کاپیتولاسیون؛ سابقه آن در ایران، الغاء، احیای دوباره و عکس العمل امام خمینی (س) و پیامدهای آن

پدیدآورنده (ها): اسدی، علیرضا

۱. تـعریف کـاپیتولاسیون

کاپیتولاسیون در لغت به معنای فصل بندی و طبقه بندی مطالب است و در اصطلاح عبارت است از معاهداتی کـه به موجب آن بیگانگان حق اقامت در کشور دیگری را برای خود تحصیل می کنند و از برخی از حـقوق و مزایا به طور اختصاصی بـهره مند مـی شوند؛ به عبارت دیگر، کاپیتولاسیون عبارت است از حق قضاوت خارجیان در کشور بیگانه. (علی اکبر دهخدا. لغتنامه. تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶. ج ۳۴، ص ۳۴)

مفهوم عام حقوقی کاپیتولاسیون عبارت است از نظام قضاوت کنسولی و برخی از تصمیمات و امتیازات و مصونیتهای قضایی که به موجب تصمیمات یکجانبه یـا عهد نامه ها یا اسناد قضایی دیگر به اتباع دول مسیحی در سرزمینهای غیر مسیحی داده می شوند. (ایرج سعید وزیری. نظام کاپیتولاسیون و الغای آن در ایران. تهران، وزارت امور خارجه، ۲۵۳۷. ص ۴. )

بنابراین، سه عنصر تشکیل دهنده ی کاپیتولاسیون عبارت اند از:

۱. بیگانگان به تمام معنی از شمول قوانین و دادگاههای دولتی که در سرزمین آن سـاکن اند خـارج و مستثنی هستند.

۲. بیگانگان تابع قدرت و مقامات ملی خود (کنسولها) می باشند.

۳. دولت نسبت به آنان از حق قانونگذاری و قضایی، که قسمتی از حق حاکمیت داخلی کشور را تشکیل می دهد، با طیب خاطر صرف نظر مـی نماید. (محمود عـباسی. اسـترداد مجرمین. تهران، گنج دانش، ۱۳۷۳. ص ۴۲. )

کـاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی براساس قرارداد خاص یا استفاده از شرط دولت کاملة الوداد است. در تاریخ معمولا کشورهای نیرومند، بنابر دلایل و شرایط و بهانه های بسیار، این اختیارات را در ممالک ضعیف به دست آورده اند. برطبق کاپیتولاسیون، اتباع بیگانه از شمول قوانین جـزایی و مـدنی در قـلمرو کشور میزبان مستثنی هستند و رسـیدگی بـه دعـاوی حقوقی و جرایم آنها در دادگاههای مخصوص و یا محاکم مختلط یا با حضور کنسول کشور خارجی انجام می گیرد. این وضعیت نشان می دهد کـشوری کـه بـرتری نظامی و سیاسی و فرهنگی دارد می تواند به تحقیر دیگر مـلتها پرداخـته دستگاه قضایی آنها را بی اعتبار بشناسد. در قرون اخیر، در کشورهای چین، ترکیه، ایران، مصر و سایر کشورهای مشابه در آسیا و آفریقا قضاوت کـنسولی بـه نـفع کشورهای سلطه جو بر قرار شده درحالی که با قواعد اسـلامی تطبیق نداشته است. (جـلال الدیـن مدنی. تاریخ سیاسی معاصر ایران. قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۹. ج ۱، صص ۸۸-۹۰. )

سابقه کاپیتولاسیون در کشورها اسلامی

در سال ۱۵۳۵ میلادی فرانسوای دوم پادشاه فرانسه موفق شد با پادشاه عـثمانی، سـلیمان پاشـا، معاهده ای معتقد کند که آن معاهده بعدا از سوی سلاطین دیگر تکمیل گـردید و، بـه موجب آن معاهدات، خارجیان و مخصوصا فرانسویان موفق شدند خود را از قضاوت دادگاههای ترک معاف نموده در داخل کشور عـثمانی بـه مـحاکم فرانسوی که برای این منظور تشکیل شده بود مراجعه نمایند. (علی اکـبر دهـخدا، هـمان، ص ۳۴. ) این امـتیاز بـه عـلت ضعف دولت عثمانی نبود زیرا در آن زمان دولت عثمانی در اوج قدرت خود قرار داشت و مورخان آن را مدارای اسـلامی در مـقابل بـیگانگان دانسته اند. البته بعدها که دولت عثمانی در آستانه زوال و ناتوانی قرار گرفت همین دادن امتیاز قضاوت کنسولی بـه بـیگانگان، عامل مداخلات روز افزون و تجزیه آن امپراتوری بزرگ گردید. (جلال الدین مدنی، همان، صص ۹۰-۹۱. )

سابقه کاپیتولاسیون در ایران

در سال ۱۷۰۸ بـرای اولیـن بـار از طرف شاه سلطان حسین صفوی سندی که فرانسویها آن را عهد نامه می نامیدند حاوی برخی از شـرایط کـاپیتولاسیون به نفع فرانسویان صادر گردید که در آن قضاوت کنسولی در دعاوی بین فرانسویان پیش بینی شـده بـود. در سـال ۱۷۱۵ شاه سلطان حسین موادی به این سند افزود که، به موجب آن، برای کنسول ایران .

در مـارسی نـیز متقابلا حق رسیدگی به دعاوی بین ایرانیان مقیم فرانسه در نظر گرفته شـده بـود. (ایرج سعید وزیری، همان، صص ۱۱-۱۲. ) اما این سند چون موجب تسلط و نفوذی نمی گردید از آن به عنوان مبنای تسلط بیگانه در شکل کاپیتولاسیون واقـعی کـمتر نام می برند و قرارداد ترکمنچای مورد اساس شناخته می شود. (جلال الدین مدنی، همان، ص ۹۱. )

ترکمنچای و بر قراری کـاپیتولاسیون در ایـران

بعد از عهد نامه گلستان که پس از اولین جـنگ بـا روسـیه منعقد گردید و به موجب آن قسمتی از خاک ایـران جـدا شد، جنگ دومی به ایران تحمیل شد که نتیجه آن معاهده تحمیلی ترکمنچای در سـال ۱۸۲۸ م (۱۲۰۳ هــ. ش) به امضای عباس میرزا و ایـوان پاسـکیویچ نماینده و فـرمانده سـپاه روس بـود، که مدت یک قرن صدمات بـسیاری بـرای ایران داشت. (همان. ) استقلال ایران در نتیجه بر قراری کاپیتولاسیون به کلی از بین رفـت و بـعدا هر کشوری با ایران معاهده ای مـنعقد نمود پایه و اساس آن را مـعاهده تـرکمنچای قرار داد. چون مواد و فصول مـعاهده تـرکمنچای دارای اهمیت است، لازم است که چند ماده آن عینا در اینجا نقل شود؛ فـصل هـفت در امور حقوقی و فصل هشت در امـور جـزایی اسـت:

فصل هفت-تـمام امـور متنازع فیه و مرافعاتی کـه بـین اتباع روس به وقوع می رسد، موافق قوانین و رسوم دولت روسیه، فقط به رسیدگی و حکم سفیر یـا کـنسولهای اعلیحضرت امپراطور روس حل و فصل می شود و هـمچنین اسـت اختلافات و دعـاوی حـاصله مـابین اتباع روس و اتباع مملکت دیـگر در صورتی که طرفین به حکومت مشار الیه تراضی نمایند. اختلافات و مرافعاتی که مابین اتباع ایـران و اتـباع روسیه به ظهور می رسد مراجعه بـه مـحاکم ایـران شـده رسـیدگی و صدور حکم آن بـاید در حـضور مترجم سفارت یا کنسولگری به عمل آید. به این دعاوی، که بر وفق قانون ختم شـده اسـت، مـجددا رسیدگی نمی شود. اگر تجدید نظر لزوما اقـتضاء نـمود بـاید بـه اسـتحضار وزیـر مختار یا کاردار یا کنسول روس در حضور مترجم سفارت و یا کنسولگری در یکی از دفتر خانه های اعلیحضرت شاهنشاه ایران، که در تبریز و یا تهران منعقد است، تجدید رسیدگی به عمل آمـده حکم داده شود.

فصل هشت-هرگاه شخصی از اتباع روس با اتباع مملکت دیگری متهم به جرمی گردد مورد هیچ تعرض و مزاحمت واقع نخواهد گردید مگر در صورتی که شرکت او در جرم ثابت شود و در ایـن صـورت، و نیز در صورتی که تبعه روس.

بشخصه به جرم متهم شود، حاکم مملکتی نباید بدون حضور مأموری از طرف سفارت یا کـنسولگری بـه جرم مزبور رسیدگی و حکم دهند. و هرگاه در محل وقوع جرم، سفارت یا کنسولگری وجود ندارد، کار گزاران آنجا مجرم را به محلی اعزام خواهند داشـت کـه در آنجا کنسولی یا مأموری از طـرف دولت روسـیه بر قرار شده باشد؛ حاکم و یا قاضی محل استشهاداتی که بر علیه مولد شخص مظنون است تحصیل کرده و امضاء می نماید. این دو استشهاد، که بـه ایـن ترتیب نوشته شده و بـه مـحل حاکمه فرستاده می شود نوشته معتبر دعوی محسوب خواهد بود، مگر اینکه شخص مقصر خلاف و عدم صحت آن را به طور واضح ثابت نماید. پس از اینکه کما هو حقه تقصیر شخص مجرم به ثبوت رسـید و حـکم صادر شد مشار الیه به وزیر مختار یا کردار یا کنسول روس تسلیم خواهد شد که به روسیه فرستاده شود و در آنجا موافق قوانین سیاست شود. (علی اکبر دهخدا، همان، ص ۳۶؛ جلا الدین مدنی، همان، صص ۹۱-۹۲. )

خلاصه اینکه عهدنامه ترکمنچای صلاحیت دخـالت و حـضور کنسولهای روس و نـمایندگان آنان را در دعاوی مدنی و جزایی تعیین می نماید:

۱. دعاوی مدنی، که به موجب فصل هفتم عهدنامه سه حالت پیـش بینی شده بود:

الف. در فرض دعوا بین اتباع روسیه، محاکم ایران صلاحیت نـداشتند و فـقط مـأمورین کنسولی روس به حل و فصل موضوع می پرداختند.

ب. در دعاوی بین اتباع روس و تبعه دولت ثالث نیز علی الاصول محاکم ایران حـق دخـالت نداشتند مگر به رضایت طرفین دعوا.

ج. در مورد دعوا بین اتباع روسیه و اتباع ایـران حـضور کـنسول روس در جریان محاکمه الزامی بود.

۲. امور جزایی: طبق مقررات فصل هشتم قتل و سایر جرائم بر تـکیه بین اتباع دولت روسیه در صلاحیت انحصاری وزیر مختار یا کار دار یا کنسول روس و بـراساس مقررات جزائی روسیه بـود.

در مـواردی که اتباع روسیه مستقیما یا با شرکت اتباع دول دیگر متهم به ارتکاب جرمی می شدند رسیدگی به جرائم آنها بدون حضور کنسول و یا نمایندهء او امکان نداشت.

پس از اثبات جرم و صدور حکم، مجرم تـسلیم مقامات روسیه شده جهت مجازات به روسیه اعزام می گردید.

به طوری که ملاحظه می شود، طبق مفاد این فصل صلاحیت تعقیب جزائی و، بـه ویـژه، اجرای مجازات، که یکی از مهم ترین و بارز ترین عناصر حق حاکمیت ملی می باشد، رسما از دولت ایران سلب و به مقامات دولت روسیه تزاری تفویض گردیده است. کنسولهای روسیه تزاری، به موجب حقوقی کـه بـه دست آورده بودند، نه تنها در موارد خاص خود حق قضاوت را در یک کشور به ظاهر مستقل غصب کرده بودند بلکه در مواردی هم که فقط اشاره به لزوم حضور آنان در محاکم شده بـود، بـرخلاف مواد عهدنامه عملا از حدود خود تجاوز می کردند و با ایجاد نوعی حق و تو در اخذ تصمیم و حق تصویب در اجرای حکم، نتیجه احکام قضایی را مطابق مصالح و امیال خود تغییر می دادند و به طور مـستقیم در صـدور رأی مـحاکم کار گزاری دخالت می کردند. (ایرج سعید وزیری، همان، صص ۱۴-۱۷. )

اسـتفادهء کـشورهای دیـگر از کاپیتولاسیون

معاهدهء ترکمنچای موجب شد که سایر دولتهای خارجی نیز از این فرصت استفاده کنند و امتیاز کاپیتولاسیون را به نفع اتباع خود در ایـران بـه دسـت آورند. در نتیجه توسعهء روابط اقتصادی و سیاسی بین دربـار قـاجار و دولتهای اروپایی و آمریکایی در نیمهء دوم قرن نوزدهم، به تدریج، معاهداتی در زمینهء تجارت، اقامت و دریا نوردی و یا معاهدات سیاسی تحت عـنوان عـهدنامه مـودت بین ایران و دول مزبور منعقد گردید. اغلب دول غربی کوشش کردند کـه فرصت این عهدنامه ها را غنیمت شمرده و ماده یا شرطی برای استفاده از مزایا و مصونیتهای کاپیتولاسیون بگنجانند. این امر به دو شـکل انـجام شـد برخی از کشورها به طور صریح در عهدنامهء خود استفاده از امتیاز کاپیتولاسیون را ذکر کـرده اند کـه به ترتیب عبارت اند از: اسپانیا، فرانسه، آمریکا، اتریش، بلژیک، یونان، ایتالیا و آلمان. گروه دوم دولتهایی هستند کـه بـا ذکـر کردن شرط دول کاملة الوداد از این امتیاز بهره مند شدند، که عبارتند از: انگلیس، هلند، دانـمارک، سـوئد، نـروژ، سوئیس، مکزیک، آرژانتین، شیلی، اوروگوئه و برزیل؛ (همان، صص ۱۸-۱۹) یعنی، علاوه بر روسیه، حدود بیست کشور دیـگر نـیز از امـتیاز کاپیتولاسیون در ایران بهره مند شدند.

پیامدها و مرزهای کاپیتولاسیون

حمایت کنسولهای خارجی از منافع اتباع خود در زمـینهء کـاپیتولاسیون بسیار وسیع و قدرت اجرایی آنها نیز قابل ملاحظه بود. کنسولهای خارجی به تـدریج حـمایت خـود را از اتباع دولت خود به اتباع داخلی گـسترش دادنـد. ابتدا مترجم کنسول و کارمندان و خدمه ای که شهروندان داخلی بودند از حمایت کنسول به مـوجب نـامه ای کـه کنسول می داد بهره مند شدند. بعدا بعضی از اتباع دیگر داخلی به علت هم مذهب بودن یـا طـرف معامله بودن یا انجام دادن سایر امور کنسول، با دریافت نامه ها در حوزه حـمایت کـنسول، در مـقابل مقامات انتظامی و محلی قرار گرفتند. در مراحل بعدی، کنسولها به هرکس از اتباع داخلی که تقاضا مـی کرد، بـا شـرایط سهل و در بعضی از موارد نیز در مقابل پرداخت پول، از این نوع نامه ها می دادند بدون ایـنکه رضـایت و موافقت دول محل مأموریت کسب شود. (مسعود اسد اللهی. احیای کاپیتولاسیون و پیامدهای آن. تهران، سازمان تبلیغات اسـلامی، ۱۳۷۳. ص ۳۳. ) این امر باعث شد تا رجال سیاسی کشور به سوی بـیگانگان سـوق داده شوند و بعضی علنا تابعیت کشور خارجی را بپذیرند تا از مزایای بیشتری برخوردار شـوند.

بـا استفاده از کاپیتولاسیون، اشخاص به ارتکاب اعمال خـلاف قـانون و بـست نشستن در سفارت کشورهای دیگر ترغیب می شدند. تـشدید اخـتلاف بین اتباع چند کشور برای دولت ایران ایجاد گرفتاری می کرد، مسائل اقتصادی را تابع خـواست و مـنافع بیگانگان قرار می داد و آنها هـرچه مـی خواستند به کـشور وارد و یـا از آن خـارج می کردند. برخلاف حقوق بین الملل، اصـل حـاکمیت و استقلال را متزلزل کرده به قوانین خارجی اعتبار برون مرزی می داد. از نظر قـضایی، اتـباع کشور را از حمایت کامل قضایی محروم مـی ساخت و باعث می شد که اقـلیتهای مـذهبی و ملی اطراف کنسولگری کشورهای خـارجی جـمع شوند. با مداخلات نمایندگان کنسولی دول صاحب این امتیاز، در حقیقت، حکومت واقعی به دسـت غـیر ایرانیها بود. صنیع الدوله وزیر مـالیهء ایـران بـه دست یکی از اتـباع روس کـشته شد؛ اما قاتل او بـدون هـیچ تحقیق و محاکمه ای، حتی برخلاف مقررات کاپیتولاسیون، به توسط روسها به روسیه فرستاده شد. سـید مـهدی فرخ در کتاب خاطرات سیاسی خود مـی نویسد: «حـکومت کنندگان واقعی ایـران سـفرای روس و انـگلیس بودند و قنسولهای این دو سـفارتخانه نمایندگان جبار می بودند که می زدند و می سوختند و می کشتند و کسی را یارای مقاومت در مقابل آنها نبود.» (جـلال الدیـن مدنی، همان، صص ۹۳ -۹۴. )

الغاء کـاپیتولاسیون

بـعد از انقلاب مشروطیت، عدم رضایت و گاهی خـشم مـردم نـسبت بـه کـاپیتولاسیون شدت گرفت و حـتی یـکی از علل انقلاب مشروطیت همین مسئله بود. پس از مشروطیت، دولت ایران نظامنامه ای مـنتشر کـرد بـه نـام قـانون عـدلیه که در فصل اول آن آمده بود: «مطلق دعاوی و تظلماتی که در ممالک محروسه ایران طرح می شود، اعم از اینکه متداعیین رعیت خارجه یا داخله یا از طبقه نظام یا از صنف تـجار باشند، رسیدگی و حکم قضیه بالانحصار راجع به وزارت عدلیه عظمی است. . .» (جلال الدین مدنی، همان، ص ۹۵. ) خلاصه اینکه شروع اصلاح در دادگستری بعد از انقلاب مشروطه مقدمه ای برای الغای کاپیتولاسیون گردید.

قبل از کودتای ۱۲۹۹ چند واقعه دیگر کار الغـای کـاپیتولاسیون را تسهیل کرد:

۱. جنگ جهانی اول و تأسیس جامعه ملل و بر قراری حق حاکمیت برابر برای کلیه ملل؛

۲. الغاء کاپیتولاسیون در ترکیه در سال ۱۹۱۴؛

۳. انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه و الغای عهدنامهء ترکمنچای؛

۴. صدور تصویبنامه در کابینهء صـمصام السـلطنه بختیاری. (ایرج سعید وزیری، همان، صص ۲۵ -۲۷. )

در سال ۱۲۹۷ هـ. ش دو تصویبنامه در دولت صمصام السلطنه تصویب شد و در یکی از آنها قید گردید:

معاهدات، مقاولات و امتیازاتی که از یکصد سال به این طرف دولت استبدادی روس و اتـباع آن از ایـران گرفته اند تماما تحت فشار و جـبر و زور یـا به وسیله عوامل غیر مشروطه از قبیل تهدید و تطمیع برخلاف صلاح و صرفه مملکت و ملت ایران شده است و با استناد به قانون اساسی و حق حاکمیت ایـران الغـاء می گردد.» و در تصویبنامه دیگر آمـده: «مـحاکمات وزارت خارجه باید موقوف و رسیدگی به دعاوی واقعه بین اتباع خارجه و اتباع ایران در محاکمات عدلیه موافق قوانین مملکتی به عمل آید.

این زمانی است که دولت شوروی قدرت را در روسیه به دسـت گـرفته بود، دولتی که خود با امتیازات دوره تزاری مخالف بود و پس از مذاکراتی با امضاء قرارداد ۱۹۲۱ (۱۲۹۹ هـ. ش) از برخی امتیازات تحمیلی روسیه تزاری صرف نظر کرد، البته دولت شوروی عملا تا سال ۱۳۰۶ هـ. ش، که مـجلس شـورای ملی الغـاء کاپیتولاسیون را تصویب کرد، از امتیازات آن استفاده می کرد. (جلال الدیـن مـدنی، هـمان، ص ۹۶)

بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به سلطنت رسیدن رضا خان در سال ۱۳۰۴، انگلیسیها، کـه خیالشان از بابت تأسیس یک حکومت ضد کمونیستی و وابسته به خود در ایران راحت شده بود، مانعی ندیدند کـه رژیـم جدید بعضی از امتیازاتی را که بیگانگان در قرن نوزدهم اخذ کرده بودند و اکنون بی فـایده شـده بـود، لغو کند تا بدین وسیله به وجهه و اعتبار خود بیفزاید. (اللهی، همان، ص ۳۷. به نقل از عبد الرضا هوشنگ مهدوی. تاریخ روابط خارجی ایران. تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴. ص ۳۸۳) از جمله امتیازاتی که لغو شـد کاپیتولاسیون بود که رضا شاه در ششم اردیبهشت ۱۳۰۶، خطاب به مستوفی الممالک، رئیس الوزرای وقـت فرمان الغاء آن را صادر کـرد. (همان، ص ۳۷) و بـالاخره مجلس شورای ملی الغاء کاپیتولاسیون را در سال ۱۳۰۶ هـ. ش. اعلام کرد و به همه دولی که از کاپیتولاسیون استفاده می کردند یک سال وقت داده شد تا قراردادهای جدیدی منعقد سازند. فرانسه در قبول الغاء پیشقدم شد و دول دیگر هـم کم کم تسلیم شدند. (جـلال الدیـن مـدنی، همان، ص ۹۶)

شایان ذکر است که هرچند مجلس شورای ملی بر اثر پا فشاری مردانی چون شهید مدرس و همچنین اوضاع بین المللی سر انجام لایحهء لغو کاپیتولاسیون را تصویب کرد؛ اما در تـمام دوران سـلطنت پهلوی حتی یک نفر اروپایی و آمریکایی به اتهام جاسوسی، تبانی در اخلال امور کشور، سوء استفاده مالی و اجرایی، خیانت در امانت و دهها نوع جرایم دیگر، که در ایران مرتکب می شدند، باز داشت، مـحاکمه و مـحکوم نشد و، به عبارت دیگر واقعیت این است که تا پیروزی انقلاب اسلامی، هیچ گاه کاپیتولاسیون به طور واقعی لغو نشد. (جواد منصوری. سیر تکوینی انقلاب اسلامی. تهران، وزارت امور خـارجه، ۱۳۷۵. صص ۲۰۶-۲۰۷)

احیاء کاپیتولاسیون

در جریان جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی آمریکا برای کـمک بـه شوروی از جنوب وارد ایران شدند و پس از آن با قراردادهای مختلف برای آموزش ارتش ایران حضور خود را تداوم دادند. اولین دسته از نیروهای نظامی آمریکا به عنوان میسیونهای نظامی ایران در دسامبر ۱۹۴۲ (آذرماه ۱۳۲۱) وارد ایران مـی شوند. ایـنها اغـلب از دسته مهندسی ارتش آمریکا بـودند. بـعد از ایـنکه مستشاران آمریکا وارد ایران شدند، قرارداد مربوط به هیئت نظامی آمریکا، مأمور باز سازی ارتش ایران، معروف به آرتمیش، در دوازدهم آبان ۱۳۲۱ امـضا شـد. قـرارداد مربوط به هیأت نظامی آمریکا در ژاندارمری هم، کـه اخـتصارا. مسعود اسد جـنمیش خوانده می شد، در پنجم آذر ۱۳۲۱ امضاء شد. (دکتر محمد هراتی. «کاپیتولاسیون در ایـران» ، به نقل از نشست تـخصصی حـق قضاوت کنسولی؛ کاپیتولاسیون. تهران، مـؤسسه مـطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴. ص ۱۲)

در سال ۱۳۲۶ قوام سعی کرد پای آمریکا را هـرچه بـیشتر به ایران باز کند. به همین جهت در ۲۶ مهر ۱۳۲۶ دولت ایران، با انعقاد پیمان محرمانه نظامی آمریکا، بـه مـستشاران نـظامی این کشور حق انحصاری دخالت در ارتش ایران را داد. نکته دیگر اینکه در این قـراردادها مـستشاران آمـریکایی را از پرداخت مالیات و عوارض گمرکی معاف نمودند، اما مسئلهء کاپیتولاسیون هنوز مطرح نیست و تا اواخـر دهـهء ۳۰ شـمسی، حتی در دوره مصدق، مستشاران حضور داشتند و حقوقشان پرداخت می شد. در اوایل دههء چهل شمسی و دورهـء دولت دکـتر اقبال، برای تجهیز ارتش ایران و حضور بیش از حد مستشاران آمریکایی، برای اولین بـار، مـسئلهء مـصونیت سیاسی مطرح شد. شاه، از سوی آمریکا، تحت فشار قرار گرفت تا به درجه داران آمـریکایی، کـه در ارتش ایران به نام مستشار نظامی حضور داشتند، برخلاف قوانین بین المللی، مـصونیت سـیاسی اعـطا شود این فشارها در زمان علم هم ادامه یافت و شاه نیز به علم فشار آورد تا قـضیه حـل شود. (همان، ص ۱۳)

در اول آذر ۱۳۴۲، کندی به قتل رسید و «لیندن جانسن» ریاست جمهوری آمریکا را به عـهده گـرفت رئیـس جمهور جدید بلافاصله طرحی را تصویب کرد که به موجب آن، ایران می توانست ۲۰۰ میلیون دلار اسلحه و مهمات از آمـریکا خـریداری نـماید. اما بهای موافقت جانسن با ارسال این مهمات، موافقت ایران با اعـطای مـصونیت سیاسی به پرسنل نظامی آمریکا و خانواده هایشان بود. (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۵۱. به نقل از: عبد الرضا هوشنگ مـهدوی، تـاریخ روابط خارجی ایران از پایان جـنگ جـهانی دوم، هـمان، ص ۱۳

دولت امیر اسد الله علم، پس از پشت سر گذاشتن واقعهء ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و انـجام دادن انـتخابات مجلس بیست و یکم، در تاریخ ۱۳ مهرماه ۱۳۴۲ تصویبنامه ای صادر کرد که به موجب آن، دولت هـنگام تـقدیم قرارداد بین المللی وین مربوط به مـصونیتهای دیـپلوماتیک بـه مجلسین، ماده واحده ای را مبنی بر برخورداری اعـضای هـیئتهای مستشاری آمریکا در ایران از امتیازات و مصونیتهای مربوط به کار کنان اداری و فنی نمایندگیهای دیپلوماتیک ذکـر شـده در قرارداد وین، به آن مـنضم نـماید. این تـصویبنامه بـه مـنظور قبول تقاضای دولت ایالات متحده آمریکا صـادر شـده بود. توضیح آنکه سفارت آمریکا در تهران، در اسفند مان ۱۳۴۰ در دوران نخست وزیری دکتر عـلی امـینی، طی یادداشتی به عـنوان وزارت امـور خارجه ایران، برخورداری اعـضای هـیئتهای مستشاری آمریکایی از امتیازات و مصونیتهای قرارداد وین را خواسته بود. (عبد الرضا هوشنگ مهدوی. سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ۱۳۰۰-۱۳۵۷. تهران، البرز، ۱۳۷۳. ص ۳۰۸)

علم لایحه قرارداد بین المللی ویـن و مـاده واحده کاپیتولاسیون را در اواخر عمر دولت خود، یـعنی در ۲۱ بـهمن ۱۳۴۲ به مـجلسین ارائه نـمود، تـا فرصت بررسی این لایـحه در زمان نخست وزیری او به دست نیاید و در نتیجه دفاع از این لایحهء ننگین بر عهده دولت بعدی، یـعنی حـسنعلی منصور، قرار بگیرد. (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۵۲)

جریان تصویب لایـحه کـاپیتولاسیون در مـجلس سـنا

قـرارداد بین المللی ویـن و مـاده واحده ضمیمه آن در بهمن ماه ۱۳۴۲ به مجلس سنا تسلیم شد. قرارداد وین در جلسه ۲۵ خرداد ۱۳۴۳ به تصویب رسید؛ ولی مـاده واحـده را در آن جـلسه مطرح نکردند. حدود شش هفته بعد کـه مـجلس سـنا در تـعطیلات تـابستانی بـود، نخست وزیر جدید حسنعلی منصور-که از اسفند ۱۳۴۲ جانشین علم شده بود- تشکیل یک جلسهء فوق العاده سنا را برای رسیدگی به لایحهء تسهیل وصول مالیاتها و لایحهء اصلاحی بـودجهء کل کشور درخواست کرد. عده ای از سناتورها به سفر رفته بودند؛ در نتیجه، جلسهء فوق العاده روز سه شنبه سوم مرداد ۱۳۴۳ تنها با حضور ۲۶ نفر از ۶۰ سناتور و نخست وزیر و هیئت دولت و معاون وزارت امور خـارجه، در سـاعت نه و پانزده دقیقه صبح تشکیل شد. تمام روز جلسه ادامه یافت و لایحهء اصلاح بودجه نزدیک ساعت یازده و نیم شب به تصویب رسید. سناتورها قصد رفتن کردند ولی رئیس مجلس سنا، مـهندس شـریف امامی، از آنها خواست که به متن نامه ای که از دولت رسیده بود توجه کنند. سپس متن نامهء نخست وزیر را، که رسیدگی به دو ماده واحده مـربوط بـه دو فقره یادداشت بین وزارت خارجه و سـفارت ایـالات متحده آمریکا در ایران را تقاضا کرده بود قرائت کرد و گفت: «البته مقدور هم بود که فردا جلسهء فوق العاده تشکیل بدهیم ولی چون کار بسیار مـختصری [!] اسـت اجازه بفرمایید الآن تـمامش کـنیم.» (عبد الرضا هوشنگ مهدوی هما ص ۳۰۹)

متن مادهء واحد به شرح زیر قرائت شد:

ماده واحده -با توجه به لایحهء شمارهء ۱۸-۲۲۹۱-۵۷-۲۱/۱۱/۱۳۴۲ دولت و ضمائم آن، که در تاریخ ۲۱ /۱۱/۴۲ به مجلس سنا تقدیم شده، به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضاء هـیئتهای مـستشاری نظامی ایالات متحده در ایران که به موجب موافقتنامه های مربوط در استخدام دولتـ شـاهنشاهی می باشند از مـصونیتها و معافیتهایی که شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند «واو» مادهء اول قرارداد وین، که در تاریخ هجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق بیست و نـهم فروردین ۱۳۴۰ به امضاء رسیده است می باشد، برخوردار نماید. (دانشجویان پیرو خط امام. اسناد لانهء جاسوسی، ج ۷: مستشاری نظامی آمریکا در ایران (۲). تهران، مـرکز نـشر اسـناد لانهء جاسوسی، ۱۳۶۹. ص ۱۱ و عبد الرضا هـوشنگ مـهدوی، هـمان، ص ۳۱۰)

حسنعلی منصور بـرای طـرح ایـن لایحه تقاضای «فوریت» می کند و در جلسه سنا می گوید: «. . . استدعای فوریت می کنم برای اینکه بشود امشب، چون یک مـطلب کـاملا ساده و عادی است، تصویب بشود.» (دانشجویان پیرو خط امام، همان، ص ۱۲)

سناتورها ابتدا با قیام و قعود به فوریت لایـحه رأی دادنـد و پس از بـحث کوتاهی، که کمتر از نیم ساعت طول کشید، مادهء واحده را در ساعت ۱۲ شب در حالت خواب و بیداری تـصویب کردند و لایحه برای تصویب به مجلس شورای ملی ارسال شد. (عبد الرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص ۳۱۰) در آن ساعات نـزدیک به نیمه شب، بـرای سـناتورهای فرتوت که، به گفته شاهدان عینی، در شرایط معمولی هم در جلسات سنا به خواب می رفتند، آگاهی از آنچه تصویب شد بعید به نظر می رسید. (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: محمد علی سفری. قلم و سیاست (۲)؛ از کودتای ۲۸ مرداد تـا تـرور مـنصور. تهران، نامک، ۱۳۷۳. صص ۶۴۹-۶۵۰)

در مجلس سنا تنها سؤالی که شد این بود کـه سناتور عیسی صدیق گفت چون معافیت بند «واو» مادهء اول قرارداد وین متبادر به ذهن نیست، خوب است توضیحی بدهند. احمد میرفندرسکی معاون وزارت امور خارجه، که در کنار نخست وزیر، دفاع از لایحه را بـر عـهده داشت، توضیح داد: «پس از اینکه زیاد برای این موضوع فکر کردیم و مشاوره کردیم با دستگاههای مختلف مملکت به این نتیجه رسیدیم که اعطای این مصونیتها و این مزایا ضرری برای دولت شاهنشاهی ندارد و مـعافیت مـالیاتی است که از حقوق آنان مالیات گرفته نشود و یا برای مسکن و تغذیه معافیت داشته باشند، مهم نیست. . . این مستلزم همکاری است که ما با دولت آمریکا داریم و اگر فرض بفرمایید کـه مـا این را به دولت دیگری بدهیم، این صحیح نیست. . .» (دانشجویان پیرو خط امام، هـمان، ص ۱۴)

پس از این تحریفات، که کاپیتولاسیون را در حد معافیت مالیاتی معرفی می کنند، طـبیعی است که سناتور مذکور که مکلف بود قانع شود، این اظهار نمایندهء دولت را پذیرفت و قانع شد؛ حال آنکه اگر چـنین تـکلیفی نـداشت، می توانست از یکی منشی بخواهد که از دفاتر سنا متن قرارداد ویـن را برایش بیاورند و با یک نگاه بر مواد آن، دریابد که به آنها خلاف می گویند (عـبد الرضـا هوشنگ مهدوی، همان، ص ۳۱۰) و این معافیتها در اصل کاپیتولاسیون دوم اسـت.

بـعد از تـوضیحات و، به عبارت بهتر، تحریفات نمایندهء دولت، رأی گیری به عمل آمـد و در سـاعت ۱۲ شب کاپیتولاسیون به تصویب رسید. پس از جلسه، بعضی از سناتورها نارضایتی خود را از این لایحه به صورت شفاهی ابـراز داشـتند، امـا هیچ یک جرئت مخالفت علنی با این لایحه را در هنگام طرح آن نداشتند. (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۵۶)

تـصویب در مـجلس شـورای ملی

مجلس دوره بیست و یکم، که نخستین ثمرهء «انقلاب سفید شاه» بود، چشم و گوش بـه فـرمان شـاه داشت. به همین جهت در مورد این قرارداد نیز آگاهی از، به اصطلاح، «منویات ملوکانه» مـورد حـاجت مبرم وکلا بود. حسنعلی منصور با ارتباط نزدیکی که با آمریکاییها داشت در صـدد بـود بـا اعمال قدرت در تصویب این قرارداد موقعیت خود را تثبیت کند. (محمد علی سفری، همان، ص ۶۵۹)

دورهء ۲۱ مجلس شورا، که پس از تـصویب انـقلاب سفید شروع به کار کرده بود، جمعا ۱۸۸ نماینده داشت. حزب این نوین، کـه نـقش اکـثریت را ایفا می نمود، نزدیک به ۱۴۰ نماینده داشت. حزب مردم نقش اقلیت را به عهده داشت و چند نـفر نـیز به عنوان نمایندگان منفرد در مجلس حضور داشتند. درصد نمایندگان دانشگاه دیده در ایـن مـجلس قـریب به ۶۲ درصد اعضا می رسید که بیشترین رقم در تاریخ سیاسی ایران تا آن زمان بود. (مسعود اسـد اللهـی، همان، صص ۶۴ -۶۵)

در مجلس شـورای مـلی نـیز نحوه کار عادی نبود. مجلس که در تعطیلات تابستانی به سر می برد، فـردای روز تـصویب لایحه در سنا، به تقاضای دولت جلسه فوق العاده تشکیل داد و فوریت لایحه را تصویب کرد. شور نهایی در جلسهء سـه شـنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ انجام گرفت. (عبد الرضا هـوشنگ مـهدوی، همان، ص ۳۱۳) جلسهء روز ۲۱ مهر در ساعت ۸ صبح آغاز به کار کرد، تـا سـاعت ۵ بعد از ظهر به کار خود ادامه داد و حـتی بـرای صـرف ناهار نیز تعطیل نشد؛ زیرا مقامات دولت فکر می کردند اگز جلسه حتی برای یـک سـاعت متوقف شود ممکن است عده ای از نـمایندگان از مجلس خارج شوند و جـلسه از رسـمیت خارج شود چون در آن روز ۵۲ نفر، از ۱۸۸ نـماینده، غـایب بودند که اکثرشان، غیبت غیر موجه داشتند

عبد الله ریاضی رئیس مجلس نیز پنـج روز قـبل از طرح لایحه در جلسه علنی بـه بـهانه مـعالجه عازم آمریکا شـده بـود و ریاست جلسه با مـعاون او، دکـتر حسین خطیبی بود. تنها کمتر از ۱۵ نفر از نمایندگان جرات صحبت در مخالفت با لایحه را به خـود دادنـد که آنها نیز حرفهای خود را پس گـرفتند. (مسعود اسـد اللهـی، همان، ص ۶۵) امـا جالب ایـن اسـت کـه حتی نمایندگان سر بـه راه و دست چین پهلوی به دشواری به لایحه رأی دادند و اخذ رأی به شکل مخفی و با روقه انـجام شـد و از ۱۳۶ رأی، لایحه با ۷۴ رأی موافق و ۶۱ رأی مخالف تـصویب شـد. (عبد الرضا هوشنگ مهدوی، همان، صص ۳۱۳ -۳۱۶) و بـنا بـر گـزارش کاردار سفارت آمـریکا، کـه به واشنگتن نوشته است، ده نفر از نمایندگان حزب ایران نوین به علت رأی مخالفی که داده بودند از حزب اخـراج شـدند. (دانشجویان پیرو خط امام، همان، ص ۱۳۶)

مـزایا و مصونیتهایی که داده شد

مصونیتهای اعطا شده بـه نـظامیان آمـریکایی مـوضوع مـواد ۲۹ تـا ۳۶ قرارداد وین است که اهم آنها به این شرح می باشد:

الف. شخص مأمور سیاسی مصون از تعرض است و نمی توان او را به هیچ عنوان توقیف یا بازداشت کرد (مادهء ۲۹)

ب. محل اقـامت خصوصی مأمور سیاسی مانند اماکن سیاسی مصون از تعرض و مورد حمایت خواهد بود. اسناد و مکاتبات و همچنین اموال او مصون خواهد بود. (مادهء ۳۰)

ج. مأمور سیاسی، در کشور پذیرنده، از مصونیت تعقیب جزائی برخوردار است و از مـصونیت دعـاوی مدنی و اداری نیز بهره مند خواهد بود. (مادهء ۳۱)

د. معافیتهای مالیاتی و گمرکی و. . . (مادهء ۳۴ و ۳۶)

در ابتدا، بحث این بوده که مستشاران نظامی آمریکا صاحب این مصونیتها گردند؛ اما در آخرین یادداشت سفارت کبرای آمریکا تـفسیر عـجیب و غریبی به دولت ایران تحمیل کرده اند و عجیب تر اینکه به همان صورت هم در مجلس تصویب شده است و عملا مصونیتهایی فراتر از قرارداد وین به آمـریکاییها داده شـده. در یادداشت سفارت آمریکا، که به لایحه ضمیمه شد، آمده است: «به نظر این سفارت، هـیئتهای مـستشاری نظامی ایالات متحده در ایـران شـامل است بر کلیهء کارمندان نظامی یا مستخدمین غیر نظامی وزارت دفاع و خانواده های ایشان. . . که در ایران مسکن دارند.»؛ یعنی با این تفسیر، هر کسی را که آمریکا خواست به ایران وارد کند، چه مـستشار بـاشد و چه نباشد، می تواند از این مصونیتها و مزایا استفاده کند. غالب این اتباع آمریکایی معاف شده، هر سال چندین نوبت کالاهایی را به ایران وارد می کردند و، تحت عنوان مصونیت، حقوق گمرکی پرداخت نمی کردند. بـسیاری از کـالاهای ممنوع الورود بـه وسیله این افراد به کشور وارد می شد. فراوانی سیگار آمریکایی و مشروبات الکلی و دهها نوع کالاهای دیگر در سالهایی کـه این مصونیتها قابل اجرا بود مفاسد عظیمی را به بار آورد. (سید جلال الدین مدنی. تاریخ سیاسی معاصر ایران. قـم، دفـتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۶. ج ۲، صص ۹۸-۱۰۰)

مخالفت امام خمینی (س) در بـرابر کاپیتولاسیون

رژیم شاه، که از عکس العمل مردم در برابر این ننگ بزرگ به شدت نگران بود، تلاش کـرد تـا مردم را بیخبر نگهدارد. خبر تصویب لایحه در مجلس سنا که مطلقا منتشر نشد و از انـتشار مـذاکرات مـجلس شورای ملی نیز جلوگیری کردند. روزنامه رسمی هم، که همیشه عین مذاکرات را درج می کند، چند روز بـه بهانهء «نقص فنی چاپخانه» انتشار نیافت. (عبد الرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص ۳۱۷) اما هنوز چند روزی از احیا و تصویب رژیم کـاپیتولاسیون نگذشته بود که مـجلهء داخـلی مجلس، که متن سخنرانیها و گفت و گوهای میان نمایندگان و رئیس دولت (حسنعلی منصور) در این زمینه را در بر داشت، به دست حضرت امام خمینی (س) رسید. و ایشان دریافت که رژیم شاه بار دیگر چه ضربهء خانمانسوزی برپایهء اسـتقلال ایران زده و چه خیانت بزرگی به ملت شریف و آزادی این کشور کرده است. (سید حمید روحانی. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (س). تهران، راه امام، ۱۳۶۰. ج ۱، ص ۷۰۸)

امام خمینی (س)، به منظور افشای این خیانت، تصمیم گرفتند که طی ایراد نطقی مضار این عمل رژیم را به اطلاع بـرسانند. ایـشان، برای آگاه ساختن علما و روحانیون مرکز و شهرستانها، پیکهایی همراه با نامه به اطراف کشور روانه نمودند و خود نیز با مقامات روحانی قم به گفت و گو نشستند. به تدریج تعداد کثیری از مـردم وارد قـم شدند تا شاهد سخنرانی امام باشند. (مسعود اسد اللهی، همان، صص ۸۸-۸۹)

رژیم شاه برای جلو گیری از این سخنرانی نماینده ای به قم اعزام کرد؛ اما او نتوانست با امام دیدار کند، و به نـاچار تـقاضای مـلاقات با فرزند امام، آقا مـصطفی، را نـمود و طـی دیداری به ایشان اظهار داشت:

آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم با تمام قدرت فعالیت می کند و پول می ریزد. و از نظر قدرت در مـوقعیتی اسـت کـه هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناک تر از حمله بـه شـخص اول مملکت است [!] آیت الله خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمـریکا بـر خـوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تـند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هرچه بگویند-حتی حمله به شخص شاه--چندان مهم نیست [!] (سید حمید روحانی، همان، صص ۷۱۰-۷۱۱)

حضرت امام خمینی (س) هـرگز به این تهدیدها توجهی نکردند. با فرا رسیدن روز چهارم آبان ۱۳۴۳ مـصادف بـا ۲۰ جمادی الثانی، روز میلاد با شکوه بانوی انقلابی اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها، شهرستان قم از توده های انـبوهی، کـه از سـراسر ایران آمده بودند، انباشته شده بود. منزل امام، کوچه های اطراف و باغ انـاری کـه در مـجاور منزل ایشان است از جمعیت موج می زد. (همان، ص ۷۱۱) امام خمینی (س) این سخنرانی را، با آنکه در روز تولد حـضرت زهـرا سـلام الله علیها ایراد شد، با آیه «استرجاع» (انا لله و انا الیه راجعون) شروع کردند. جیمز بـیل، مـحقق آمریکایی می گویند: «این سخنرانی پر شور یکی از مهم ترین و تحریک کننده ترین بیانات سیاسی ایـراد شـده در ایـران در این قرن می باشد. . .» (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۹۰. به نـقل از: جـیمز بیل، «عقاب و شیر» ، ترجمه مهوش غلامی، روزنـامه اطـلاعات، مـورخ ۱۵/۶/۶۷، ص ۱۲) امام خمینی (س) در بخشهایی از سخنرانی خود چنین فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم پایـمالی اسـتقلال و عظمت ایران با احیای کاپیتولاسیون

انا لله و انا الیه راجعون. من تأثرات قلبی خـودم را نـمی توانم اظـهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شـده (گـریه حضار) ناراحت هستم، قلبم در فشار است، با تأثرات قلبی روز شماری می کنم کـه چـه وقـت مرگ پیش بیاید (گریه حضار). ایران دیگر عید ندارد؛ (گریه حضار) عید ایران را عزا کـرده اند (گـریه حـضار) عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند، اسـتقلال مـا را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را مـنع مـی کردم؛ می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بـزنند، بـالای سر خانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد، عظمت ایـران از بـین رفت، عظمت ارتش ایران را پایـکوب کـردند.

قانونی در مـجلس بـردند در آن قـانون اولا ما را ملحق کردند به پیمان ویـن و ثـانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خـانواده هایشان، بـا کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، بـا خدمه شان، با هرکس کـه بـستگی به آنها دارد، اینها از هر جـنایتی کـه در ایران بکنند مصون هستند؛ اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مـرجع تـقلید شما را در وسط بازار ترور کـند، زیـر پا مـنکوب کند، پلیس ایـران حـق ندارد محاکمه کند!بـازپرسی کـند!باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا اربابها تکلیف را معین کنند!دولت سابق این تصویب را کرده بـود و بـه کسی نگفت. دولت حاضر این تصویبنامه را در چـند روز پیـش از این بـرد بـه مـجلس و در چند وقت پیش از ایـن سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد. در این چند روز ایـن تـصویبنامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صـحبتهایی کـردند، مـخالفتهایی شـد، بـعضی از وکلا هم مـخالفتهایی کـردند، صحبتهایی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند. دولت با کمال وقاحت از این امر نـنگین طـرفداری کـرد. ملت ایران را از سگهای آمریکا پست تر کردند، اگـر چـنانچه کـسی سـگ آمـریکایی را زیـر بگیرد باز خواست می کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بـگیرد، بزرگ ترین مقام را زیر بگیرد هیچ کس حق تعرض ندارد، چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از آمریکا. آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است). بعد از سه چهار روز، وام دویست میلیونی، دویست مـیلیون دلاری تـقاضا کردند. دولت تصویب کرد که در ظرف پنج سال مبلغ مزبور را به دولت ایران بدهند و در عرض ۱۰ سال سیصد میلیون بگیرند. می فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری ۸ تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران بـرای نـظام و در عرض ۱۰ سال سیصد میلیون بگیرند. می فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری ۸ تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام و در عرض ۱۰ سال سیصد مـیلیون، آنـطور که حساب کردند، ۳۰۰ میلیون دلار از ایـران بـگیرند یعنی ۱۰۰ میلیون دلار یعنی ۸۰۰ میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند. مع ذلک ایران خودش را فروخت برای این دلارها. ایران [و] استقلال ما را فروخت، ما را جزء [جزو] دول مستعمره حـساب کـرد، ملت مسلم ایران را پسـت تـر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام ۲۰۰ میلیون که ۳۰۰ میلیون دلار پس بدهند. ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟

کـاپیتولاسیون مـخالف رأی ملت است

سایر ممالک خیال می کنند که ملت ایران است، این ملت ایران است که اینقدر خودش را پست کرده است؛ نمی دانند این دولت ایران است، این مجلس ایران است، این مـجلس اسـت که هـیچ ارتباطی به ملت ندارد، این مجلس سر نیزه است. این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد!؟ ملت ایـران به اینها رأی ندادند، علمای طراز اول، مراجع، بسیاریشان تحریم کردند انتخابات را؛ مـلت تـبعیت کـرد از اینها، رأی نداد لکن زور سر نیزه اینها را آورد در این کرسی نشاند.

نفوذ روحانی مضر به حال دشمنان ملت اسـت نـه خود ملت

در یکی از کتابهای تاریخی، که امسال به طبع رسیده است و به بـچه های مـا تـعلیم می شود، این است که بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است، آخرش نوشته است کـه معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت، قطع نفوذ روحانیون در رفاه حال این مـلت مفید است. رفاه حـال مـلت به این است که روحانیون را از بین ببرند. همین طور است؛ اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت اسیر انگلیسی یک وقت باشد، اسیر آمریکا یک وقت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نـمی گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را، نمی گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که اینها سر خود یک همچنین قرضه بزرگی را به گردن مـلت بـگذارند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این هرج و مرجی که در بیت المال هست، بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که هر دولتی هر کاری می خواهد انجام بدهد و لو صد در صد بر ضـد مـلت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس به این صورت مبتذل در آید. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس با سر نیزه درست بشود تا این فصاحت از آن پیـدا بـشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که دختر و پسر باهم، در آغوش هم، کشتی بگیرند، چنان که در شیراز شده است. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که دخترهای معصوم مردم زیر دست جـوانها در مـدارس بـاشند. اگر نفوذ روحانیون باشد نـمی گذارد کـه زنـها در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زنها ببرند و فساد راه بیندازند. اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می زنند، توی دهن این مـجلس مـی زنند، و وکـلا را از مجلس بیرون می کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد تـحمیل نـمی تواند بشود یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی که حرکت کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارند یک دست نـشانده آمـریکایی ایـن غلطها را بکند؛ بیرونش می کنند از ایران. نفوذ اینها، نفوذ روحانی مـضر به حال ملت است؟ نخیر، مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائنهاست نه مضر به حال مـلت. شـما دیـدید با نفوذ روحانی نمی توانید هر کاری را انجام دهید، هر غلطی را بـکنید، مـی خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید. شما گمان کردید که با صحنه سازیها می توانید که بین روحانیون اخـتلاف بیندازید؟ نمی توانید؛ ایـن خـواب باید در مرگ برای شما حاصل شود، نمی توانید همچو کاری انجام دهید، روحـانیون بـاهم هـستند. من به تمام روحانیون تعظیم می کنم، دست تمام روحانیون را می بوسم؛ آن روز اگر دست مـراجع را مـی بوسیدم، امـروز دست طلاب را هم می بوسم (گریه حضار). من امروز دست بقال را هم می بوسم (گریه شـدید حـضار).

اعلام خطر به کلیه اقشار ملت

آقا، من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایـران، مـن اعـلام خطر می کنم!ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می کنم!ای بازرگانان، من اعلام خطر می کنم!ای عـلمای ایـران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می کنم!ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ایـ مـشهد، ای تـهران، ای شیراز، من اعلام خطر می کنم! خطر دار است، معلوم می شود زیر پرده ها چیزهایی است و ما نـمی دانیم، در مـجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود؛ معلوم می شود برای ما خوابها دیده اند. از ایـن بـدتر چـه خواهند کرد؟ نمی دانم از اسارت بدتر چه؟ چه می خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می آورد؟ این مـلت فـقیر ده سـال ۱۰۰ میلیون دلار، ۸۰۰ میلیون تومان نفع پول به آمریکا بدهد؟!در عین حال ما را بفروشد برای یـک هـمچو کاری؟!

نظامیان آمریکایی، مستشاران نظامی آمریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا اگر این مملکت [در] اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عـربده مـی کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از اربابها بـالاترشان می کنید؟ پس چـرا از شاه بالاترشان می کنید. اگر نوکرند مثل سـایر نـوکرها بـا آنها عمل کنید، اگر کارمند شما هـستند مـثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند شما هم عمل کنید. اگر مـملکت مـا [در] اشغال آمریکایی است پس بگویید؛ پسـ مـا را بردارید بـریزید بـیرون از ایـن مملکت. چه می خواهند با ما بکنند؟ این دولت چـه مـی گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس محرم، ایـن مـجلسی که به فتوا و به حکم مـراجع تقلید تحریم شده اسـت. ایـن مجلسی که یک وکیلش از مـلت نـیست، این مجلسی که به ادعا می گوید ما، ما، هی ما، از انقلاب سفید آمـده ایم. آقـا کو این انقلاب سفید؟!پدر مردم را درآوردنـد. آقـا، مـن معطلم. خدا مـی داند کـه من رنج می برم، مـن مـعطلم از این دهات، من معطلم از این شهرستانهای دور افتاده، از این قم بدبخت، من معطلم از گرسنگی خـوردن مـردم، از وضع زراعت مردم.

سکوت در مقابل ابـر قـدرتها از معاصی کـبیره اسـت

آقـا فکری بکنید برای ایـن مملکت، فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی قرض بیاورید؟!هی نوکر بشوید!!البته دلار نوکری هـم هـست، دلارها را شما می خواهید استفاده کنید نـوکریش را مـا بـکنیم. اگـر مـا زیر اتومبیل رفـتیم کـسی حق ندارد به آمریکاییها بگوید بالای چشمت ابروست لکن شماها استفاده اش را بکنید، مطلب اینطور است. نـباید گـفت ایـنها را؟ آن آقایانی که می گویند که باید خفه شـد، ایـنجا هـم بـاید خـفه شد؟ اینجا هـم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ و اللّه گناهکار است کسی که داد نزند، و اللّه مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند (گریه شدید حضار).

به داد اسلام برسید

ای سران اسلام، بـه داد اسلام برسید!ای علمای نجف، به داد اسلام برسید! ای علمای قم، به داد اسلام برسید!رفت اسلام! (گریه شدید حاضرین در مجلس) ای ملل اسلام!، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسـلامی!ای شـاه، به داد خودت برس!به داد همه ما برسید!ما زیر چکمه آمریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم؟!چون دلار نداریم؟!آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر؛ همه از هم بدتر، هـمه از هـم پلیدتر.

امروز دولت آمریکا منفور ترین دولت در نظر ماست

اما امروز سروکار ما با این خبیثهاست با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند ایـن مـعنا را که منفور ترین افراد دنـیاست پیـش ملت ما، امروز منفور ترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچنین ظلمی به دولت اسلامی کرده است؛ امروز قرآن با او خصم است، مـلت ایـران با او خصم است. دولت آمـریکا بـداند این مطلب را؛ ظایع کردند او را در ایران، خراب کردند او را در ایران.

ما را به آمریکا فروختند

برای مستشارها مصونیت می گیرید؟ بیچاره وکلا داد زدند «آقا از این دوستهای ما بخواهید به ما اینقدر تحمیل نکنند، ما را نفروشید، مـا را بـه صورت مستعمره در نیاورید» کسی گوش نداد به اینها. از پیمان وین یک ماده را اصلا ذکر نکرده اند؛ ماده ۳۲ ذکر نشده است. من نمی دانم آن ماده چه است، من که نمی دانم؛ رئیس مجلس هـم نـمی داند، وکلا هـم نمی دانند؛ نمی دانند که قبول کردند طرح را. طرح را قبول کردند، طرح را امضاء کردند، تصویب کردند؛ اما عده ای اقـرار کردند که ما اصلا نمی دانیم چیست (آنها هم لابد امضاء نـکرده بـاشند) آن عـده دیگر بدتر از آنها بودند، یک عده جهال اند اینها.

رجال سیاسی ما، صاحب منصبهای بزرگ ما، رجـال سـیاسی ما، یکی بعد از دیگری را کنار می گذارند. الآن در مملکت ما به سدست رجال سیاسی کـه وطـنخواه بـاشند چیزی نیست، در دست آنها چیزی نیست. ارتش هم بداند یکی تان را بعد از دیگری کنار مـی گذارند. دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز آمریکایی بـر یک ارتشبد ما مـقدم است؟ یک آشـپز آمریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران. دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا می کردم، اگر من نظامی بودم استعفا می کردم؛ من این ننگ را قبول نمی کردم، اگر من وکـیل مجلس بودم استعفا می کردم.

قطع نفوذ روحانی قطع ید رسول الله است

باید نفوذ ایرانیها قطع بشود!باید مصونیت برای آشپزهای آمریکایی، برای مکانیکهای آمریکایی، برای اداری آمریکایی، اداری و فنی، مأمورین، کـارمندان اداری، کـارمندان فنی برای خانواده هایشان مصونیت باشد؛ لکن آقای قاضی در حبس باشند!آقای اسلامی را با دستبند ببرند این ور و آن ور!این خدمتگزارهای اسلام، علمای اسلام در حبس باید باشند، وعاظ اسلام در حبس باشند؟ طرفداران اسلام باید در بـندر عـباس حبس باشند برای اینکه اینها طرفدار روحانیت هستند؟ خودشان یا روحانی اند یا طرفدار روحانی. این را در تاریخ ایران دست مردم دادند، اینها، سند دست دادند که معلوم شد رفاه حال ایـن مـلت به این است که قطع نفوذ روحانیین بشود!یعنی که رفاه حال ملت در این است که قطع ید رسول الله. . . از این ملت بشود؟!روحانیون خودشان چیزی نیستند که؛ روحانیون هرچه دارنـد از رسـول الله اسـت، باید قطع ید رسول الله از ایـن مـلت بـشود!اینها این را می خواهند، این را می خواهند تا اسرائیل با دل راحت هر کاری اینجا بکند، تا آمریکا با دل راحت هر کاری می خواهد بـکند.

تـمام گـرفتاریهای ما از آمریکاست

آقا، تمام گرفتاری ما از این آمـریکاست، تـمام گرفتاری ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزراء هم از آمریکا هستند، همه تـعیین آنـهاست؛ اگـر نیستند چرا نمی ایستند در مقابل، داد بزنند؟

روحانیت سدی در مقابل مطامع استعمارگران

مـن الآن حافظه ام درست نیست، نمی توانم بفهمم مطلب را خوب. الآن در حال انقلاب هستم؛ در یک مجلس از مجالس سابق، که مرحوم مـدرس، مـرحوم آسـید حسن مدرس، در آن مجلس بود، اولتیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فـلان قـضیه را انجام ندهید (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست) ما از فلان جا که قزوین ظاهرا بـوده اسـت مـی آییم به تهران و تهران را می گیریم. دولت ایران هم فشار آورده به مجلس که بـاید ایـن را تـصویب کند. یکی از مورخین، مورخین آمریکایی، می نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تـریبون ایـستاد و گـفت: آقایان، اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان برویم، رد کـرد، مـجلس بـه واسطه مخالفت او جرئت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند. روحانی این است؛ یـک روحـانی توی مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیه سابق را، پیشنهاد اولتیماتومش را یک روحانی ضـعیف، یـک مـشت استخوان رد کرد. امروز هم باید روحانی نباشد، برای همین قطع ید روحانی باید بکنند تـا بـه آمال و آرزوی خودشان برسند، من چه بگویم؟

بر ملت است که فریاد بزند چـرا مـا را فـروختید

اینقدر انباشته است مطالب، اینقدر مفاسد در این مملکت زیاد است که من با این حـالم، بـا ایـن سینه ام، با این وضعم نمی توانم عرضه بکنم. نمی توانم مطالب را به آن مقداری کـه مـی دانم به عرض شما برسانم؛ لکن شما موظف اید به رفقایتان بگویید، آقایان موظف اند ملت را آگاه کنند، عـلماء مـوظف اند ملت را آگاه کنند، ملت موظف است که در این امر صدا در بیاورد، بـا آرامـش عرض برساند، به مجلس اعتراض کند، بـه دولت اعـتراض کـند که چرا یک همچنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر مـا بـنده شما هستیم؟!

دولت و مجلس غیر قانونی و خائن به اسلام و ملتند

شما که وکیل ما نـیستید؛ وکـیل هم بودید، اگر خیانت کـردید بـه مملکت، خـود بـه خـود، از وکالت بیرون می روید. این خیانت بـه مـملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما، خدایا دولت به مملکت مـا خـیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، بـه قرآن خیانت کرد، وکـلای مـجلسین خیانت کردند، آنهایی که مـوافقت کـردند به این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند، این پیر مردها، وکلای مـجلس شـورا آنهایی که رأی دادند خیانت کـردند بـه ایـن مملکت. آنها وکـیل نـیستند، دنیا بداند اینها وکـیل ایـران نیستند. اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزول اند؛ تمام تصویبنامه هایی که تا حـالا نـوشته اند تمامش غلط است. از اول مشروطه تا حـالا بـرحسب نص قـانون. قـانون را اگـر قبول دارند به حـسب نص، به حسب نص قانون، برحسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مـجلس، قـانون هیچی نیست. کدام مجتهد نظارت مـی کند الآن؟ اگر پنـج تـا مـلا تـو این مجلس بـود، اگـر یک ملا تو این مجلس بود تو دهن اینها می زد، نمی گذاشت این کار بشود. مـن بـه آنـان به ظاهر مخالفت کردند، این حرف دارم بـه آنـها، چـرا آقـا خـاک تـو سرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ همین من مخالف ام سر جای خود بنشینید و آن همه تملق بگویید!؟ مخالفت این است؟ باید هیاهو کنید. باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نـگذرد این مطلب؛ به صرف اینکه من مخالف ام درست می شود؟! دیدید که می گذرد، پس نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس بیرونشان کنید. ما این قانون را که در مجلس واقع شد قانون نـمی دانیم. مـا این مجلس را مجلس نمی دانیم. ما این دولت را دولت نمی دانیم؛ اینها خائن اند به مملکت ایران، خائن اند.

خداوندا، امور مسلمین را اصلاح کن. خداوندا، دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما. خدایا، اشخاصی کـه خـیانت می کنند به این آب و ملک، خیانت می کنند به اسلام، خیانت می کنند به قرآن، آنها را نابود کن

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

اعلامیه امام خمینی (س) عـلیه احـیای کاپیتولاسیون

حضرت امام خمینی (س) عـلاوه بـر ایراد نطق انقلابی و حماسه آفرین، اعلامیه ای ژرف، غنی و روشنی بخش نیز در مخالفت با احیای رژیم کاپیتولاسیون صادر کردند و مسئولیت همهء طبقات و اقشار را در برابر این رهـاورد جـدید و نو ظهور «انقلاب سـفید» مـشخص و روشن کرده از عموم ملت ایران خواستند از مناقشات جزئی خود صرف نظر کرده در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. این اعلامیهء تاریخی به دو گونهء مختلف در تهران و اصفهان بـا تـعداد بسیار زیادی به چاپ رسید و با شیوه ای ویژه و بیسابقه در سراسر کشور پخش شد. بیش از ۴۰ هزار نسخه از این اعلامیه فقط در تهران در زمانی کمتر از ده دقیقه پخش شد. (سید حمید روحانی، همان، صص ۷۲۶-۷۲۷)

همراهی علما و مردم با حـضرت امام خمینی (س)

بـا طنین آوای انقلابی امام خمینی (س) در فضای اختناق بار ایران و انعکاس و انتشار نطق تاریخی و اعلامیهء افشا گرانهء ایـشان در میان مردم، موج جدیدی از خشم و نفرت بر ضد شاه رژیم مـزدور او سـراسر ایـران را فرا گرفت. علما و روحانیون شهرستانها با پشتیبانی و همراهی مردم طی تلگرافها، نامه ها و طومارها الغاء کاپیتولاسیون را خواستار شـدند. سـیل تلگراف و نامه های اعتراض آمیز به سوی هیئت حاکمه سرازیر گردید. (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۹۴) جالب اینکه در چهارم آبـان ۱۳۴۳، هـمزمان بـا سخنرانی امام خمینی (س)، شاه در مراسمی در کاخ مرمر نمایندگان مجلس را به شدت سرزنش کرد و از اینکه بـرخی نمایندگان به لایحهء کاپیتولاسیون رأی نداده بودند ناراحت بود و گفت که کارها باید بـا همان سرعت و کارآیی دورانـی کـه مجلس نبود اداره شود [!] (دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، ج ۱، ص ۱۶۵)

پاسخ حسنعلی منصور

به دنبال بازتاب وسیع سخنان امام خمینی (س) ، حسنعلی منصور به منظور توجیه این خیانت به مجلس سنا شتافت و در آنجا طی یک سخنرانی سعی کرد کـه خیانت خود را به عنوان خدمت جلوه دهد و سعی کرد که به دروغ این مصونیت را کمتر از آنچه که تصویب شده بود نشان دهد و سه مورد را متذکر شد: اول اینکه مصونیت شامل اعمال خارج از حـین انـجام وظیفه نمی گردد؛ دوم اینکه خانواده و بستگان مستشاران تحت پوشش مصونیت قرار نمی گیرند؛ سوم اینکه کارمندان غیر فنی عضو هیئت مستشاری نیز از مصونیت برخوردار نخواهند شد. جالب اینکه این صحبتهای منصور مـورد اعـتراض آمریکاییان قرار گرفت. (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۹۵؛ و سید حمید روحانی، همان، صـص ۷۳۷-۷۳۹)

تـبعید حضرت امام به ترکیه

شامگاه دوازدهم آبان مان ۱۳۴۳ صدها کماندو و چتر باز مسلح خانهء امام خمینی (س) در قم را محاصره کرده از بام و دیوار وارد منزل شدند و جهت دستگیری ایشان به جست و جو و ضـرب و شـتم خـدام منزل پرداختند. حضرت امام خـود از مـنزل خـارج شدند و به محض اینکه وارد کوچه شدند کماندوهای شاه ایشان را محاصره کرده سوار ماشین نمودند و با شتاب به سمت تهران حرکت کـردند. مـستقیما وارد فـرودگاه مهر آباد شدند. حضرت امام را در صبح روز ۱۳ آبان سـوار بـر هواپیمای نظامی کرده به ترکیه تبعید نموند. (سید حمید روحانی، همان، صص ۷۳۹-۷۴۱)

صبح همان روز شهر قم به اشغال نظامیان شاه در آمد تا از هرگونه قـیام مـردمی در مـخالفت با تبعید امام خمینی (س) ممانعت به عمل آید. در همین روز، کـماندوهای شاه حاج آقا مصطفی، فرزند امام، را دستگیر کردند و به زندان قزل قلعهء تهران فرستادند. رژیم شاه از وضعیت حـضرت امـام بـه مردم خبری نمی داد. مردم و علما در تلگرافات و اعلامیه هایی حمایت خود را از امام خمینی (س) اعـلام کرده خواستار اطلاع از وضعیت ایشات شدند تا اینکه بالاخره موافقت کردند نماینده ای از طرف مقامات روحانی بـه تـرکیه رفـته با ایشان ملاقات به عمل آورد. بعد، داماد آقای خوانساری به اسلامبول رفـت و در حـضور مـأمورین ساواک چند مرتبه با حضرت امام ملاقات کرد. (هـمان، صـص ۷۴۳-۷۶۳)

برخی نمایندگان قلابی و مسلوب الارادهء مـجلسین و هـمچنین بـرخی از روزنامه ها، از جمله پست تهران و فاتح کرمان به ساحت مقدس امام خمینی (س) زبان به اهـانت و بـد گویی گشودند که موجب اعتراض مردم و علما شد و درگیریهایی نیز ایجاد شد و دفـتر روزنـامهء فـاتح به دست مردم به آتش کشیده شد. مأمورین رژیم شاه برخی از مغازه ها را به بـهانهء ایـنکه صاحبان آنها در اعتصاب و اعتراض دست داشته اند، غارت کردند. (همان، صص ۷۶۴-۷۶۶) عده ای نیز روحانیون مبارز و عـدهء زیـادی از بـازاریهای مبارز و جوانان دانشگاهی نیز که در تعطیل شدن بازار و برپا شدن تظاهرات اعتراض آمیز در مورد تبعید غـیر قـانونی امام خمینی (س) فعالیت چشم گیری داشتند بازداشت شدند. رژیم شاه، به مـنظور مـنحرف سـاختن افکار توده های خشمگین ایران در مورد احیای کاپیتولاسیون و تبعید امام، قیمت نفت را بالا برد تا تـوده های مـحروم ایـران بیش از پیش تحت فشار قرار بگیرند. (همان، ص ۷۷۰)

افـزایش اعتراضات مردم و روحانیون

اما، به رغم ایـن فـشارهای رژیم هر روز به دامنهء اعتراضات افزوده می شد. سیل اعتراض مردم با فرستادن تـلگراف، نـامه و طومار به دربار، کاخ نـخست وزیـری، سفارت تـرکیه و سـفارتخانه های کـشورهای اسلامی در ایران سرازیر شد. دانشجویان ایـرانی مـقیم خارج نیز با ملت ایران همصدا شده اعتراضاتی انجام دادند. طلاب عـلوم اسـلامی هر شد دعای توسلی در مسجد بـالا سر حضرت معصومه، کـه مـحل تمرکز و تجمع زائرین است، تـرتیب مـی دادند و در پایان برای بازگشت امام دعا می کردند، در مجالس مختلف به افشاگری می پرداختند. برای اولی بـار روحـانیون مبارز حوزهء علمیهء قم دسـت بـه تـظاهرات خیابانی زدند و شـعارهایی در حـمایت از امام خمینی (س) سر دادنـد. در تـهارن میتینگهای با شکوهی در تاریخ بیست و یکم آذر ۴۳ از طرف بازاریهای مبارز در مسجد سید عزیز الله و مسجد صـاحب الزمـان برگزار شد که منجر به تـظاهرات خـیابانی و زد و خورد مـردم بـا پلیـس گردید. (همان، صص ۷۷۱-۷۸۳)

طلاب، فضلا و مـدرسین قم به شیوه های مختلف با عوامل رژیم برخورد داشتند: انتشار مخفیانه هفته نامه بعثت و بـعد انـتقام و اعلامیه و اخبار جهت آگاهی مردم، کـوشش در آشـکار کـردن دسـتگیری روحـانیون که ساواک سـعی مـی کرد در اختفا باشد، پاسخ به اتهامات جراید دولتی، مسافرت به شهرهای مختلف و رساندن پیام مردم و. . .

در پی این اعـتراضات گـسترده، رژیـم شاه مجبور شد حاج آقا مصطفی را پس از ۵۷ روز زنـدانی بـودن آزاد کـند؛ امـا پس از پنـج روز ایـشان را در قم دستگیر نمودند و به ترکیه تبعید کردند. (سید حمید روحانی، همان، صص ۷۹۰ -۷۹۲)

اجرای لایحه کاپیتولاسیون

پس از اعتراض حضرت امام به کاپیتولاسیون، منصور در مجلس سنا سخنرانی کرد و در ظاهر از حیطهء لایحه کاست. این مسئله مـورد اعتراض آمریکاییها قرار گرفت و، با فشار بر شاه و منصور، خواستار گسترش حیطهء لایحه و اجرای هرچه زودتر آن شدند. سر انجام، در نوزدهم آبان ۱۳۴۳، که حضرت امام در تبعید بودند و مردم داغدار فراق ایـشان، مـنصور در مجلس شورای ملی مخالفتهای انجام شده با کاپیتولاسیون را محکوم کرد و با اشاره به یادداشتهای مبادله شده میان ایران و آمریکا، اشتباهات خود را در مجلس سنا تصحیح نمود و خواسته های نامشروع آمریکا را در مـورد گـسترش حیطهء لایحه مورد تأیید قرار داد به طوری که عملا هر آمریکایی حاضر در ایران می توانست از امتیاز مـصونیت بـهره مند گردد. نمایندگان که در مخالفت بـا لایـحه صحبت کرده بودند طی نطقهایی در ۱۴ آبان مخالفتهای خود را پس گرفته از لایحه تمجید نمودند. (مسعود اسد اللهی، همان، صص ۹۹-۱۱۲) سر انجام، در نتیجهء اصرار مقامات آمریکایی، کارتهای مصونیت صادر شد و در اختیار آمـریکاییان قـرار گرفت. (همان، ص ۱۲۳)

پاداش خیانت منصور

بـا تـوجه به خشم و نفرتی که بر اثر احیای کاپیتولاسیون در میان مردم به وجود آمده بود و با تبعید امام خمینی (س) و دستگیریهای گسترده ای که رژیم شاه به راه انداخته بود و هر روز تعداد زیادی از عـلما و مـردم را به زندان می فرستاد این نفرت چندین برابر شده بود. قابل پیش بینی بود که این خشم و نفرت گریبان رژیم شاه را خواهد گرفت. سر انجام، در یکم بهمن ۱۳۴۳، حسنعلی منصور (احیاگر کاپیتولاسیون) بـه دسـت یک جـوان مذهبی به نام «محمد بخارایی» در جلوی در ورودی مجلس شورای ملی (محل احیای کاپیتولاسیون) اعدام انقلابی گردید. به عـلت همزمان بودن این واقعه با برگزاری مراسم دومین سالگرد انقلاب سـفید و کـاستن از عـظمت آن، رژیم شاه در ابتدا، خبر مرگ منصور را از رسانه های گروهی مخفی داشت و بعد از ششم بهمن، خبر هلاکت او را به اطـلاع عـموم رساند. (همان، ص ۱۲۸) هنوز سه ماه از اعدام انقلابی منصور نگذشته بود که صدای رگبار مـسلسل کـاخ مـرمر را به لرزده درآورد. ساعت ۹ صبح روز ۲۱ فروردین ۱۳۴۴، یکی از نگهبانان کاخ مرمر به نام رضا شمس آبادی بـه طرف شاه تیر اندازی نمود؛ ولی قبل از اینکه موفق شود شاه را به هـلاکت رساند، به دست دو درجـه دار گـارد مورد اصابت گلوله قرار گرفت. این حادثه انعکاسی از نارضایتی شدید و اوضاع قابل انفجار در ایران بود. (همان، ص ۱۳۳)

اولین مصونیت

هنوز دو ماه از تبادل یادداشتهای مربوط به احیای کاپیتولاسیون نگذشته بود که اولین سوء اسـتفاده از مصونیت پیش آمد. در تاریخ دوازدهم اسفند ۱۳۴۳ یک درجه دار آمریکایی با دختر جوانی تصادف کرد و این دختر فوت کرد. سفارت آمریکا یادداشتی را به وزارت امـور خـارجه ارسال کرد و در مورد درجه دار آمریکایی چنین نوشت: «ایشان طبق ماده ۳۷ کنوانسیون وین. . . از امتیازات و مصونیتهای سیاسی. . . برخوردار می باشد.» (دانشجویان پیرو خط امـام، اسـناد لانه جاسوسی، ج ۷۲، ص ۱۰۱)

جالب این است که فرمانده مستشاران آمریکایی خواستار محاکمه این درجه دار از سوی مـقامات نـظامی آمریکایی در ترکیه می شود ولی این درخواست مورد موافقت قرار نمی گیرد.

او در این تصادف آنقدر بی مبالات و مسامحه کار تشخیص داده شده است که باید در یک دادگاه نظامی محاکمه شود. . . برداشت ما ایـن اسـت که ژنرال هریک تمایلی برای موافقت با این درخواست از خود نشان نداد. (همان، ص ۱۰۴)

انتقال حضرت امام به نجف اشرف

در پی اعتراضات وسیع مردم، بنابر توصیهء آمریکا، شاه برای آرام کردن مردم و بـر قـراری ثـبات سیاسی، طرح انتقال امام از تـرکیه بـه عـراق را تنظیم می کند. دولت عراق با شروطی می پذیرد و امام همراه با فرزندش حاج آقا مصطفی از ترکیه وارد نجف می شود. اگرچه با انتشار این خـبر مـردم تـا حدودی خوشحال شدند، اما اقامت امام در نجف آنـها را قـانع نمی کرد و از شاه در نتیجه این اقدامش راضی نشدند. (جواد منصوری، همان، ص ۲۲۶)

تسرّی مصونیتها به غیر آمریکاییان

پس از گذشت چند سال از احیای کاپیتولاسیون و اعزام تـعداد بـسیار زیـادی از مستشاران آمریکایی به ایران، مقامات آمریکایی نه تنها این مـصونیتها را به بستگان غیر آمریکایی مستشاران تسرّی دادند، بلکه حتی تصمیم گرفتند به نیروهای غیر آمریکایی خود نیز ایـن مـصونیت دادهـ شود. نکته تأسف بار این است که مقامات وزارت خارجه ایران نـه تـنها به این گستاخی اعتراضی ننمودند بلکه خواسته های غیر قانونی آنها را به هر صورت برآورده می ساختند. (مسعود اسد اللهی، همان، ص ۱۵۷)

در سـالهای پایـانی عـمر رژیم شاه، براساس یک قرارداد نظامی با انگلستان حتی برخی از مستشاران انـگلیسی نـیز از مـصونیت برخوردار شدند. در اولین ماده قرارداد صریحا مستشاران انگلیسی تحت پوشش کاپیتولاسیون قرار گرفته بـودند:

تـعداد و درجـه افراد تیم تفنگداران سلطنتی منوط به ترتیباتی خواهد بود که گاه بـه گـاه مـورد موافقت دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده بریتانیا قرار می گیرد. اعضاء تیم مزبور به سمت اعضاء فـنی و امـور اداری وابسته به سفارت انگلیس خواهند بود و دارای امتیازات و مصونیتهایی می باشند که به چـنین اعـضایی تـعلق می گیرد. (همان، ص ۱۵۹؛ به نقل از دانشجویان پیرو خط امام، اسناد لانـه جـاسوسی، ج ۷۳. ص ۹۰)

پیروزی انقلاب اسلامی و الغاء کاپیتولاسیون

در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلامیه ای به ایـن شـرح مـنتشر کرد:

بنا به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی و تصویب شورای انـقلاب اسـلامی، قانون مصوب ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ (۱۳ اکتبر ۱۹۶۴) راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد ویـن (کـاپیتولاسیون) از تاریخ ۲۳/۲/۱۳۵۸ لغو شد. (دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانـه جـاسوسی، ج ۷۲، ص ۱۶۹)

دولت آمـریکا قصد داشت باقیمانده مستشاران نظامی آمریکا را، تـحت عـنوان کارمندان اداری و فنی سفارت، بار دیگر تحت پوشش مصونیت سیاسی قرار دهد، اما بـا مـخالفت وزارت خارجه مواجه شد. (ر. ک: همان، صص ۱۷۳-۱۸۰)

سر انـجام، در تـاریخ ۱۳/۸/۱۳۵۸، با تـسخیر لانـهء جـاسوسی آمریکا به توسط دانشجویان مسلمان پیـرو خـط امام، برای همیشه به حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران خاتمه داده شد و ۳۷ سـال تـسلط این مستشاران بر ارتش ایران پایـان پذیرفت. نکته در خور تـأمل ایـن است که چند ماه پسـ از آغـاز سلطنت محمد رضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ فعالیت مستشاران آمریکایی در ایران شروع شد و، چند مـاه پس از سـقوط او، فعالیت این مستشاران خاتمه پیـدا کـرد. ایـن نکته خود گـواه دیـگری بر وابستگی کامل مـحمد رضـا پهلوی به آمریکا می باشد. (مسعود اسد اللهی، همان، صص ۱۷۰-۱۷۱)

آدرس ثابت: ۴۴۹۳۰۱https: //www. noormags. ir/view/fa/articlepage/

مقالات مرتبط

تحلیل مضمون و شبکه مضامین: روشی ساده و کارآمد برای تبیین الگوهای موجود در داده های کیفی

مفهوم توسعه وابسته، کلید اقتصاد سیاسی ایران در عصر قاجار (۳)

تاریخ اسلام: سیره امنیتی و اطلاعاتی امام علی (ع)

تبیین جامعه شناختی شکل گیری دولت مطلقه مدرن در ایران

نظارت سیاسی بر قدرت در اندیشه علوی

اسناد: سراب یک ژنرال، بازشناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم

گزارش اجمالی روند جدایی بحرین از ایران در مطبوعات

طالبوف؛ غرب و تجدد

بررسی تطبیقی نگاه به اسرائیل درگفتمان سیاست خارجی ایران (مطالعه موردی گفتمان غرب گرای پهلوی دوم و گفتمان اسلام سیاسی امام خمینی (س))

حکمرانی، دولت و توزیع قدرت در گفتمان «ترقی» ایران عصر ناصری

بحرین چگونه از ایران جدا شد؟

آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ: اهداف، ابزار و مشکلات

عناوین مشابه

نظریه «دو فطرتی امام خمینی (س)» و پیامدهای سیاسی آن

احیای امت اسلامی/ بازتاب ها و پیامدهای جهانی حیات امام خمینی (س)

مقایسه ی دیدگاه امام خمینی (س) و محمد رشیدرضا در باب حکومت اسلامی و پیامدهای سیاسی آن

سنخ شناسی طلاق و پیامدهای اجتماعی آن (مطالعه موردی: زنان مطلقۀ تحت پوشش کمیتۀ امداد امام خمینی (س) استان چهارمحال و بختیاری)

نگاهی به عرفان اسلامی و احیای آن در مکتب امام خمینی (س) (۱)

بررسی چگونگی اشاعه اندیشه امام خمینی (س) در اندونزی و پیامدهای آن

نگاهی به عرفان اسلامی و احیای آن در مکتب امام خمینی (س) (۲): اصول مکتب عرفانی امام خمینی (س)

نگاهی جامعه شناختی به آموزه های فقهی امام خمینی (س) درباره مصلحت عمومی و تأثیر آن بر روحیه پیشرفت در ایران امروز

اراده الهی و نسبت آن با اختیار انسان از دیدگاه امام خمینی (س)

عرفان امام خمینی (س) و جلوه های آن در تفسیر عرفانی از قرآن کریم

. انتهای پیام /*