تفاوت خط انبیاء با خط عافیت طلب از منظر امام خـمینی (س)؛ آسمان در انتظار بریدگان از علفزار

پدیدآورنده (ها): ابراهیم زاده، حسن

آفتاب مغموم و گـرفته روز هـشت تـیرماه ۱۳۶۰ در حالی طلوع کرد که جمعی مغموم از فاجعه شب گذشته در انتظار رؤیت خورشید انقلاب در حسینیه جـماران لحظه شماری می کردند. در آن صبح غمگین نه فقط آن جمع، بلکه مردم ایران و جهان اسـلام و حتی دشمنان انقلاب هـم در انـتظار واکنش مردی بودند که جمعی از یاران او یا در کوی شهادت آرمیده بودند و یا بر تخت بیمارستان در هروله بین مقصد شهادت و ادامه خدمت طی طریق می کردند. در آن لحظات سنگین و پرالتهاب، چهره آرام و مصمم امام خـمینی (س) که در قاب نگاه مردم جای گرفت، آن جمع چون فرزندانی که در بد حادثه به دامان پدر خود آویخته می شدند آرام گرفتند. بغض ها آرام آرام آزاد شد و چون امام از مظلومیت بهشتی گفت ایران هم آوای جمع جماران گریست.

امام خـمینی (س) چون همیشه با چند جمله نغز و پرمعنا از کنار اصل حادثه گذشتند و نگاه های مردم را متوجه افق دیگری کردند، متوجه «آفتاب عالمتاب اسلام»، یعنی اسلام اصیل، اسلام انبیاء و اولیای الهی.

امام در آنـ روز بـرخلاف انتظار بسیاری به سراغ خط مقابل اسلام نرفتند و از کافران و مشرکان و منافقان نگفتند، بلکه به سراغ اردوگاه و خاکریز جبهه اسلام اردوگاه خودی رفتند و از دو جریان در این اردوگاه و پشت این خاکریز سـخن بـه میان آوردند. گویی امام خـمینی (س) جای پای حوادث هفتم تیر در به شهادت رساندن شهید بهشتی و یارانش و سوء قصد به جان آیت الله خامنه ای در ششم تیر در مسجد ابوذر تهران را در همین جبهه دنـبال مـیکردند. ردپایـی که از صدر اسلام تا کـنون و از آغـاز نـهضت تا به امروز ادامه داشته است. رد پای کسانی که در عین دینداری و در بد حادثه یا غایبند و یا هنری جز توجیه ندارند. امـام از دو طـریقه سـخن به میان آوردند و فرمودند:

 «... از صدر اسلام تا کنون دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص راحت طلب که تمام همّشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند، می کردند، اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود. » (۱)

امام خـمینی (س) در ادامه با ترسیم حرکت امام حسین (ع) به سوی کربلا و تلاش بـرخی بـرای بـازداشتن آن حضرت از این سفر به سخنان مشابه برخی در آغاز نهضت اشاره کـردند کـه مقابله با رژیم و ایستادگی در مقابل اسلحه را دیوانگی می خواندند. امام این افراد را در دسته ای تعریف کردند که هـمّشان عـلف اسـت و فرمودند:

 «... یک دسته این طورند که حضرت امیر سلام الله علیه از اینها تعبیر مـی کند کـه ایـنها همّشان علفشان است. (۲) مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود. شـهوتشان را بـر هـمه چیز مقدم می دارند. نماز هم می خوانند و روزه هم می گیرند و عبادات شرعی را هم به جا مـی آورند، لکـن این طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در یک چـیزی قـرار بـدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، یک کار جنون آمیز بوده است!

یـک دسـته دیگر هم انبیاء بوده اند و اولیای بزرگ. آن هم یک مکتبی و خطی بود. تمام عـمرشان را صـرف مـی کردند در اینکه با ظلم ها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع می شود، همّشان را اینها صرف می کردند در مـقابله بـا اینها.» (۳)

امام خـمینی (س) سپس در ترسیم خط انبیاء و اولیا به حرکت سیدالشهدا «ع» و زنـدانی شـدن امـام موسی بن جعفر «ع» اشاره فرمودند:

 «این دو رشته از اول خلقت تا به حال بوده اند. رشته تعهد به اسـلام و ایـستادگی در مـقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرت های شیطانی و سازش.» (۴)

امام خـمینی (س) در این روز با یادآوری ایـن نـکته که برخی از افراد در همان آغاز نهضت با اولین برخورد ساواک عقب نشستند، پرسشی را مطرح کردند و فـرمودند:

 «... خـب تکلیف چیست؟ تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه اسلام و انـبیاء را و راحـت طلبی را انتخاب کنیم و چند روز زندگی حیوانی را ادامه بـدهیم و بـا حـیوانات فرقی نداشته باشیم؟! حیوانات هم، «وَإِنْ مِنْ شـَیْءٍ إِلا یُسـَبِّحُ بِحَمْدِه» (۵) آنها هم ذکر و تسبیح دارند لکن همّشان علفشان است. انسان هم بـاید ایـن طوری باشد که همّش عـلفش بـاشد و هرچه ذلتـ و خـواری اسـت تن به آن بدهد، برای اینکه چـند روز زنـدگی مرفه بکند؟!» (۶)

امام خـمینی (س) در همین روز و در جلسه با قـضات دیـوان عالی کشور، رؤسای شعب، مستشاران و دادیاران دادگـستری، در سخنانی کوتاه درباره فـاجعه هـفتم تیر و نصب جانشین شهید بـهشتی از ایـستادگی سخن به میان آوردند و فرمودند:

 «... یا باید انسان تن در بدهد به همه ذلتـ ها و زیـر بار بودن ها و تحت سلطه بـودن ها و یـا اگـر بخواهد مستقل بـاشد، بـاید عوارض و لوازمش را بپذیرد. مـلت مـا چون خواسته است مستقل و آزاد باشد و دست جنایتکاران را از این کشور قطع کند، لابد در این پیـامدها هـم ایستادگی می کند.» (۷)

در همین جلسه است کـه امام خـمینی (س) تـفاوت حـرکت انـبیایی شهید بهشتی با حـرکت دینداران راحت طلب و راضی به علفزار دنیا را آشکار می سازد. تفاوت مردی که برای اسلام و انقلاب بـه دل خـطر زد؛ تهمت ها را به جان خرید و به تـعبیر امـام هـمه مـخالفان اسـلام او را مورد هجمه قـرار دادنـد. خطری که از نگاه امام رهروان دیگر آیت الله بهشتی هم باید خود مهیای چنین حملاتی بکنند. امـام در ایـن جـلسه می فرماید:

 «... این را من کراراً گفته ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیم شان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می شناختم و روحیاتش را مطلع بودم و می دانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبتهایی که همه می کردند، آن طور جلوه دادند. یک مرد صالحی را به صورت یک دیکتاتور درآوردند! و شما باید مهیا [ی ] این جور مسائل باشید؛ » (۸)

و باز در همین روز است که امام خـمینی (س) در پیام تسلیتی به پدر شهید محمد منتظری با تأکید بر این نکته که «... محمد شما و ما خود را وقف هدف کـرد و بـرای پیشبرد آن سر از پا نمی شناخت» (۹)، او را فرزند اسلام و قرآن نامیدند و با اشاره به شکنجه های جسمی و روحی او در راه اسلام و قرآن، مسیر حرکت او را که همانا حرکت شجاعانه در خط انـبیاء و اولیـای الهی بود، حرکت در راه حق خـواندند و فـرمودند:

 «... او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمری در زجرها و شکنجه ها و از آن بدتر، شکنجه های روحی از طرف بدخواهان به سر برد. او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طی کرد» (۱۰)

امام خـمینی (س) یـک روز قبل، در روز هفتم تیر ۱۳۶۰ به مناسبت سوء قصد نافرجام علیه آیت الله خامنه ای نماینده خود در شورای عالی دفاع و امام جمعه تهران، از فداکاری های این عالم مجاهد در جبهه ها و جنگ در کنار ویژگی های دیگر علمی و معنوی ایـشان یـاد کردند که در جبهه اسلام اصیل و انقلابی جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارد. امام در این روز خطاب به ایشان فرمودند:

 «... اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما (روز ۶ تیر ۱۳۶۰ در حالی که آقای خامنه ای در مسجد ابو ذر تهران بعد از نماز ظهر به ایراد سخنرانی و پاسخ به سؤالات حاضران مشغول بود بر اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت از سوی تروریستهای منافق کار گذاشته شده بود، بشدت مجروح شد. با دعای امام و تلاش بی وقفه پزشکان، خوشبختانه ایشان از این سوء قصد جان سالم به در بردند هر چند که بر اثر این حادثه یک دست ایشان سلامتش را باز نیافت.) که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. » (۱۱)

در روز هفتم و هشتم تیر ۱۳۶۰ امام خـمینی (س) در ضمن پیام ها و سـخنرانی های خـود به مجاهدت های سه شخصیتی اشاره کردند که با رفتن به دل حادثه ها و خطرها و مـبارزه بـی امان بـا طاغوت های زمان، نام خود را برای همیشه تاریخ در دفتر مردان «آسمانی » ثبت و «علفزار » دنیا را برای عـافیت طلبان رها کردند.

نگاهی به مواضع و ایستادگی این سه سردار جبهه اسلام اصیل در بـرابر دشمنان اسلام و ایران بـه خوبی نـشان می دهد که چرا امام خـمینی (س) با چنین ادبیاتی از آنان یاد کردند. آیت الله بهشتی در اوج مظلومیت، حتی از جانب برخی از دینداران و دوستان انقلاب، هرگز در برابر هیمنه دشمنان نظام سلطه سر فرود نیاورد، تـا آنجا که بر قله نترسیدن از مرگ، آمریکا و اروپا و بلوک شرق را چنین خطاب قرار داد و گفتند:

 «... من هیچ اعتنایی به آمریکا ندارم. هیچ اعتنایی به اروپا ندارم. هیچ اعتنایی به اردوگاه شرق ندارم. اگر شـما مـلت، حقیقت را همان طور که هست بشنوید و بپذیرید و به آن مؤمن باشید و پیوندتان با انقلاب، رهبری انقلاب و مدیریت انقلاب استوار بماند، بگذارید آمریکا توی این خیال ها و خواب های خوش فرو رود....» (۱۲)

شهید محمد مـنتظری اسـطوره مقاومت و مرد میدان مبارزه در داخل و خارج از کشور که به تعبیر امام خـمینی (س) در راه هدف سر از پا نمی شناخت، در ادامه مبارزه با نظام سلطه و گروهک و جریان های راست گرا و چپ گرا و اعتلای پرچم اسلام انقلابی تـا بـدانجا پیش رفت که حتی از سوی نزدیک ترین افراد خود هم مورد سرزنش و اتهام قرار گرفت. او در برابر دشمنان اسلام و انقلاب چنان مواضع و سخنان ماندگاری از خود بر جای گذاشت که تاریخ تـشیع و ایـران بـرای چنین شخصیتی به خود مـی بالد. او در جـلسه ۱۴۴ مـجلس شورای اسلامی به تاریخ ۲۴/۲/۶۰ یعنی درست ۴۵ روز قبل از شهادتش در دفاع از مواضع انقلابی خود در برابر لیبرال ها و دلدادگان آمریکا، تنها چاره دشمنان اسلام را در بـرابر سـخنان روشـنگرایانه خود، به شهادت رسیدنش توسط دشمنان اسلام و انـقلاب خـواند و گفت:

 «بسم الله الرحمن الرحیم. جناب آقای صباغیان در سخنانشان مطلبی را گفتند که مثل اینکه من هر وقت حرف حق مـی زنم دیـوانه شـده ام یا اختلال روانی دارم یا از این چیزها... حالا الفاظش یادم نیست، اتهامی را به من وارد آوردند که به قول خودشان نقل هم کردند. من لازم اسـت، تـوضیحی در ایـن جهت بدهم. به خدمتتان عرض کنم که ما در این کشور، بـا آمـریکا و ابرقدرت ها جنگ داشته ایم و داریم و خواهیم داشت و تا وقتی هم که زنده هستیم همین طور خواهد بـود، مـگر ایـنکه ایادی آمریکا یا وابستگان به آمریکا، بنده و یا امثال بنده را بکشند؛ ولی تـا زنـده هـستیم به راهمان ادامه می دهیم.» (۱۳)

در همان روز هفتم تیرماه که شهید بهشتی و شهید منتظری در کنار هـم و دیـگر یـاران امام در آغوش شهادت آرام گرفتند، امام خـمینی (س) در پایان پیام خود به آیت الله خامنه ای نوشتند:

 «از خـداوند تـعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.» (۱۴)

خداوند دعای امام را مـستجاب کـرد و آیـت الله خامنه ای ماند، اما کمتر کسی باور می کرد که روزی تمام اَحقاد بدریه و خیبریه و اُحدیه زنـده شـود و کسانی از جبهه خودی به صف کینه ورزان بپیوندند که روزی در کنار امام و حتی در بیت امـام از مـذمت عـلفزار دنیا می گفتند و می نوشتند. فتنه سال ۸۸ را می توان بزرگ ترین و پیچیده ترین فتنه در عصر غیبت خواند. فتنه ای که ریـشه در کـینه های کهن و در گردنه انقلاب و آنجا داشت که روح خدا و رأی خبرگان منتخب مردم، دسـت عـلی انـقلاب را بالا بردند. ریشه در گذشته انقلاب و جائی داشت که انقلاب از کنار نامهربانی ها و بی مروتی های خیلی ها گذشته بـود و حـالا هـمان ها آمده و در کنار کسانی ایستاده بودند که بر سر سفره انقلاب به نـام و نـان رسیده و بر مسندهایی چون ریاست جمهوری و نخست وزیری و ریاست مجلس تکیه زده بودند و اسلام و انقلاب و مظهر آن را نشانه رفـته بـودند. فتنه ای سخت که هم مرجع داشت، هم مسجد، هم روزنامه داخلی، هـم مـاهواره خارجی، هم بیانیه خوان حقوق بشر، هم تـیرانداز وسـط خـیابان، هم طباله و رقاصه و کاباره خوان بی حیا و هم مـحقق و مـعمم و نمازشب خوان بی بصیرت و...

ایستادن در برابر این فتنه هزارتو با انسان های هزار رنگ و هزار چـهره، فـقط دل شیر و مرد خطر نمی خواست؛ بـلکه کـسی را می خواست کـه ریـشه در تـاریخ داشته باشد، تاریخی که گوشش بـا نـاله های چاه کوفه و نجوای شبانه و شمشیر در شب عاشورا آشنا باشد.

در بینش معادلاتی و بـر اسـاس محاسبات مادی، شکست در برابر این فـتنه عظیم امری اجتناب ناپذیر بـود. چـرتکه عقلانیت معامله گر می گفت که لحـظه خـداحافظی انقلاب با همه آرمان و اهداف و با همه یاران خود در ایران و جهان فرا رسـیده اسـت. در این هنگامه بود که آیـت الله خـامنه ای در امـتداد جریان خط انـبیاء و اولیـای الهی و به تأسی از امـام شـهیدان و شهدائی چون بهشتی، محمد منتظری و همه شهیدان تاریخ توحیدی در اردوگاه اسلام اصیل، ایستادن را بـر نـشستن ترجیح داد، با این تفاوت که ایـن بـار این خـلف صـالح امـام، جلوه ای از خلوت خود را بـا مولایش را آشکار کرد، علفزار دنیا را به آنانی که همّشان علفشان است بخشید و بی واهمه و بی اعتنا بـه هـمه دنیای کفر و شرک و نفاق رو به آفـتاب مـنتظران و رو بـه قـطب عـالم امکان گفت:

 «... ای سـید مـا! ای مولای ما... من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما بـه مـا دادهـ اید. همه اینها را کف دست گرفته ام و در راه این انـقلاب و در راه اسـلام فـدا خـواهم کـرد ایـنها هم نثار شما باشد. سید ما! مولای ما! دعا کن برای ما. صاحب ما و پشتیبان ما شما هستید. ما این راه را ادامه خواهیم داد. با قدرت هم ادامه خـواهیم داد. در این راه ما را با دعا و حمایت و توجه خود پشتیبانی بفرما.» (۱۵)

و دعا و حمایت و پشتیبانی مولا مشمول سلاله پیامبر «ص» شد؛ معادلات و محاسبات در هم شکستند و معجزه دیگری از جنس معجزه ای که خداوند در هر زمانی در بـرابر دیـدگان پیروان خط انبیاء و اولیای الهی به منصه ظهور می رساند که نیل را شکافت و ابابیل را رساند، روی داد.

پی نوشت:

۱- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۱۹.

۲- نهج البلاغه، نامه ۴۵ (نامه به عثمان بن حنیف)

۳- همان، ص ۵۲۰ و ص ۵۲۱

۴- همان، ص ۵۲۱.

۵- سوره اسراء آیه ۴۴؛ مـوجودی نـیست مگر آنکه به حمد و سپاس خداوند تسبیح گوی است.

۶- همان، ۵۲۳.

۷- همان، ۵۱۶.

۸- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۱۵.

۹- همان، ص ۵۱۱.

۱۰- همان.

۱۱- همان مدرک، ص ۵۰۳ و ۵۰۴.

۱۲- ارزش ها در نگاه شهید بهشتی، ص ۵۶.

۱۳ - فرزند اسلام و قـرآن، دفـتر اول، ص ۳۹۵.

۱۴- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۰۴.

۱۵- خطبه های نماز جـمعه، خـرداد ۱۳۸۸.

سوتیتر:

امام در سخنانی درباره فاجعه هفتم تیر و نصب جانشین شهید بهشتی از ایستادگی سخن به میان آوردند و فرمودند: «... یا باید انسان تن در بدهد به هـمه ذلتـ ها و زیر بار بودن ها و تـحت سـلطه بودن ها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد. ملت ما چون خواسته است مستقل و آزاد باشد و دست جنایتکاران را از این کشور قطع کند، لابد در این پیامدها هم ایستادگی می کند.»

آدرس ثابت: ۱۶۸۳۵۴۵https: //www. noormags. ir/view/fa/articlepage/

عناوین مشابه

تهذیب نفس و سیر و سلوک از منظر عارف کامل امام خـمینی (س)

تهذیب نفس و سیر و سلوک از منظر عارف کامل امام خـمینی (س)

وهابیت و آل سعود از دیدگاه امام خـمینی (س)

مراقبه های سلوکی بیست و دوم بهمن از نگاه امام خـمینی (س)

واکاوی مبانی حقوقی نظریه تغییرجنسیّت از منظر امام خـمینی (س)

هماهنگی علم و دین از دیدگاه امام خـمینی (س)

امام خـمینی (س) از منظر دانشمندان جهان

امام خـمینی (س) علیه از منظر اندیشمندان اسلامی و غربی

تعارض سه قاعده فقهی «تلف قبل از قبض»، «تلف در زمان خیار» و «الخراج بالضمان» از نظر شیخ انصاری رحمة الله علیه، امام خـمینی (س) و آیه الله خویی رحمة الله علیه

خطر انحراف دانشگاه و راهکارهای عملی پیشگیری آن از دیدگاه امام خـمینی (س)

. انتهای پیام /*