچگی و به هم پیوستگی این نظام است. بـنابراین امـکان ندارد که جامعه انسانی بتواند بـه صورت هرج و مرج و نـابسامانی خـود را از مسیر رودخانه عظیم جهان آفـرینش کـه همه در آن با برنامه تنظیم پیش می روند، کنار بکشد. پس نظام آفرینش دلیل روشنی بـر پذیـرش یک نظام صحیح اجتماعی در آیـنده، در جـهان انـسانیت خواهد بود و ایـن هـمان چیزی است که از آیـه مـورد بحث استفاده می شود.

دین مجموعه ای از اندرزها یا مسائل مربوط به زندگی شخصی و خصوصی نـیست، بـلکه آیین نامه زندگی و برنامه فراگیری است کـه تـمام زندگی انـسانها بـه ویـژه مسائل اجتماعی را در برمی گیرد. اسـاساً بعثت انبیا به منظور اقامه قسط و عدل بوده است: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات وأنزلنا مـعهم الکـتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ۵۰ ما رسـولان خـود را بـا دلایـل روشـن فرستادیم و با آنـها کـتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.»

همچنین از دیدگاه قرآن کریم، دین برای گـسستن زنـجیرهای اسـارت انسان و تأمین آزادی بشر است: «... ویضع عنهم إصـرهم والأغـلال التـی کـانت عـلیهم...؛ ۵۱ پیـامبر، بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود از دوش و گردنشان برمی دارد.» دین برای نجاست «مستضعفان» از چنگال «ستمگران» و پایان دادن به دوران سلطه آنهاست: «ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونـجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین؛ ۵۲ و ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.»

و دین مجموعه ای است از تعلیم و تربیت در مسیر تزکیه و ساختن انسان کامل: «هو الذی بعث فی الامـیین رسـولاً منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة وإن کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛ ۵۳ و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنـها را تـزکیه می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد....» نکته مهم دیگر اینکه از نظر قرآن برای اداره یک حکومت وسیع عوامل زیادی لازم است که مهم ترین آنـها سـه چیز است: یک وسیله نـقلیه سـریع و مستمر که رئیس حکومت بتواند با آن از تمام جوانب کشورش آگاه گردد. دوم مواد اولیه ای که برای تهیه ابزار لازم برای زندگی مردم و صنایع گوناگون مـورد بـهره برداری قرار گیرد و سرانجام نـیروی فـعال کار که بتواند از آن مواد و مصالح بهره وری کافی و بهینه به عمل آورد و کیفیت لازم را به آنها بدهد و نیازهای مختلف کشور را از این نظر برطرف کند.

خداوند این هر سه موضوع را در اختیار سلیمان قرار داده بـود و او نـیز به نحو احسن برای رفاه مردم و عمران و آبادانی و امنیت از آنها بهره می گرفت: «ولسلیمان الریح غدوها شهر ورواحها شهر وأسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه بإذن ربه... ؛ ۵۴ و بـرای سـلیمان باد را مـسخر کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را و چشمه مس را برای او روان ساختیم، و گـروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگار کار می کردند.»

بدیهی است که ایـن مـوضوع اخـتصاص به عصر سلیمان و حکومت او ندارد و توجه به آن امروزه نیز برای اداره صحیح کشورها ضرورت دارد.

قرآن و جهاد

آن حجاز کـه در عـهد رسول الله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند که خـداوند تـعالی در سـوره توبه با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. ۵۵

 «قل إن کان آباؤکم وأبناؤکم وإخوانکم وأزواجـکم وعشیرتکم وأموال اقترفتموها وتجارة تخشون کسادها ومساکن ترضونها أحب إلیکم من الله ورسوله وجـهاد فی سبیله فتربّصوا حـتی یـأتی الله بأمره...؛ ۵۶ بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید و خانه هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر اسـت، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند!»

در آیه ای دیگر از همین سوره می فرماید: «إلا تنفروا یعذبکم عذاباً ألیماً...؛ ۵۷ اگر به سوی میدان جهاد حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می کند.»

قـرآن و وعـده نصرت الهی

از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که «إن تنصروا الله ینصرکم ویثبت أقدامکم» و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید. ۵۸

خداوند می فرماید: «یا أیـها الذیـن آمنوا إن تنصروا الله ینصرکم ویثبت أقدامکم؛ ۵۹ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر آیین خدا را یاری کنید شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد.»

ابن جریر طبری ذیل این آیه می نویسد:

خداوند می فرماید: ایـ کـسانی که خدای یکتا و پیامبرش را تصدیق نموده اید، اگر خدا را یاری کنید، او هم شما را از طریق نصرت پیامبرش یاری خواهد کرد، یعنی پیامبر را بر دشمنانش در جهاد علیه کفر پیروز می گرداند تا دیـن خـود و اولیـائش را موفق و سرفراز سازد... حتی اگـر تـعداد شـما اندک و شمار دشمنانتان زیاد باشد. ۶۰

نکته مهم در این آیه این است که یاری خدا محدود به جنبه خاصی از زندگی بشر نـیست، یـعنی جـسم و جان و درون و برون آدمی را احاطه می کند. البته در میان هـمه گـونه های یاری کردن روی مسئله «ثبات قدم» تأکید می کند، زیرا ایستادگی در برابر دشمن مهم ترین رمز پیروزی است و برندگان جنگها کسانی هـستند کـه ثـبات و استقامت بیشتری نشان می دهند. لذا در داستان پیکار طالوت، فرمانده بزرگ بـنی اسرائیل، با جالوت، آن زمامدار ستمگر، می خوانیم: مؤمنان اندکی که با او بودند، هنگامی که در برابر انبوه دشمن قرار گرفتند، گـفتند: «ربـنا أفـرغ علینا صبراً وثبّت أقدامنا وأنصرنا علی القوم الکافرین؛ ۶۱ پروردگارا! صبر و اسـتقامت را بـر ما بریز و گامهای ما را استوار دار و در برابر قوم کافر یاری فرما.» و در آیه بعد از آن می خوانیم: «فهزموهم بإذن الله؛ یـاران طـالوت، لشـکر نیرومند جالوت را به فرمان خدا شکست دادند.» بنابراین از مجموع این گونه آیات قـرآنی فـهمیده مـی شود که نتیجه صبر و ثبات قدم، پیروزی بر دشمن است.

مخالفت با نژادپرستی

... ملتها را دعـوت بـه وحـدت کنند و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است، بپرهیزند.... ۶۲

توصیه امام خمینی (س) در اینجا اشاره بـه ایـن آیه دارد: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر أو أنثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتـعارفوا إن أکـرمکم عـندالله أتقاکم؛ ۶۳ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تـا یـکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.» این آیـه قـلم سـرخ بر تمام امتیازات ظاهری و مادی کشیده و اصالت و واقعیت را به مسئله تقوا و پرهیزکاری می دهد و می فرماید بـرای تـقرب به خدا هیچ امتیازی جز تقوا مؤثر نیست. در شأن نزول این آیـه نـقل کـرده اند: پس از فتح مکه پیغمبر دستور داد تا اذان بگویند. بلال بر پشت بام کعبه رفت و اذان گفت. عـتاب بن اسید کـه از آزادشـدگان بود گفت: شکر می کنم خدا را که پدرم از دنیا رفت و چنین روزی را ندید! و حـارث بن هشام گـفت: آیا رسول اله غیر از این کلاغ سیاه کسی را پیدا نکرد؟! در اینجا بود که آیه فوق نازل شد و مـعیار ارزش واقـعی را بیان کرد. ۶۴

اسلام با «عصبیت جاهلی» به هر شکل آن مبارزه کرده اسـت تـا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبیله زیـر پرچـم واحـدی جمع آوری کند نه پرچم قومیت و نژاد، چـرا کـه اسلام هرگز این دیدگاههای تنگ و محدود را نمی پذیرد و حتی در حدیثی آمده که پیامبر در مـورد عـصبیت جاهلیت فرمودند: «دعوها فانها مـنتنه؛ آن را رهـا کنید کـه چـیز مـتعفنی است.» ۶۵

قرآن و توصیه به برادری

... و بـا بـرادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که هستند دست برادری دهـند کـه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگـر این برادری ایمانی بـا هـمت دولتها و ملتها و با تأیید خـداوند مـتعال روزی تحقق یابد، خواهید دید که بزرگ ترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل می دهند. ۶۶

قرآن در ایـن باره فـرموده است: «إنما المؤمنون إخوة فـأصلحوا بـین أخـویکم؛ ۶۷ مؤمنان برادر یـکدیگرند، پس دو بـرادر خود را صلح و آشتی دهـید.»

بـر اساس این اصل مهم اسلامی، مسلمانان از هر نژاد و هر قبیله و دارای هر زبانی که بـاشند، بـا یکدیگر احساس عمیق برادری می کنند، هـر چـند یکی در شـرق جـهان زنـدگی کند و دیگری در غرب. بـه عنوان نمونه می توان از مراسم پرشکوه و بین المللی حج یاد کرده که صحنه ای است از تحقق عینی ایـن قـانون مهم اسلامی. به سخن دیگر، اسـلام تـمام مـسلمانان را بـه مـثابه یک خانواده مـی داند و هـمه را خواهر و برادر یکدیگر خطاب کرده است. در روایات نیز روی این مسئله تأکید فراوان شده است. امام صـادق مـی فرماید: «المـؤمن أخ المؤمن، کالجسد الواحد، اذا اشتکی شیئاً منه وجـد ألم ذلک فـی سـائر جـسده، وارواحـهما مـن روح واحدة؛ ۶۸ مؤمن برادر مؤمن است و همگی به منزله اعضای یک پیکرند که اگر عضوی از آن به درد آید، دیگر عضوها را نماند قرار، و ارواح همگی آنها از روح واحدی گرفته شـده است.»

در اصول کافی در ابواب مختلفی تحت عناوین «ثوابت دیدار برادران ایمانی، مصافحه، معانقه، یاد کردن آنها، مسرور نمودن قلوب آنها، برآوردن حاجات آنها» روایات زیادی وارد شده است.

مهدور الدم بودن مـفسدان فـی الارض

... کشتن عده ای که مفسد فی الارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی می کنند شما را به فریاد درآورده و با کسانی که با صراحت اسلام را محکوم می کنند و بر ضد آن قیام مـسلحانه یـا قیام با قلم و زبان که اسفناک تر از قیام مسلحانه است نموده اند پیوند می کنید و دست برادری می دهید و آنان را که خداوند مهدور الدم فرموده نور چشم مـی خوانید.... ۶۹

قـرآن کریم فتنه گران در جامعه را «مهدور الدم» دانـسته و چـنین دستور داده است: «وقاتلوهم حتی لاتکون فتنة ویکون الدین کله لله؛ ۷۰ و با آنها پیکار کنید تا فتنه (شرک و سلب آزادی) برچیده شود و دین همه مـخصوص خـدا باشد.»

 «فتنه» هرگونه اعـمال فـشار را شامل می شود. لذا گاهی در قرآن کلمه فتنه به معنای شرک و بت پرستی آمده است که انواع محدودیتها و فشارها را برای جامعه در بردارد. همچنین به فشارهایی که از ناحیه دشمنان برای جلوگیری از گسترش دعوت اسـلام و بـه منظور خفه کردن ندای حق طلبان و حتی بازگرداندن مؤمنان به سوی کفر به عمل می آید، «فتنه» اطلاق شده است.

آری، جلوه های قرآن در سراسر وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی (س) جلوه گر و نمایان است. ایـشان گـاه به صـورت مستقیم و گاه با کنایات و اشارات به آیاتی از قرآن کریم استناد نموده و همه ملت را به رعایت آنها تـوصیه فرموده است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد!

جمع بندی و نتیجه گیری

امام خمینی (س) کـه از بـندگان صالح و از عارفان سالک و واصل به حق بود، همه حرکات و سکنات و امور مختلف زندگی خویش را بر محور قـرآن و بـر مبنای سنت تنظیم نموده بود. این حقیقت را می توان از رهگذر مطالعه وصیت نامه سیاسی ـ الهـی آن شـخصیت وارسـته به وضوح دریافت.

در این پژوهش مختصر که تحت عنوان «جلوه های قرآن در وصیت نامه امام» ارائه گردید، بـا استناد به چهارده مورد از اندیشه های آن امام راحل که در واپسین ایام عمر بابرکت خـویش و در آخرین منشور هدایتگر خـود مـطرح نموده بود، دیدگاههای قرآنی آن بزرگوار که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به ۳۵ آیه از قرآن مجید اشاره فرموده بود، مورد بررسی تفسیری قرار گرفت. یکی از نتایج بسیار مهمی که از این بررسی بـرداشت می گردد، اثبات جامعیت قرآن و عدم تفکیک دین از سیاست است که پیوسته آن رهبر عظیم الشأن مورد تأکید قرار می داد. اهم آرای تفسیری امام خمینی (س) که در وصیت نامه آن حضرت جلوه گر شده است و در این پژوهش مطرح گـردید، عـبارت اند از: قرآن عامل رشد جهانیان، نقطه جمع همه مسلمانان، وسیله اقامه قسط و عدل جهانی، حیات بخش و نشاط آفرین، نجات بخش بشر از جمیع قید و بندها، احیاگر حقوق زنان، تأکیدکننده بر تعلیم و تعلم و کسب علم و دانـش، طـراح حکومت و سیاست بر مبنای دین و معنویت، ترغیب کننده مؤمنان به جهاد و مبارزه با کفر و کافران، مخالفت با نژادپرستی و توصیه به برادری است.

گفتنی است که پاره ای از موارد مذکور، با آرایـ تـفسیری مهم ترین مفسران اهل سنت همچون امام فخر رازی، آلوسی بغدادی، جلال الدین سیوطی، ابن جریر طبری و سیدقطب مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفت و خوشبختانه در تمام آن موارد، قرابت بسیار زیادی میان آرای آنان با اندیشه های امام خمینی (س) مـشاهده گردید.

در پایان پیشنهاد می گردد کـه بـررسی تـطبیقی آرا و اندیشه های قرآنی آن امام راحل در تمام آثارش، با آرای تفسیری اهل سنت پی گیری شود، چرا که چنین تحقیقاتی در زمره بایسته های پژوهشی قرآن در دوران معاصر بـه شـمار مـی رود.

پی نوشتها:

وصیت نامه سیاسی ـ الهی، امام خمینی (س)، ص۳، چ۲، قم، انـتشارات صـحفی، ۱۳۷۳.

همان، ص۵.

جن: ۱ ـ ۲.

آل عمران: ۱۰۳.

الدر المنثور فی تفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۱۰۷، چ۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.

ر. ک. تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۸ ـ ۲۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۴.

عذر تـقصیر بـه پیـشگاه محمد و قرآن، جان دیون پورت، ترجمه سیدغلامرضا سعیدی، ص۷۷، چ۲، تهران، اقبال و شـرکاء، ۱۳۳۵.

نقشه های استعمار، صواف محمد محمود، ترجمه سیدجواد هشترودی، ص۳۸، تهران، سعید نو، ۱۳۵۷.

تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاو لوبون، چ۳، تـهران، چـاپ عـلمی، ۱۳۱۸.

نگاهی به تاریخ جهان، ج۱، ص۳۱۷، چ۷، تهران، چاپ سپهر، ۱۳۶۱.

ص: ۲۹.

بقره: ۳۱.

نساء: ۱۳۵.

مائده: ۸.

قـصص: ۵.

نـهج البلاغه، کلمات قصار، ش۲۰۹، چ۱، قم، انتشارات مجتبی، ۱۳۷۹.

تفسیر نورالثقلین، الحویزی، ج۴، ص۱۱۰، چ۴، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۷۳.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۱۳.

فـرقان: ۳۰.

ر. ک. تـفسیر نـمونه، ج۱۵، ص۷۶ـ۷۷، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲.

روح المعانی، ج۱۱، ص۲۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.

انفال: ۲۴.

عنکبوت: ۶۴.

تفسیر المیزان: ج۹، ص۴۳ـ۴۵، چ۲، قم، انـتشارات جـامعه مـدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۹۱ق.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۷.

همان، ص۹.

غافر: ۴۰.

التفسیر الکبیر، ج۹، ص۱۹۵، چ۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.

نـمل: ۹۷.

فـصلت: ۴۶.

نـساء: ۳۲.

آل عمران: ۳۲.

تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۲۲ و ج۱۷، ص۳۱۳، چ۱۰، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین، ۱۳۷۲.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۱۱.

لقمان: ۲۰.

مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۱، چ۱، بـیروت، دارالمـعرفه، ۱۴۰۶ق.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۱۱.

یس: ۸۳.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۱۶.

رعد: ۱۹.

ر. ک. تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۱۸۳، تهران، دارالکتب الاسـلامیه، ۱۳۶۰.

نـمل: ۱۵.

فـی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۶۳۳ ـ ۲۶۳۴، چ۲۴، بیروت، دارالشروق، ۱۴۱۵.

انبیاء: ۸۱.

مجمع البیان، ج۷، ص۹۲.

مؤمنون: ۲۷.

هود: ۳۷.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۱۶.

انبیاء: ۱۰۵.

حـدید: ۲۵.

اعـراف: ۱۵۷.

قصص: ۵.

جمعه: ۲.

سبأ: ۱۲.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۱۹.

توبه: ۲۴.

توبه: ۳۹.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۲۰.

محمد: ۷.

جـامع البـیان عـن تأویل آی القرآن، ج۱۳، ص۵۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق.

بقره: ۲۵۰.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۳۱.

حجرات: ۱۳.

روح البیان، ج۹، ص۱۰۸، چ۱، بیروت، دار احیاء التـراث العـربی، ۱۴۲۱ق.

فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۳۴۳، چ۲۷، بیروت، دارالشروق، ۱۴۱۹ ق.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۳۱.

حجرات: ۱۰.

اصول کافی، ج۲، ص۱۶۶، چ۶، تـهران، دارالکـتب الاسـلامیه، ۱۳۷۵.

وصیت نامه امام خمینی (س)، ص۴۱.

انفال: ۳۹.

 

آدرس ثابت: ۳۱۷۸۰۴ / https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage

مقالات مرتبط

بررسی مقایسه ای مسائل اجتماعی ایران و تاجیکستان

ترکان پارسی گوی...

مداخله نظامیان در سیاست

مایه های ادبی اسطوره ایران باستان در شعر حافظ

انگیزه های توجه به ایران باستان در شعر عصر مشروطه

تحلیل محتوای آثار صمد بهرنگی (معرفی پایان نامه)

رویکردی جدید در ادبیات تطبیقی: ادبیات مقایسه ای شبکه ای (در حوزه ی ادبیات پایداری)

ذاتی گرایی ارسطویی و ذاتی گرایی علمی برایان الیس

تأملی در خنیاگری در ایران باستان

تحلیل سیر تکوینی تعاریف ادبیات پایداری در ایران

بررسی مسایل اجتماعی در آثار سعدی (کلیات)

تبیین حقوقی خیار در حقوق خصوصی ایران؛ با تاکید برخیار فسخ

عناوین مشابه

منشور سعادت؛ شرحی بر وصیتنامه الهی - سیاسی حضرت امام خمینی (س)

منشور سعادت؛ شرحی بر وصیتنامه الهی - سیاسی حضرت امام خمینی (س)

منشور سعادت؛ شرحی بر وصیتنامه الهی-سیاسی حضرت امام خمینی (س)

از وصایای سیاسی الهی حضرت امام خمینی (س)

از وصایای سیاسی الهی حضرت امام خمینی (س)

فرازی از وصیت نامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی (س)

منشور سعادت؛ شرحی بر وصیت نامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی (س)

هم صدا با نهضت اسلامی؛ شرحی بر وصیت نامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی (س)

منشور سعادت؛ شرحی بر وصیت نامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی (س)

منشور ماندگار؛ شرح وصیت نامه ی الهی سیاسی حضرت امام خمینی (س)(خودباختگی، اندوهی دامنه دار)

 

. انتهای پیام /*